یوسف آرینتا

 برگردانیده شده از شپیگل

شماره 30. سال2010

"باید اور را متوقف کرد "

جولیان انسانژ پایه گذار ویکی لیکس در زمینه وبسایت ویکی لیکس اهداف و اصولهایش. او با انتشار اسناد سری جنگ درافغانستان مغضوب مقامات ایالات متحده واقع شد. شماری از این مقامات تأکید بر تعقیب قانونی او وبسته شدن صفحه ویکی لیکس اند "باید او را متوقف ساخت". او به چون وچرا هایی جواب میگوید که مجله شپیگل از او میپرسد.

شپیگل : هدف شما از افشای شمار زیادی از اسناد سری جنگ افغانستان چه بود؟

جولیان انسانژ : افشای آن اسناد توضیح روشن از یک جنگ است که طرفهای درگیر با افزار جنگی به جان هم افتاده اند، باید یک کار درستی در زمینه پایان جنگ کرد. بیش از نود هزار سند از نظر شما میگذرد که شمار بیشتر آن اطلاعات جغرافیائی افغانستان است. روی بسیاری از اطلاعات افغانستان پرده انداخته شده است. نگاه ما به تنهائی تغیر وضعیت جنگ در افغانستان نیست بلکه میخواهیم مسیر جنگ را عوض کنیم.

شپیگل : فکر میکنید افشای اسناد روی دیدگاه های سیاسی طرفین اثر می گذارد؟

جولیان انسانژ :بلی، افشای اسناد پنتاگون جنایت هائی که همه روزه اتفاق می افتد و نیز پیامد جنگ را روشن میسازد. میشه دیدگاه عامه را تغیر داد و روی آدمها که در کار سیاست و دپلماسی اند اثر گذاشت.

شپیگل : فکر نمیکنید که با کارافشای اسناد سری شما زیاده روی کرده اید؟

جولیان انسانژ : این یک خواسته عامه است و خوب است جنگ پایان یابد. افشای اسناد به تنهائی قادر به پایان جنگ نیست ولی میتواند روی نخبه های سیاسی و نیز مردم تأثیر بگذارد.

شپیگل : اطلاعات نظامی نامهای نهاد ها و آدمها را با خود یدک میکشد. افشای آن اسناد موقعیت نیروهای بین المللی، جاسوسان و خبرچین های افغانی را به مخاطره مواجه نمی سازد؟

جولیان انسانژ : اسناد در زمینه تحرکات و مانورهای نظامی اطلاعات بدست میدهد. روی مواد مندرج اسناد دقت کامل شده است تا زندگی افراد بی گناه به مخاطره نیافتاده باشد.

شپیگل : به نظر شما جلوگیری از ضرر رسیدن به آدمهای بی گناه  چگونه است؟

جولیان انسانژ : ما روی بخش های که به آدمهای بیگناه صدمه میرساند کار کرده ایم.

شپیگل : برای نگهداری اسناد دولتی نزد شما معیار های قانونی وجود دارد؟

جولیان انسانژ : اسرار، اسرار است. ولی همه چیز اسرار نیست بخشی از آن باید افشا شود.متأسفانه، آنهایکه علیه بشریت حرکت کرده اند و یا قوانین معین را نقض کرده اند، نیز قادرند به سادگی اسرار را فاش کنند. باید دایم هوشیار و آگاه بود. ویکی لیکس در واقعیت حاضر نیست همه کس و همه چیژ را رسوا کند. ما از عواقب کار جاسوسان و خبرچین ها برحذر هستیم، آنها در برابر مردم افشا نمی شوند.

شپیگل : در نهایت کسانی حاضر میشود اسرار را افشا کند. ویکی لیکس خودش را پیشگام آزادی اطلاعات میداند ولی، متأسفانه ساختار درونی خودش را رو نمیکند؟

جولیان آنسانژ : کار ما مسخره بازی نیست. ما به روشنی میگویم چه چیزها را افشا و چه چیزها را پنهان میداریم.  ما هیچگاه تصمیم فوری نمیگیریم. در حقیقت ما مطالب را از دست اول افشا میکنیم. شما رسانه دیگری را نشان بدهید که ظرفیت ما را داشته باشد و شیوه ما را تقعقیب کند.

شپیگل : مسئله این است که ویکی لیکس درمورد چنین خطا ها مسئولیت نمی پذیرد. (سرور) وبسایت شما در کشوری است که از شما حمایت میکند. بناء ویکی لیکس خودش را فوق قانون میداند؟

جولیان انسانژ : ما در هوا معلق نمیزنیم، همکاران ما در کشورهای هستند که اجرای قوانین متنوع در آنها جاری است. قرار است ما در کشورهای جداگانه مورد اتهام قرار بگیریم. تا حال ما برنده هستیم. در بسیاری محاکم فیصله های علیه ما صورت نگرفته است، کشورهای است که گرفتن تصمیم را کنار گذاشته اند ودر شماری از کشور ها قانون به نفع ما حکم کرده است.

شپیگل : نظرتان این است که گویا دیدگاه های شما روشن است و به خاطر یک جهان عادلانه مبارزه میکنید؟

جولیان انسانژ : ریفورم های واقعی زمانی بدست می آید که پرده از چهره های قانون و عدالت شکن پائین بیفتد. زمانی شما می توانید علیه بی عدالتی اقدامی کرده باشید که برنامه (عدالت) عملیاتی نشود و مورد اجرا قرار داده نشود.

شپیگل : در زمان جنگ ویتنام  در اداره رئیس جمهورنکسن کسی که اسناد جنگ را ا فشا کرد به "مرد خطرناک" معروف شد. فکر میکنید کدام یک از شما بیشتر خطرناکترید.

جولیان انسانژ : خطرناک آدمهای اند که جنگ رامدیریت میکنند، آنها را باید متوقف بسازیم. اگر این کارمن مرا به نظر شما خطرناک جلوه میدهد ، باشد و من چنین ام.

 شپیگل : شما میتوانید در (سلیکان ویلی)  یک کار و بزنس پر منفعت را راه بیندازید، منزل با صفا با استخر شنا داشته باشید ولی، شما برای ویکی لیکس تصممیم گرفتید؟

جولیان انسانژ: ما همه یکبار زندگی میکنیم. بناءً انسان در زندگی اش برای رضایت خاطرش میخواهد از خودش کار باثوابی بجا بگذارد. همین یک مقدار سهم من است. من میخواهم شبکه وسیعی را درست کنم، من از کمک به انسان صدمه دیده لذت میبرم. من میخواهم برای قدرتمندان و قلدران آش دهن سوز درست کنم و این کار واقعا برایم لذت بخش است. پایان