ماهیت دولت بیروکراتیک - نظامی ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ خورشیدی و درسهای آموزنده، از تند پیچهای سیاسی آن

 

اکادمیسین دستگیر پنجشیری

 

 

ای میهن من و خنجر خاور من

هستی سپر قارهء پهناور من

پیغام زمان و زنده گی را شنوم

از بام جهان و چشمهء باور من

"فروغ هستی"

 

 

ماهیت دولت بیروکراتیک - نظامی ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ خورشیدی

و درسهای آموزنده، از تند پیچهای سیاسی آن

با سقوط سلطنت و استقرار دولت بیروکراتیک نظامی سردار محمد داوود اگر از یکسو سلاح از شانهء راست به شانهء به ظاهر "چپگرای" خاندان سلطنت افتاد، از سوی دیگر نیروهای ضد زمینداری اربابی ضد استبداد سلطنتی و ضد امپریالستی و هوداران آزادی دموکراسی ترقی صلح و برابری حقوقی ملل و مردمان ستمدیدهء وطن ازین بازیهای سیاسی درسهای آموزنده و سودمندی نیز گرفت.

 -برای شناخت ماهیت تحول ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ و نقش آن در تحولات ضد نظامات فیودالی و بحرانهای سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی جامعه اینک به ذکر و بیان موجز آموزنده ترین درسهای شیرین و تلخ دولت بیروکراتیک نظامی سردار محمد داوود توجه بیننده بویژه نسل جوان را جلب مینمایم تا در برابر تبلیغات زهر آگین ثبات پرستان کژآهنگ قبیله پرستان و انحصارگران قدرت سیاسی در افغانستا ن پادزهری باشد رهگشا و بیداری بخش.

نخست تحول ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ خورشیدی سقوط سلطنت و استقرار "جمهوری افغانستان" از سوی سردار محمد داوود در آغاز گرایش ضد زمینداری اربابی و ضد امپریالستی داشت پارهء از شعارهای ترقیخواهانه از لابه لای آن شنیده میشد ولی این خصلت دستگاه بیروکراتیک نظامی جمهوری افغانستان به علت نفوذ جنرالان واپسگرا، سکون پرستان داخلی و مداخله های هماهنگ پشت پرده شاه ایران، عوامل خارجی، بویژه سردار محمد نعیم، وحید عبدلله و سردار عبدلولی سردار غلام حیدر رسولی و جنرال مستغنی اندک اندک زایل شد.

- در رهبری قیام ۲۶ سرطان وحدت فکری، سیاسی سازمانی و اعتماد متقابله چندانی وجود نداشت ازین رو در همان فردای سقوط سلطنت و استقرار نظام جمهوری تناقضات آشکار و پنهان و گرایشهای ناهمگونی، در نظر و عمل جناحهای مخالف و مختلف دولت بیروکراتیک نظامی سردار محمد داوود، جلوه های ناخوشایند یا فت.

- اگر که در خط مشی و بیانیهء "خطاب به مردم" حکومت سردار محمد داوود راه رشد غیر سرمایه داری و اندیشه ضد فیودالی و ضد واپسگرایی (ضد ارتجاعی) از سوی نیروهای علاقه مند به مرامنامه نشر کرده شماره های اول دوم جریدهء خلق آگاهانه تدوین شده و در برنامهء خطاب به مردم سرادر محمد داوود بازتاب یافته بود ولی به علت خصلت کاملا دوپهلوی رهبر کودتا و رهبران برجستهء نیمه راهش این تصامیم خیلی محتاطانه و بسیار با کندی اجرا میشد. ترس از اصلاحات عمیق اداری و اصلاحات اراضی و آب به سود دهقانان و به اشتراک دهقانان فقیر بی زمین و کم زمین افغانستان از ماهیت اجتماعی رهبران با نفوذ دولت بیروکراتیک - نظامی و ازین سرچشمه های گل آلود اشرافیت فیودالی آب میخورد هیچگونه توجیه منطقی و اصولی دیگری شده نه میتواند.

- زنده ترین درس قیام ضد سلطنتی ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ خورشیدی این حقیقت درخشان را به اثبات رسانید که: قهرمانان و برگزیده گان تاریخ به تنهایی و بدون پشتیبانی بیدریغ توده های آگاه، با سواد، سازمان یافته و با هدف هرگز و بطور قطع انقلاب نتوانسته و نمی تواند.

- انقلاب و سمتگیری انقلابی بدون ترس از اشتباه نتیجه عمل آگاهانه خود توده ها و پیشآهنگان انقلابی و احزاب سیاسی آنان میباشد. فقط کارگران پیشرو دهقانان بی زمین کم زمین، با سواد و سازمانیافته، کار آگاهان رشته های گوناگون دانش و تکنالوژی معاصر، روشنفکران انقلابی، نیروها اقشار ملی و اجتماعی دموکراتیک بویژه لشکر عظیم زنان و جوانان آگاه و ترقیخواه میتوانند و باید نیروهای اساسی محرکهء تکامل و سازنده گان واقعی تاریخ معاصر باشند و تحولات کیفی جامعه را به پیروزی رسانند .

- از تحول ۲۶ سرطان سردار محمد داوود این درس تاریخی و حقیقت بروشنی درخشید که مسایل اساسی افغانستان از جمله مسأله ملی و تشکیل دولت ملی و مشارکت توده های مردم و حقوق شهروندی در حاکمیت ملی هیچگاه هرگز و به هیچ رو، با توسل به اصلاحات خام و نیم بند و زیر رهبری اشراف فیودال سلطنت طلبان و سرمایه داران دلال حل و فصل عادلانه و دموکراتیک شده نه میتواند.

- هر تلاش نماینده گان برجستهء اشراف و اعضای خاندان سلطنتی و هرگونه مانورهای سیاسی و تبلیغاتی تاجران دلال در مجموع در کشورهای نظیر افغانستان به شکست مواجه شدنی است.

 -درست به همین دلیل توده های زحمتکش و پیشاهنگان سیاسی آنان هنگامی انقلاب دموکراتیک و ملی خودرا به پیروزی رسانیده میتوانند و به استقرار نظام دموکراتیک ملی توفیق یافته میتوانند که پس از تصرف قدرت سیاسی بیدرنگ اهداف روشن رشد مستقل ملی - دموکراتیک و پیشرفت اجتماعی را مطرح کنند و زمینهء اشتراک فعال توده ها و نماینده گان آگاه همه گروههای قومی و اجتماعی و مذهبی افغانستان را در تحولات دموکراتیک و ژرف اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی بدون هرگونه قید و شرط تعصب و عصبیت قومی محلی قبیله یی و مذهبی فراهم آورند 

- درس آموزنده و روشن دیگر ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ سردار محمد داوود این بود که شوربختانه شماری از افسران تحول طلب سازمانیافته و پراگندهء اردو، ستراتیژی را قربان تکتیک کرده بودند. برای نیل به هدف واژگونسازی نظام سلطنتی با نماینده گان برجسته طبقات وحلقه های حاکمه از جمله با سردار محمد داوود سردار محمد نعیم سردار غلام حیدر رسولی و جنرال مستغنی و دیگر جنرالان، بیروکراتهای بازنشسته کهنسال دستگاههای استخباراتی، پولیسی و نماینده گان زرنگ و کهنه کار اشراف فیودال در زد و بند و معاملهء جداگانه بوده اند.

 -ضرورتی به بسیار دلیل و برهان ندارد که پس از استقرار دولت بیروکراتیک نظامی این سازشهای ناپایه دار و تعهدات شفاهی بیدرنگ و به بهانه های گونه گون از سوی نماینده گان زرنگ اشراف فیودال و خاندان سلطنت بطور یکجانبه نقض شد و افسران انقلابی یکی پس از دیگری بی نقش بدنام سبکدوش و با استفاده از تجارب سرکوب گرانه دوران (استبداد کبیر!) سردار محمد هاشم صدراعظم "نظر بند" گردید .بنابرین همانگونه که آموزگاران جنبش انقلابی آموخته اند پیشاهنگان سیاسی زحمتکشان نباید ستراتیژی و وظایف یک مرحله تاریخی را قربان تاکتیک ایتلافهای گذرا مصالحه، سازشهای یکسویه و شعارهای روزمره کنند و به مسألهء اهداف ستراتیژیک (راهبردی) در انقلابات اجتماعی بهای اندک قایل شوند.

- ولی درس سودمند تحول ۲۶ سرطان و واژگونسازی نظام فرتوت سلطنتی این بود که حلقه های سازمانیافته دوجناح عمده و شاخه های انشعابی جمعیت دموکراتیک خلق، بیش از هر حلقه محفل و عناصر منفرد از خود هوشیاری سیاسی، شهامت و فداکاری نشان دادند مقاومت واژگونسازنده سازمانهای تندرو وابسته به نظامیگران پاکستا ن توسط همین افسران ترقیخواه به موقع افشاه و خنثا گردید تضادهای درون محافل حاکمه توسط همین نیروها تشدید شد.

- دو فرکسیون خلق و پرچم و شاخه های انشعابی آن زیر شعار "دفاع از نظام جمهوری و تکامل آن بسود خلقها" بدون ماجراجویی و ترس از تبلیغات تندروان و کندروان، تلاش آشکار کردند تا تجارب تیوریک و تاریخی مشروطه خواهان افغانستان احزاب دموکراتیک ملی و انقلابی کشورهای همسایه منطقه و جهان را، در اختیار خورد ضابطان افسران میهنپرست و بدنهء قوای مسلح قرار گیرد.

 -ولی رهبران دولت بیروکراتیک نظامی به مقصد جلب اعتماد سرمایه سالاری جهانی و محافظه کاران بریتانیای کبیر، بویژه جلب مساعدتهای سیاسی و اقتصادی شاه ایران کشورهای عربی خاورمیانه، مصر و کسب پشتیبانی فیودالهای محلی پیشوایان طریقه های نقشبندی (استخاره گران)، "قادری" تندروان و واپسگرایان آنسوی دیورند، اشتراک کننده گان فعال رویداد سیاسی ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ خورشیدی را آگاهانه مورد پیگرد و آزار قرار دادند و به بهانه های گونه گون و به شیوه های منسوخ و ضد دموکراتیک مانع اشتراک آنان در مقامات کلیدی نظامی اداری و سیاسی تجرید و بی نقش گردیدند و از اردو تصفیه کردند در سمت دهی این سیاست و چپگرد تند سردار محمد داوود، سردار محمد نعیم برادر و سردار زلمی محمود داماد و سفیر کبیر افغانستان در دربار ایران شهنشاهی نقش فعال داشته اند.

- به بهانه چهلمین سالگرد استرداد استقلال افغانستان شاه ایران از سوی سردار محمد داوود به افغانستان دعوت گردید، ولی شاه ایران اردوی سردار محمد داوود را غیر قابل اعتماد ارزیابی کرد و از اشتراک به بهانه جشن پنجاه ساله گی سلطنت پهلوی خود داری ورزید و استاد فروزانفر رییس دانشکدهء علوم نقلی را با پیامی به بهانهء اشتراک در جشن چهلمین سالگرد آزادی افغانستان فرستاد و این دانشمند با ارمغان گرانبهای "احادیث مولوی جلال الدین بلخی" خود به کابل آمد و در نزدیکی حلقه های حاکم هردو کشور افغانستان و ایران نقش فعالی ایفا کرد.

 -سردار محمد داوود، بیش از دوصد تن از افسران تحصیلکرده اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالستی و کار آگاهان رشته ها و صنوف مختلف نظامی اردوی منظم ملی بویژه اعضای حکومت و شورای انقلابی را به اساس امر و نهی شاه رو به زوال ایران و مشوره های دلسوزانه سردار محمد نعیم برادر، سردار محمود زلمی غازی داماد و اعضای خانواده سلطنتی تجرید "نظر بند" بی نقش و از اردو تصفیه کردند.

- تا جاییکه از یادداشتهای علم وزیر دربار شاه ایران (جلد ششم ۱۹۵۵ -۱۳۵۶ م) پیداست؛ شاه ایران در زمینهء تعیین سردار محمد نعیم به حیث صدراعظم افغانستان و تجرید سردار محمد داود رییس دولت نیز نظر مشورتی مساعد داشته است در نزدیکی شهنشاه ایران با سردار محمد داوود زلمی محمود غازی سفیر کبیر افغانستان در ایران شهنشاهی، شاهدخت بلقیس و سردار محمد نعیم به درجات متفاوتی نقش سازنده داشته اند.

- در نتیجه این تماسهای دیپلوماتیک و اعضای دو خاندان سلطنتی افغانستان و ایران، در نوامبر ۱۹۷۴ هنری کسنجر به افغانستان سفر کرد و این دیپلومات کهنکار امریکا زمینهء سفر سردار محمد داوود رهبر افغانستان را به ایران شهنشاهی فراهم ساخت، در اپریل ۱۹۷۵ م سردار محمد داوود به تهران دعوت شد با پادرمیانی مستقیم شاه ایران، ذوالفقار علی بوتهو صدراعظم پاکستان به تاریخ ۲۹ جون ۱۳۷۶ به افغانستان دعوت شد و سردار محمد داوود به تاریخ ۲۰ آگست ۱۹۷۶ به پاکستان مسافرت رسمی کرد و به تاریخ ۲ جون ۱۹۷۷ بار دیگر ذوالفقار علی بوتهو به افغانستان مسافرت رسمی نمود ولی در ۵ جون ۱۹۷۷ در نتیجهء یک کودتای نظامی جنرال ضیاءالحق، حکومت ذوالفقار بوتهو شاید به علت گرایش بیش از حدیکه به جمهوری خلق چین و جدایی اداره و سیاست از تحریکهای بنیادگرای پاکستان و نهضت جوانان مسلمان افغانستان داشته است سقوط کرد بهر حال در نتیجهء "مساعی جمیلهء شاه ایران" روابط دو کشور افغانستان و پاکستا ن سرانجام روال عادی یافت. و حل و فصل مسأله پشتونستان در مرکز توجه رهبران هردو کشور قرار گرفت.

تند پیچ سیاسی دولت بیروکراتیک نظامی سردار محمد داوود

 سردار محمد داوود پس از یک زمان کوتاه با طرد عبدالحمید محتاط وزیر مخابرات، پاچا گل وزیر سرحدات زنده یاد فیض محمد وزیر داخله و دیگر عناصر ملی و ترقیخواه از کمیتهء مرکزی، شورای انقلابی و مقامات بلند پایهء دولتی، عملا وارد اتحاد با عناصر راستگرا سلطنت طلبان واپسگرایان داخلی و تندروان کشورهای عربی خاورمیانه و مصر گردید و طرفداران دستگاه فرتوت سلطنتی و اشراف به مقامهای کلیدی لشکری و کشوری نصب شد به یک سخن، دولت بیروکراتیک نظامی سردار محمد داوود با تکیه به عناصر وفادار به شاه مخلوع خاندان سلطنت و بقایای سلطنت، روز تا روز ازبدنهء اردو از توده های زحمتکش و نیروهای طرفدار انقلاب ملی و دموکراتیک بیش از پیش تجرید گردید.

 -در دوران سردار محمد داوود شکنجه های روانی و جسمانی بیرحمانه و غیر انسانی علیه مخالفان سیاسی بویژه علیه مرحوم محمد هاشم میوند وال جنرال خان محمد مرستیال جنرال میراحمد شاه، رییس توپچی وزارت دفاع، مولانا فیضانی (که خلاف نوشتهء زنده گینامه نویسان پیام مجاهد نه "علامه" بود و نه دانشمند دین، بل تا صنف نهم دارلمعلمین مسلکی کابل آموزش متوسط دیده و در شهر هرات پیشهء معلمی داشته اند) صورت گرفت.

زنده یاد محمد طاهر بدخشی، بشیر بغلانی اسحاق کاوه و محبوب الله کوشانی زیر شکنجه های غیر انسانی پولیس جنایی نیمه جان شده بوده اند.

- گروه حبیب الرحمان نجرابی و شاخه نظامی جوانان مسلمان به استثنای استاد سیاف زیر شکنجه شده جانباخته بوده اند جناب بشیر بغلانی یکی از گواهان صادق این افراطکاریهای مستبدانهء پولیس دوران جمهوری بیروکراتیک نظامی، شکنجه های جسمانی پولیس را تا مغز استخوان احساس کرده ولی خوشبختانه زنده اند و دور از میهن و در غربت زنده گی میکنند.

- رهبران جریان دموکراتیک خلق طی پنجسال رهبری سردار محمد داوود بویژه در آخرین سال و پس از وحدت دو جناح خلق و پرچم از تعقیب شبا روزی پولیس مخفی و نظارت آشکار پولیس حوزه های امنیتی، احساس امنیت نمیکرده اند. ولی به شمول فرید مزدک بیش از صد تن از فعالان لشکری و کشوری هردو جناح جمعیت دموکراتیک خلق تا پیروزی قیام انقلابی هفتم ثور در بند و زنجیر و زندان افتاده بوده اند هرگونه اپوزسیون ملی و دموکراتیک در ان شرایط سیاسی نفی میشد.

- لکه های خون استاد میراکبر شهید هنوز از دامان قصابان و دشمنان جمعیت دموکراتیک خلق خشک نشده بود که رهبران دولت فعال مایشاء نظامی، حمله دیوانه وار خودرا مغایر سنن دینی و راه و رسمهای پسندیدهء مردم مسلمان افغانستان، علیه همرزمان استاد میر اکبر خیبر شهید آغاز کرد. گرفتاری مقامات بلندپایه رهبری جریان دموکراتیک خلق نیز به بهانهء مشایعت جنازه استاد میر اکبر خیبر و سخنرانی رهبران حزب و قرائت غمنامه ها از سوی سلیمان لایق و این جانب بر گور این عضو برجستهء رهبری آغاز و انجام یافت خبر گرفتاری رهبران جمعیت دموکراتیک خلق به الفاظ رکیک و اهانت آمیزی از رادیو افغانستان نشر پخش و اعلان شد.

- سردار محمد داوود با انجام این کارنامه های جنون آمیز خود علیه رهبری و فعالان صفوف جریان دموکراتیک خلق، همان لشکر کشی استعمارگران بریتانیای کبیر را تکرار کرد که در روزهای سوگواری "عبدلله جان" شاهزادهء نوجوان و ولیعهد امیر شیرعلیخان به آب و خاک ما تاخت و تاز تلافیجویانه کرده بوده اند.

در جلسهء کابینه صبح هفتم ثور ۱۳۵۷ خورشیدی دولت نظامی، موضوع محاکمهء صحرایی و تیرباران رهبران جمعیت دموکراتیک خلق از سوی وزیران قوای مسلح سلطنت طلبان طرفداران تمرکز قدرت و قبیله سالاری با غرور سبکسرانه مطرح گردیده بود ولی از سوی زنده نام دکتر عبدالمجمید وزیر مشاور و فرزند دور اندیش یک خانوادهء پیزار دوز کابلی، این اقدام عجولانه، به زیان دولت ارزیابی شده بود.

- هنوز تصمیم نهایی اتخاذ و زنجیرهای استبداد از دستان ما پاره و شکسته نشده بود که شاخهء نظامی جمعیت دموکراتیک خلق به فرماندهی روانشاد اسلم وطنجار مارش ظفرنمون خود را بسوی قرارگاه وزارت دفاع و ارگ جمهوری و سپس توقیف خانه ولایت کابل آغاز نهادند در و دیوارهای توقیف ولایت کابل فرو ریخت زنجیرهای استبداد طراز فاشیستی نظام از دستان رهبران جریان دموکراتیک خلق توسط افسر جوانی بنام رحیم سرباز و غنی صافی مشهور به زنبور پاره شد و درهم شکست و بیدرنگ به رادیو افغانستان قرارگاه نظامی و سیاسی قیام مسلحانه انتقال یافتیم در روشنی این بیت مولانا جلال الدین بلخی :

 تیغ حق از تیغ آهن تیز تر             بل زصد لشکر ظفر انگیز تر

به نشر آگاهیها ابل

مقالات مرتبط

...

برسی تاریخی را نمی شود تنها ازمتون های مندرج کتاب های تاریخی که زیر نظرحکومت های زمانش نوشته شده، به... ادامه

...

در شبکه ی اجتماعی (ف ب ) از نام فرزند سامری دوران ما (درفرهنگ عرفانی فارسی، سامری به عنوان انسان واژ... ادامه

...

همچنان دراین کتاب واژه زبان دری نیست. البته در متن کتاب آمده که تا سال ۱۹۳۶ زبان دولتی فارسی بود. ال... ادامه

...

تشکيل دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان پس از پيروزی قيام هفتم ثور ادامه

...

محمد هاشم ميوند وال بتاريخ 29 اکتوبر 1965 از طرف شاه موظف به تشکيل حکومت گرديد. وی به تاريخ 2 نوامبر... ادامه

...

دهه ی سوم پادشاهی محمد ظاهرشاه در تحت سلطه پسران اعمام و خانواده ( 1332ـ 1342 خورشيدی مطابق 1953... ادامه

...

روز نهم ماه می 1946 برابر با 19 ثور 1325 خبر استعفای محمد هاشم خان صدراعطم بنابرخرابی وضع صحی وی از... ادامه

...

دو دهه ی نخست پادشاهی محمد ظاهرشاه در تحت سلطه ی اعمام و خانواده ( 1312ـ 1342 خورشيدی مطابق 1933... ادامه

...

محمد نادرخان، طوری که دربخش پيشين ذکر شد به تاريخ 23 ميزان 1308 خورشيدی برابر با 15 اکتوبر 1929 ترسا... ادامه

...

پس از جنگ جهانی دوم ایالات متحده امریکا در عرصه جهانی دارای موقف مسلطی شد. از یکسو ایالات متحده خسار... ادامه