جهان درعرصهٔ مالی به سمت چند قطبی شدن درحرکت است

جهان درعرصهٔ مالی به سمت چند قطبی شدن درحرکت است

عملیات محدود نظامی روسیه در اوکرائین، خلاف آنچه که رسانههای غربی تبلیغ مینمایند، اشغال اوکرائین و کشورگشایی نبوده، بلکه هدف از عملیات ویژه، غیرنظامی ساختن، نازی زدایی اوکرائین و دفاع ازشهروندانِ بوده که طی هشت سال با نسل کشی و استبدادِ دولت اوکرائین مواجه بودند.

در واقع این امر یک مناقشه ژئوپولیتیکی جهت مبارزه برای قدرت و حفظ منافع است، نه مناقشهو مبارزه میان جهانبینیها و سیستمها.

بنابر بیانِ آنتونیو گرامشی، فیلسوف و یکی از رهبران و بنیانگذاران حزب کمونیست ایتالیا،«این همان جنگ کهنه میان جهانی که در شرف تولد است و جهانی که از مردن خودداری میکند، میباشد».

بروز این بحران درحقیقت ناشئ ازامتناعِ ناتو از گسترش آن به سمت روسیه اتفاق افتاد و روسیه بخاطرتضمین امنیت خود دست به این اقدام نظامی زد. زیرا کشورهای اتحادیه اروپا و ناتو آن را انکار مینمایند و به سیاست گسترش خود ادامه میدهند.

جنگ همیشه مصارفِ هنگفتی را درقبال دارد و به امکانات مالی وابستگی دارد. ولادیمیر پوتین برخلاف آنچه که کشورهای غربی وی را معرفی میدارند، یک فرد ساده و ماجراجو نیست؛ بلکه بخاطر منافع کشورش اقدام به این عمل نموده است و این همه مصارف هنگفت را پذیرفته است.

به نظر آقای برژینسکی، کشور اوکرائین، درتختهٔ شطرنج جهانی، که درآن بازیِ تقسیم قدرت، برای آینده ها صورت میگیرد، صرف یک مهرهٔ بازی است.

درشرایط فعلی درسطح جهان سه بازیگر بزرگ موجود است: روسیه، ایالات متحده امریکا و چین که در یک طرف، اتحاد میان چین و روسیه و در طرف دیگر ایالات متحده آمریکا قرار گرفته اند.

درسندِ مهمِ  تحت نام استراتژیِ دفاعی ملی درسال ۲۰۱۸، که تا فعلأ روش وشیوه های عملکرد ایالات متحدهٔ امریکا را درسطح جهان مشخص میسازد چنین آمده است:

« درشرایط فعلی، مهمترین مسألهٔ امنیت ملی ایالات متحده امریکا، مبارزه با تروریسم ازیکطرف و مقابله با تهدیدات و رقابت استراتیژیک میان کشورها درسطح جهان ازطرف دیگرمیباشد. برای وزارت امور خارجهٔ امریکا سیاست راهبردی طویل المدت در رقابت با چین و روسیه از اولویت فوقالعاده برخوردار است.»

پنتاگون درچوکاتِ رقابت استراتژیک طویل المدت خود، علاوه بر اقدامات و عکس العمل های مشخص، بعضی اهداف دیگر را هم تعین نموده است. طور مثال درمورد چین تصمیم دارد پیمانها و مشارکتهای خودرا درعرصهٔ هندوپاسیفیک تقویت بخشد  تا یک شبکهٔ امنیتیِ که به زعم آنها  ثبات را برقرار و دسترسی شانرا به مناطق مشترک تامین نماید، ایجاد گردد.

در ارتباط به تهدید احتمالی روسیه، آنها پیمان آتلانتیک شمالی را گسترش و تقویت خواهند نمود.

بادرنظر داشت مواد ارائه شده درسندِ استراتژی دفاعیِ ملی درسال ۲۰۱۸، ایالات متحدهٔ امریکا از سالها بدینسو، به ویژه بعداز سال ۲۰۱۸ درتلاش است تا کشورهای چین و روسیه را به شکلی از اشکال تحت فشار قرار دهد و زمینه را برایشان تنگ تر سازد که این امر اکثرأ ازطریق پیمانهای نظامی و سیاسی عملی میگردد. به این ترتیب پیمان ناتو بایست به جبهه آتلانتیک ارتش امریکا مبدل گردد، درحالیکه مسئولیت جبههٔ پاسیفیک را ایالات متحده امریکا با همپیمانان اش، به خصوص جاپان به عهدهدارد.

بنابرآن، استراتیژی ایالات متحدهٔ امریکا برطرح دوجبهه جنگی استوار است و این همان سیاستِ است که آنها درجنگ دوم جهانی نیز پیش میبردند. زیرا ایالات متحدهٔ امریکا میداند که به تنهایی از توانایی نظامی جهت مقابله با پیمان چینی ـ روسی برخوردار نیست و به همین منظور در ایجاد وتشکیل پیمانها و همپیمانان میکوشد.

درواقع پیمانها و شراکتها تضمین کنندهٔ منافع متقابل آنها درسیاست راهبردی شان بوده و توانمندی آنها را درمقابله علیهٔ رُقبا ومخالفین شان مؤثریت بیشتر می بخشد.

به نظر آنها این امرباعث تقسیمِ مخارج وافزایش قدرت شان خواهد شد. لذا امریکا تلاش میورزد تا آنعده از کشورهای را که حاضراند، غرض جبران ناتوانی امریکا، بخش مهمی از بودجه خود را صَرف نمایند، جلب، و ازآنها درجنگ احتمالی علیه روسیه و چین استفاده نماید. ازهمین رو ایالات متحدهٔ امریکا، جهت حل مسایل مورد اختلاف با روسیه وارد مذاکرات نمیگردد.

با توجه به عمق قضایا درقبالِ جنگ روسیه و اوکرائین باید گفت که، برای امریکا، کشور اوکرائین، استقلال واتباعِ آن مهم نیست؛ بلکه ایالات متحدهٔ امریکا اوکرائین را منحیث ابزار استفاده نموده و درتلاش است تا روسیه را ضربه زده و ضعیف سازد که جهت عملی نمودن این کار از کشورهای اتحادیهٔ اروپا منحیث جبهه اتلانتیکی ایالات متحدهٔ امریکا استفاده میکند، طوریکه دیده میشود امریکا دراین پلان خود موفق هم گردیده، زیرا فعلاً دراین جنگ، کشورهای اروپایی پلانهای امریکا را بدون تعمق به وضعیت کشورهای خودشان و بدون اینکه مخارج جنگ را محاسبه نمایند واتباعِ خود را از عواقب آن آگاه سازند، مو به مو تعقیب میکنند. ازآنجائیکه ایالات متحدهٔ آمریکا نمیخواهد ازمنابع خود درمهمترین جبههٔ هندوپاسیفیکی استفاده کند، بنابرآن تمام فشار سیاسی، نظامی و اقتصادی بحرانِ اوکرائین را بیشتر بدوش جبههٔ آتلانتیکی قرارداده است و آنها به تجهیز نظامی اوکرائین علیه روسیه و آماده ساختن خود برای یک جنگ درتلاش اند؛ ولی این جنگ، یک جنگ عادی نخواهد بود، بلکه خطر یک جنگ اتمی را بیشتر میسازد.

باید متذکرشد که روسیه دراین جنگ تنها نیست، بلکه حمایتِ کشورهای چین و هندوستان را که از توانایی و قدرت بیشتر از اروپا برخورداراند، باخود دارد.

چین به عللِ همچو، مسایل ژئواستراتژیکی حیاتی درارتباط با جاده ابریشم جدید و مسایل تأمین انرژی، و هندوستان به خاطراختلافات و تنش ها با چین به روسیه نیازمند اند، باید گفت که هندوستان ۷۵ فیصد تسلیحات خود را از روسیه خریداری میکند. فعلأ تمام کشورهای جهان میدانند که ایالات متحدهٔ امریکا کیست و ناتو چیست و همه میدانند که کی ها جنگ اوکرائین را شعله ور ساخته اند.

طی هفته های اخیر قیمت مواد اولیه درسراسر جهان به طور سرسام آور بلند رفته که دلیل اصلیِ رشد سریع مصارف زندگی در کشورهای غربی، همانا افزایش قیمت انرژی میباشد.

رهبران کشورهای غربی چنان روی مسائل ژئوپلیتیکی متمرکز شدهاند که توجه به علت اصلی افزایش مصارف انرژی را فراموش نموده اند. اگر این وضع همچنان ادامه یابد، ما شاهد خواهیم بود که بخشهای بزرگی از جهان به قلتِ انرژی مواجه خواهند شد. این امر دراکثر نقاط جهان باعث بطی شدن رشد اقتصادی گردیده و منجر به بحران اقتصادی گسترده خواهد شد.

گرچه توافق میان امریکا و اتحادیه اروپا جهت تأمین ۱۵ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی مایع طی این سال به عمل آمد، ولی درمورد مصارف این قرارداد هیچ کشوری صحبت نمیکند.

به اساس اظهارات وزیر انرژی امارات متحده، با آنکه اوپک پلاس جهت تأمین انرژی قابل اطمینان برای بازارهای جهانی تلاش میورزد، ولی برای این کار، به منابع مالی جهت سرمایهگذاری و جدا کردن سیاستِ قابل دسترس بودن و قابل تأمین بودنِ انرژی نیازاست.

منظور وی از سیاستِ ترویجِ انرژیهای پاک در اروپا و امریکا میباشد. زیرا این امر به سرمایه گذاری کمتر، درمقایسه با سرمایه گذاری درتولید نفت و گاز ضرورت دارد که کمبود گاز در اروپا یکی از پیامدهای آن شمرده میشود.

 اگر دقت نمائیم، قبلازجنگ اوکرائین بحرانِ افزایش مصارف زندگی در اروپا آغاز شده بود. چنانچه در نوامبر سال ۲۰۲۱ میلادی، از هر ۱۰ انگلیسی، شش نفر آنها از افزایش مصارف زندگی شکایت داشتند، که این رقم درماه اپریل سال ۲۰۲۲ به هشت نفر از هر۱۰ نفر افزایش یافت و شاید در ماه های آینده تعداد این افراد بیشتر از این هم افزایش یابد.

دلیل اصلی بلند رفتن سطح تورم در المان، افزایش قیمت انرژی بوده و جنگ اوکرائین، رشد تورم را بیشترتشدید بخشیده است، چون اوکرائین و روسیه تولیدکنندگان و صادرکننده گانِ بزرگ تعدادی ازمواد غذایی اساسی هستند، احتمالأ قدرت خرید درکشورالمان هم کاهش خواهد یافت.

افزایش مصارف زندگی درفرانسه هم، باعث گردیده که قدرت خرید اتباعِ این کشور کاهش یابد و این امر سبب نگرانی های مقامات آن کشورشده است.

بانک مرکزی امریکا جهت مقابله با تورم درنظر دارد تا سطح بهره را افزایش دهد، ولی تعدادِ زیادی از اقتصاددانان هُشدار داده اند که این اقدام مصارف زندگی را افزایش میدهد. دولت امریکا درحال حاضرجهت کنترول رشد قیمتها، از ذخایر نفت استراتژیک خود استفاده مینماید.

در رابطه به تحریم های انرژی روسیه و تصمیم آقای پوتین درقبال پرداخت پول فروش انرژی به روبل، رئیس کمیسیون اروپا به شرکتهای این قاره هُشدار داد که در برابرتقاضای روسیه جهت پرداخت قیمت گاز به روبل تسلیم نشوند، زیرا این عمل تحریمها علیه روسیه را تضعیف میسازد.

 بنابر اظهارات یکی از افراد نزدیک به گازپروم روسیه، یک تعداد از خریداران گاز اروپایی فعلأ پرداخت پول فروش گاز را به روبل آغاز نموده و یکعده شرکتهای دیگرهم، جهت پرداخت هایشان به روبل، حساب های مورد نیاز را دربانکِ گازپروم روسیه افتتاح کرده اند. طورمثال، به اساس گزارش بلومبرگ، «انی» بزرگ ترین شرکت ایتالیایی درعرصهٔ انرژی جهت پرداخت پول خریداری گاز از روسیه، تصمیم گرفت که در بانک گازپروم روسیه، حساب روبلی افتتاح نماید تا مطابق به تقاضای روسیه مبلغ فروش گاز را به روبل پرداخت نماید. شرکت یونیپرِ آلمان هم که یک خریدار بزرگ گاز روسیه است، اعلام نموده، بدون نقض تحریمها به خرید خود میتواند ادامه دهد.

نمایندهٔ ایرلند درپارلمان اروپا خانم «کِلر دالی»، اظهارداشت که تحریم نفت روسیه جنگ اوکرائین را متوقف نمیکند و جان هیچ کسی را در این کشور نجات نمیدهد. وی ادامه داد، اگر اروپا نفت و گاز روسیه را خریداری نکند، کشورهای دیگری این کار را انجام خواهند داد. متأسفانه با این اقدام، مردم عادی اروپا ازآن متضرر شده و افزایش قیمت بلند انرژی را آنها متحمل میشوند. به نظر خانم دالی تحریمها کارساز نبوده و هرگز جنگ را متوقف نکردهاند.

خانم دالی بیان داشت، واضح است که روسیه مسئولیت مرگ و میر در اوکرائین و سرازیر شدن موج پناهندگان از این کشور را برعهده دارد، ولی کشورهای غربی هم به درگیری کمک کرده اند و ما نمیتوانیم نقش اتحادیه اروپا و ایالات متحدهٔ امریکا را نادیده بگیریم، عکس العمل اتحادیهٔ اروپا و دولت ایرلند با ارسال تسلیحات بیشتر به کیف، درتشدید جنگ و ادامه آن کمک میکند.

با آغاز عملیاتِ ویژهٔ روسیه در اوکرائین، امریکا و همپیمانان اروپایی آن تا فعلأ تحریمهای گستردهعلیه روسیه وضع نموده و اکثر نهادهای مالی، بخش انرژی و نخبگان سیاسی روسیه را در فهرست تحریمشده گان قرار داده اند. آقای ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه، بعد ازینکه در برابر تحریم های گسترده کشورهای غربی و ممنوعیت استفادهٔ کشورش از شبکهٔ سوئیفت قرار گرفت، اعلام نمود که عرضه گاز طبیعی با حجم و قیمتهای که قبلاً توافقشده ادامه خواهد یافت، ولی پرداختها بابت فروش گاز به تعدادی از «کشورهای غیردوست»، ازتاریخ اول اپریل سال۲۰۲۲ با پول ملی روسیه، یعنی روبل مطالبه خواهد شد که این امر کارشناسانِ بازار مالی جهان را متحیر وسرآسیمه ساخت. اعلام این خبر سبب افزایش ارزش روبل در بازار اسهام مسکو گردید. درضمن رئیسجمهور روسیه بیان نمود که مصادره اموال کشورش توسط کشورهای خارجی اعتماد روسیه را نسبت به کشورهای غربی خدشه دارساخته است.

کشورهای عضو سازمان بریکس، در کنفرانس شانگهای، در منطقه اورو آسیا ازمدت ها قبل مصروف بحث و تبادل نظربودند تا یک پولِ معادل و معتبری درجهان ایجاد نمایند که دالر بیپشتوانهٔ امریکا را به گورستان تاریخ سپرده و به غارتگری آن خاتمه دهند. در این عرصه کشور روسیه اولین گام مهم را  برداشت و اعلام نمود که از این به بعد پرداخت های پول انرژی به روبل صورت خواهد گرفت. درحقیقت این اقدامِ روسیه ضربهٔ مدهش به حکمروایی دالر و خدمت بزرگ به جهانیان خواهد بود.

کشورهای غربی جائیکه منافع خودشان درمیان باشد، به سادگی قراردادهای بینالمللی را نقض وملغی میکنند، طورمثال، قرارداد برجام، قرارداد ساختن نیروگاه هستوی با آلمان، قرارداد غلیظ سازی اورانیوم با کارخانه ایورودیف در فرانسه که بزرگترین مرکز غنی سازی دنیا است و ۱۰ فیصد آن متعلق به ایران است وغیره را میتوان نام برد وحال درمورد قرارداد میان روسیه و آلمان اعلام میدارند، درمتن قرارداد صریحأ آمده است که پرداختِ قیمت گاز، نفت و ذغال سنگ بایست به یورو و دالرصورت گیرد. طوریکه دیده میشود دفعتأ متن قراردادها برایشان معتبر و قانونی شمرده میشود، ولی توافقات، قول و قرارهای دیگر برایشان دارای ارزش و اهمیت نیست، مثلأ عدم گسترش ناتو به سمت شرق اروپا و محاصرهٔ روسیه و تجاوز به آن جهت تجزیه این کشور و بَرده نمودن ملل آسیا.

این است فلسفهٔ کشورهای امپریالیستی «متمدن»!

روسیه ازطریق بانکِ که امریکا بنابرضرورتِ اتحادیه اروپا جهت پرداخت پول خریداری انرژی نخواست ویا نتوانست شامل تحریمهای انجمن ارتباطات مالی بین بانکی جهانی یا شبکهٔ «سویفت» نماید، از مسئولین بانکها خواست تا در بازار اسعار، روبل خریداری وپولِ انرژی خریداری شده را به شرکتها و یا دولت روسیه به روبل بپردازند. ازهمین سبب در بازار عرضه و تقاضای اسعار، تلاش برای خرید روبل بیشتر شده، ارزش آن افزایش یافته و حکمروایی دالر را هم ضعیف خواهدساخت. با این ابتکارِ روسیه، معاملاتِ جهان درآینده با معادل جدیدی انجام خواهد شد، یعنی به روبل که از پشتوانه طلا برخوردار بوده و ارزش آن صرف با نوسانات طلا وابسته است.

آقای پوتین با انتخاب نمودن طلا منحیث پشتوانهٔ روبل درحقیقت اقدامِ اقتصادیِ را غرضِ بازگشت به دوران «برتن وودز» انجام داد، این تصمیم مهم وی رهنمودِ سیاسی است که زمینه سازِِ فروپاشی دالر خواهد بود. این اقدامِ دقیق و زیرکانهٔ روسیه سبب خواهد گردید تا ارزش اسعار خارجی دیگر روز بروز دربرابر ارزش روبل روسیه کاهش یابد. این اقدام در واقع ماشین چاپ پول بانکهای خصوصی سرمایداران را در امریکا غیرفعال ساخت. باید گفت که، روسیه ازلحاظ حجم ذخایر ثابت شدهٔ طلا، درجهان جایگاه اول را دارا بوده، ولی از نگاه سطح تولید طلا بعد ازکشورهای چین و استرالیا مقام سوم را دارد.

روسیه با همین سطح تولید، چهل سال قادر به عرضه طلا به بازار جهانی است. کشور روسیه از سال ۲۰۱۰ میلادی بدینسو به افزایش ذخایر طلای خود اقدام ورزیده وفعلا نزدیک به ۶ هزار تن طلا دردسترس دارد. به اساس اظهارات یک مقام با صلاحیتِ روسیه، طی ۱۰ سال آینده تولید طلا از بعضی معادن بزرگ این کشورصورت خواهد گرفت، طورمثال ازمعدن طلای سوخوی سایبریا که بزرگ ترین ذخیره طلای جهان است.

در سال ۲۰۲۰ روسیه معادل ۴۴۵ تن طلا تولید نمود که این رقم درمقایسه با ۱۰ سال قبل افزایش ۱٬۷ فیصدی را نشان میدهد. روسیه به مجرد احساس تهدید تحریم های غرب، بلافاصله به ذخیره نمودن هرچه بیشتر طلا اقدام ورزید. برعلاوه آنها بخش اعظمِ از دارایی های دالری خود را هم به طلا تبدیل نمودند تا از یک جهت از تحریمهای دالری، کمتر متضرر شوند و ازجانب دیگر پشتوانه قوی و مستحکم برای اقتصاد شان فراهم سازند.

همچنان روسیه سهم خودرا در سرمایه گذاری در اوراق قرضهٔ امریکا کاهش داد، چنانچه به اساس گزارش جنوری سال ۲۰۲۰ اکونومیست، بانک مرکزی روسیه از سال ۲۰۱۸ داراییهای خود، از اوراق قرضه خزانهداری امریکا را از حدود ۱۰۰ میلیارد دالر به کمتر از ۱۰ میلیارد دالر تقلیل داد. بعد از آن زمان  این پروسه با سرعت ادامه یافت، و به همین ترتیب در ماه نوامبر۲۰۲۱، این رقم را به ۲٫۴ میلیارد دالر رسانید.

با انتخاب معیار طلا منحیث پشتوانهٔ روبل، نه تنها دیگر هیچ تحریمی برعلیه روبلِ روسیه تأثیرگذار خواهد بود، بلکه جهت نابودی سیستم مالیِ پولِ بدون پشتوانهٔ جهان، روبل با پشتوانه طلا منحیث یک حربهٔ مؤثراستفاده خواهد شد. باید گفت که امریکا میتواند، بافعال کردن و کنترول سیستم بانکی، از طریق شبکهٔ «سویفت» کنترول و مبادلات مالی را در دست گرفته و فرمانروایی کند که ازاین ناحیه بیشترِِ کشورهای جهان، منجمله بعضی ازکشورهای اروپای غربی نارضایتی شانرا ابراز میدارند، زیرا این امر حق حاکمیت ملی و استقلالیت آنها را خدشه دار میسازد. بنا برآن آنها خواهان ازهم پاشیدن شبکهٔ «سویفت» بوده و وضع تحریمهای مالی علیهٔ سایر کشورها را محکوم مینمایند، که رأیگیری اخیر برعلیهٔ اعمال تحریم ها در سازمان ملل متحد بیانگر این ادعا است.

اکثرِاقتصاددانان منجمله کارین کنایسل معتقد اند که: «خرید روبل در بازار اسعار» کار ساده نیست. بدین معنی که خریدارانِ روبل بایست روبل را مستقیماً از بانک مرکزی روسیه یا ازیک نهاد مربوط، به نرخ بهرهٔ تعیین شده توسط روسیه خریداری نمایند. درحقیقت این عمل باعث تضعیف تحریمهای وضع شده، بوسیلهٔ خود اعمال کنندگان تحریم خواهد شد. این اقدام درطویل المدت، روبل را به یک بخشی ازسبد اسعاری جدید در تجارت کالا و به طورعموم تجارت جهانی مبدل خواهد ساخت.

تثبیت معیارِطلا منحیث پشتوانهٔ روبل در جهان، ضربه شدید به دالر و یورو وارد خواهد نمود. کشور روسیه با این اقدام درحقیقت به سالهای قبل از ۱۹۷۱ که طلا  پشتوانه دالر بود، برگشت.

نقش و جایگاهٔ بزرگ و رهبری کنندهٔ امریکا و دالر تا فعلأ، درحقیقت، در دومقطع زمانی دراقتصاد و تجارت جهانی مستحکم گردید؛ در کنفرانس برتن وودز، و بعد ازجنگ دوم جهانی.

کشورهای اروپایی در جنگ دوم جهانی آنقدر آسیب دیده بودند که دیگر توان مالی، اقتصادی و اجتماعی برای تداوم ریاست اقتصادی خود درجهان را نداشتند. در آنزمان امریکا یگانه کشوری بود که بهدلیل دور بودن جغرافیایی ازجنگ دوم جهانی، آسیب کمتر دیده بود وهمه به اقتصاد و دالر این کشور چشم دوخته بودند تا از ویرانههای جنگ، رونق اقتصادی بوجود آورد. همین اتفاق تاریخی در برتن وودز وسیلهٔ شد که دالر توانست خود را در آن منحیث پول برترِ ذخیره به جهان ثابت کند.

در جولای ۱۹۴۴، به منظور تثبيت شرايط اقتصادی و سياسی جهان، نمايندگان ۴۴ کشور جهان در کنفرانس "برتن وودز" اقدام به تأسيس بانک جهانی و صندوق بين المللی پول نمودند و با پذيرش دالر امريکایی منحیث پول بينالمللی به قيمت ثابت "۳۵ دالر برابر يک اونس طلا" نظام پولی جديدیِ را برای اقتصاد جهانی بوجود آوردند، که با توجه به زمان تأسیس این نهادها، بطور طبیعی قدرت اصلی این مؤسسات نیز در دست امریکا و کشورهای اروپای غربی قرارداشت.

اين سيستم تا سال ۱۹۷۱ دوام يافت و طی اين دوره، دولت امريکا با استفاده از امکانات بانک جهانی و صندوق بين المللی پول، نقش کليدی در بازسازی جاپان و اروپا ايفا نمود و درمقابل، این کشورها سلطه دالر بر اقتصاد جهانی را پذيرفتند.

در حقیقت در نخستین سالهای پس از جنگ دوم جهانی، دنیا ضرورت مبرم به داشتن دالر داشت. اروپای جنگزده و ویران باید همه چیز را از نو آغاز میکرد و برای این بازسازی به سرمایه، تجهیزات و حتی کالاهای مصرفی امریکا نیاز داشت که همهٔ آنها با دالر خریداری میشدند و به همین دلیل تقاضا برای دالر بی نهایت زیاد بود و امریکا نیز بخش قابل توجهی از این دالرها را خود در اختیار آنها قرار میداد.

به تدریج و با انباشت دالر در خارج از امریکا و فزونی چشمگیر مقدار این دالر نسبت به طلای موجود در بانک مرکزی امریکا، زمانی رسید که تبادله  دالر به طلا عملا ناممکن شده بود. در سال ۱۹۷۱، ذخیره طلای پولی ایالات متحده  امریکا به ۱۱ میلیارد  دالرکاهش یافته بود، "نیکسون"، رئیس جمهور وقت امریکا درماه اگست سال ۱۹۷۱ رسمأ تبادله دالر به طلا را بر خلاف تعهدات قبلی، ملغی اعلام کرد و بدین ترتیب عمر نظام پایه طلا ـ اسعار، رسمأ به پایان رسید. معیار طلا منجر به حفظ ثبات نرخ تبادلات اسعاری میشد وباعث کاهش ریسک درتجارت بینالمللی میگردید.

اقدام آقای پوتین مبنی برتعین معیارطلا منحیث پشتوانهٔ روبل، مورد پشتیبانی و تائید کشورهای چین، هندوستان، ایران و بسیاری ممالک دیگر قرار گرفت، آنها امیدوار اند تا درآینده بتوانند محفوظ از تحریم ها، به معاملات جنس باجنس و یا پذیرش یک پول دیگر مانند یوان، روبل وغیره، اقدام نمایند. این تصمیم آقای پوتین برای بازارهای مالی جهان تکاندهنده و گیچ کننده بود و سلطهٔ دالر را درهم شکسته و باعث ایجاد مشکلات درامریکا و کشورهای وابسته بهدالر گردید. کشورهای امپریالیستی، دیگر به ساده گی نخواهند توانست بار پرابلمهای شانرا به دوش ملل دیگر تحمیل نمایند.

بنابر اظهاراتِ معاون اول مدیر عامل صندوق بین المللی پول، مؤرخ ۳۱ مارچ ۲۰۲۲:«از تحریم های گستردهٔ غرب، به رهبری امریکا، علیه فدراسیون روسیه دیده میشود که این امر باعث افزایش شدید ارزش روبل گردیده و نتیجهٔ معکوس به بارآورده و سلطهٔ جهانی دالرامریکا را تضعیف خواهد کرد.» بعضی از کشورها فعلأ  درحال مذاکره درمورد پولی که درتجارت با آنها پرداخت شود، هستند. چنانچه روسیه و هند درحال حاضرمصروف تنظیم مقرراتِ اند که آنها معاملاتِ شانرا به ساده گی با پول های محلی خود یعنی روبل و روپیه انجام داده و با دالر خداحافظی کنند.

سیاستمداران غربی با علاقه مندی علیه روسیه به جنگافروزی اقتصادی و وضعِ تحریم ها مصروف اند، این امر ازهمان آغازباعث بروز نگرانیهای شدید در بازار «والاستریت» گردید. چنانچه به اساس یک گزارش بلومبرگ، تعدادی از بانکهای بزرگ والاستریت به دولت جو بایدن و نمایندهگان کنگره امریکا دررابطه با اعمال تحریمهای گستردهٔ مالی علیه روسیه هُشدار داده اند.

بانکهای«جیپی مورگان» و«سیتیگروپ» ابراز نگرانینمودهاند که اخراج روسیه ازشبکهٔ سوئیفت، روسیه را به چین نزدیکتر و مبادلات مالی دنیا را ازکنترول کشورهای غربی خارج خواهد ساخت. برعلاوه این امر منجر به ایجادجایگزین برای سوئیفت شده، سلطه دالر درجهان تضعیف، جایگاه امریکا منحیث تضمینکننده نظم فعلی تجارت جهانی متزلزل و در نهایت نابودی هژمونی مالی امریکا را درقبال خواهد داشت.

کشورهای غربی درشرایط فعلی ازنظام مالی منحیث یک وسیله، جهت اِعمال دیپلماسی زورمندانه علیه کشورهای مخالف شان استفاده میکنند. ازهمین سبب دو دانشمند علوم سیاسی امریکا به نامهای  «ایان برمر» و «کلیف کوپچان» این سیاست را «سلاحانگاری امور مالی»  نامیدهاند.

به نظر آنها، ایالات متحده امریکا فعلأ به جای اینکه ازشیوه های امنیتی مروجِ سابق، شامل ائئلافهای مثل ناتو و نهادهای چندجانبه همچو بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول استفاده کند، از نظام مالی و از تهدیدِ قطع دسترسی کشورهای مخالف از بازارها و بانکهای این کشور جهت پیشبرد سیاست خارجی و امنیتی خود منحیث سلاحو اهرم فشار استفاده میکند.

امریکا ازسالهای متمادی بدینسو جهت تأمین جنگهای تجاوزکارانه و مصارف تسلیحاتی خویش میلیاردها دالرِ بدون داشتن پشتوانه، چاپ و به بازارعرضه نموده است.

ایالات متحدهٔ امریکا بعداز ملغی ساختن معیار طلا، سیاستِ پول بدون پشتوانه را آغاز نمود. عرضه وتقاضا در بازار بایست ارزش این پول بدون پشتوانه را تعیین مینمود. امریکا در بازار بورس برای این کار تدابیر و مقررات مشخصِ را وضع نمود، مثلأ کشورهای تولیدکنندهٔ انرژی فسیلی را وادار ساخت تا فروش نفت شانرا به دالرانجام دهند که درنتیجهٔ این عمل، کشورهای که به انرژی فسیلی نیازمند بودند مجبور شدند جهت خرید دالر به بازار اقدام نمایند، تقاضای بیش ازحد کشورها به دالر، سبب افزایش قیمت دالرِ بدون پشتوانه، که منابع انرژی بمثابهٔ پشتوانهٔ آن عمل میکرد، گردید، درحقیقت کشورامریکا به حساب دیگران ثروتمند میشد. بانکمرکزی امریکا «فدرال رزرو»، پول بدون پشتوانهٔ کشورش را به صورت گسترده چاپ و به بازار عرضه میکرد و ازین طریق ارزشهای بازار را غصب میکرد.

تمام کشورهای جهان دراین جالِ مالی غارتگرانهٔ امریکا گیر ماندند و هرگاه کشوری جهت نجات از این اسارت اقدام مینمود، توسط نیروی نظامی امریکا و ناتو بخاطر سلطهٔ دالر برجهان، سرکوب می شد. مثلأ زمانیکه معمرالقذافی رئیسجمهور کشور لیبیا درمعاملات انرژی فسیلی کشورش به دالر اِبا ورزید، وی را سرنگون کردند و همین بلا را بر سر صدام حسین، که میخواست نفت کشورش را به یورو بفروشد، هم آوردند. در واقع ضامنِ پول بدونِ پشتوانهٔ امریکا، پنتاگون است.

رئیس بانک مرکزی روسیه اظهار داشت که فضای جهانی در حال تغییر است. به تدریج دنیا به سمت یک نظام پولی چند ارزی در حرکت است. یکی از دلایل حرکت به سوی دالرزدایی در اقتصاد کشورش را تحریمها میداند. آقای مارک کارنی ، رئیس بانک انگلستان هم در اگست ۲۰۲۰ پیشبینی کرده بود که نظام مالی دالرِِمحور دوام چندانی نخواهد داشت.

با وجود ادامهٔ جنگ و وضع تحریم های گستردهٔ غرب علیه روسیه، ارزش روبل در برابر اسعار معتبرجهانی مانند یورو و دالر بشدت تحکیم یافته است. چنانچه درآغاز ماه مارچ ۲۰۲۲ هر دالر ۱۴۳ روبل معامله میشد، که با تصمیم آقای پوتین ارزش روبل رشد بی سابقه نموده و بتاریخ ۱۷ می ۲۰۲۲ نرخ برابری دالر دربرابر روبل به ۶۴٫۵ رسید، که بالاترین ارزش ثبت شدهٔ این پول در بیش از سه سال اخیر است. درحقیقت ازآغاز سال جاری میلادی تا فعلأ روبل ١٢ فیصد در برابر دالر تقویت یافته است.

برخلافِ پروپاگندِ کشورهای غربی، روسیه درعرصه استراتیژی اقتصادی خویش برحکمروایی دالرغالب گردیده است. فعلأ جهان درعرصه مالی به سمت چند قطبی شدن درحرکت است و امریکای سلطهگر یکی ازوسایل مهم برتری خویش درجهان را از دست خواهد داد.

دوکتور نظیفه «توخی»

مقالات مرتبط

...

طی چند روز اخیر عده ای از علاقه مندان عرصه ی اقتصادی درمورد سقف بدهی، یا سطح قرضه ی کشور ایالات متحد... ادامه

...

تحریم به عنوان سلاح کشتار جمعی غرب. گزیده ای از کتاب دومنیکو لوسوردو در سال ۲۰۱۶ که اکنون به زبان آل... ادامه

...

در اواخر نیمه اول قرن بیستم تعدادی ازنهادها و سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل متحد، صندوق بین... ادامه

...

عملیات محدود نظامی روسیه در اوکرائین، خلاف آنچه که رسانه‌های غربی تبلیغ می‌نمایند، اشغال اوکرائین و... ادامه

...

در نتیجه تجاوزجنایتکارانه ایالات متحده آمریکا واشغال افغانستان،مصیبت های بزرگی بر سرزمین مان چیره شد... ادامه

...

افغانستان ثروتهاي فراوان ربوده شده توسط مفسدان في الارض در بانكهاي خارجي يا درسرمايه گذاري هاي سياه... ادامه

...

از سال گذشته، روند جالبی در شبکه‌های اجتماعی و به طور کلی در اینترنت پدید آمده است: کاربران هر چه بی... ادامه

...

          در ماه روان جهان سرمایه داری با برگزاری دو نشست، با هشدار دادن ها و تهدید کردن ها، درجهان... ادامه

...

او که فلاکت ویروس مرگبار کرونا را نعمت به اقتصاد امریکا خواند ادامه

...

افغانستان کشوریست که اکنون نظام بازار آزاد در آن جاری است. درنظام بازار ازاد سیستم مالیه دهی با اخذ... ادامه

...

با فروپاشی نظام طالبانی فرصت خوبی برای افغانستان دست داد تا ازآن درراستای پایگذاری نهاد ها وساختارها... ادامه

...

کسر بودجه یا Deficit : دولت یا هر نهاد دیگری که بیش از درآمد خود پول خرج کند کسر بودجه گفته میشود. و... ادامه