گذرگاه خطرناک تاریخ (قسمت سی ام)

سید داوود مصباح

يکشنبه‏، 03‏ ژوئيه‏ 2022

گذرگاه خطرناک تاریخ

(قسمت سی ام)

دراین زمانی که حزب بلشویک به رهبری ولادیمیر ایلیچ لنین مشغول دفاع ازانقلاب دربرابرضد انقلاب ودفع تهاجم ارتش های اعزامی دولت های غربی بود، وضع اقتصادی فوق العاده خراب شد. کاشت و برداشت محصولات و فرآورده های کشاورزی بهم خورده بود وموادغذایی به شهرها نمی رسید وهیچ امکان مساعدت بیرونی هم وجود نداشت.

انقلاب اکتوبر1917 اولین تجربه بشریت برای عبوراز سرمایه داری و ساختار نظم نوین سوسیالیستی درجهان بود واین آزمون سخت و دشواری بود.

پیاده کردن سوسیالیسم از روی نسخه های کتاب و تیوری به جوامع بشری بسیار متفاوت است. درزیستگاه مختلف اجتماعی با تفاوت های شدید فرهنگی پیاده کردن یک نسخه کتابی نهایت دشواراست. لنین با ظرافت و درک بسیارعمیق ونبوغی که داشت با همه دشواری های فرهنگی وعقب ماندگی فکری و اقتصادی ومتنوع بودن خرده فرهنگ های پراگنده در سرزمین وسیع روسیه، اقدام به ساختارنظام نوین اجتماعی نمود.

تفاوت فرهنگی تا جایی که درانقلاب 1905 کارگران (سپاه انقلاب) در پتروگراد با عکس های مریم مقدس و شعار مذهبی و بیرق های سلیب نشان به خیابان آمدند و قیام کردند، درحالی که بلشویک ها و منشویک ها و اس ارها درمجموع به چند ده نفر می رسیدند.

 لنین و یارانش با کار سخت و طاقت فرسا تا سال 1917 در میان کارگران روسیه جهت مبارزه و اهداف انقلابی را تعیین واین سپاه پراگنده فکری را به ارتش رهایی بخش سوسیالیستی تبدیل نمایند. دراین پروسه آنچه که زیاد کمک کرد، همان تجربه کمون پاریس 1871 کارگران و کمونارد ها در پاریس بود که شوراها را سازمان دادند و 21 کمون در پاریس سازمان یافت و کمون مرکزی را انتخاب کردند.

در پتروگراد هم از همان قیام 1905 کارگران شوراها (سویت ها) را سازمان دادند و این پدیده بسیار کمک کرد در انقلاب اکتوبر.

جنگ طبقا تی مثل هرجنگی سپاه و ارتشی را لازم دارد و بدون ارتش یک یا چند جنرال و افسر نمی تواند کاری انجام دهند. کارگران که سپاه انقلاب طبقاتی و رهایی بخش است، قادر نیست که بدون تشکل وانسجام ساختاری به آوردگاه انقلاب حاضرگردند.

بهترین تشکل همان تجارب شوراهای کارگری (سویت ها) یعنی کمون های کارگران و زحمتکشان وکمونیست ها می باشد. نمایندگان شوراهای کارگران و رنجبران باید درحزب پیش آهنگ طبقه ای کارگر حضور پررنگ داشته باشند، درغیر ان حزب های نام نهاد چپ از پوتانسیل عملیات انقلابی تهی می باشند.

بطور مثال تجربه حزب دموکراتیک خلق افغانستان قبل از انقلاب در کنار موج عظیمی از تظاهرات دانشگاه کابل و دارلمعلمین، ابن سینا وسایر مکتب ها، کارگران کارخانه جنگلک ونساجی گلبهار و کارگران نفت وگاز در شبرغان وسایرکارگران در جنبش نقش بسیار پررنگی داشتند.

راه پیمایی کارگران پروژه آب رسانی پروان تاشهرکابل (فاصله ای 60 کیلومتر) حضورپررنگ کارگران پیش تاز بودند. درپروژه آب رسانی پروان میرعلم کارگر، غلام سخی مشهور به بچه نظر، رحیم کارگر، سمیع کارگر و دیگران بودند که جنبش کارگری را به پیش می بردند.

لذا ، در جنبش های طبقاتی حضورکارگران بحیث سپاه انقلاب نقش اساسی دارد.

درانقلاب اکتوبر: کارگران پتروگراد و مسکو وسربازان انقلابی بودند که انقلاب به پیروزی رسید .

با آن همه انقلاب اکتوبر یک انقلاب سیاسی بود. لنین آن را روشن توضیح داده است ودر باره آن انقلاب کتاب ها نوشته شده است.

تجربه تاریخی انقلاب اکتوبر و سایر انقلاب های سیاسی و اجتماعی نشان داده است که ادامه انقلاب به مراتب دشوارتر از پیروزی آن است. انقلاب اکتوبربعد از پیروزی به دشواری های مواجه گردید که لنین چپ روی بچه گانه یک قسمت دشواری های پیش رو را تشریح نمود وبرای بلشویک های که فکر می کردند که اکنون زمان آن فرارسیده است که سوسیالیسم را اعلام وراه رادیکال تری را درپیش گرفت چنین می نویسد:

« پرولتاریا خواه برای پیروزی خود وخواه به هنگام انقلاب پرولتری وخواه پس از تصرف حکومت، ناگزیر باید آن ها را انجام دهد دشواری های به تمام معنی کودکانه است درمقایسه با این وظایف حقیقتاً عظیمی که بنا برآن به هنگام دیکتاتوری پرولتاریا باید میلیون ها دهقان وخرده مالک وصدها هزار کارمند ومنصب داروروشنفکر بورژوا را به شیوه نوین تربیت نمود وهمه ای آن هاراتابع دولت پرولتری کرد وبرعادات وسنن بورژوازی آنان غالب آمد . آری درمقایسه با این وظایف عظیم ، ایجاد فرکسیون واقعاً کمونیستی متعلق به حزب حقیقی پرولتری نیاز است.» (1)

بلی، یکی از واقعیت های هر انقلابی این بوده و است که زمانی از پرولتاریا سخن می گوییم ، به این بخش از سنن و عادات انان فکر نمی شود . همچنان سنن و عادات و باورهای خانوادگی و شخصی روشنفکر بورژوازی و خرده بورژوازی که شامل حزب سیاسی پیش آهنگ طبقه کارگراست، کمتر توجه شده است که یکی از مشکلات فکری و گرایشات خرده بورزوازی در داخل حزب می باشد.

مثلاً درحزب دموکراتیک خلق افغانستان چرا گرایشات چپ روی زرغونی وبعد امینی ظهورکرد؟

پاسخ ساده این سوال را درعادات و سنن خرده بورژوایی درون حزبی می توان دید.

بطور مثال در زمانی که نوراحمد نور وزیر داخله بود در یک جلسه والیان خطاف تند به نگارنده ؛ که چرا در ولایت بامیان با کوچی ها بدرفتاری شده است؟؟ گفتم ، در بازار ولسوالی پنجاب یک فرد را کوچی مسلح به قتل رسانیده ودر این زمینه بازپرس (سارنوال) و محکمه و قضاوت وجود دارد ، شما می توانید یک فرمان صادر کنید که خون ساکنین محل برای کوچی مجاز است.

این یک پدیده همان حضورتیف های مختلف مناسبات اجتماعی وسنن وعادات کهنه فرهنگ فیودالی و ترسب آن در اذهان افراد است که در یک ساختار سیاسی متظاهر می گردد.

درانقلاب اکتوبرهم یکی از مشکلات لنین همین سنن و عادات خرده بورژوازی درون حزبی بود که بنام کمیته چی ها بردهقانان خشونت می ورزیدند ودهقانان را بسوی ضد انقلاب هول می دادند.

لنین در سال های سرنوشت سازاز1917-1923

لنین در این سال های جنگ داخلی، نظم نوین اقتصادی، ساختن انترنناسیونال کمونیستی ومبارزه علیه بوروکراسی باهمه مشکلات صحی با شدت کاروفعالیت وسخنرانی درمجمع کارگران راسازمان می داد . دریک کشورپهناورباتولید زراعتی خرده دهقانی بافرهنگهای عقب مانده ارباب رعیتی ساختن سوسیالیسم یک شطارت وآزمایش تاریخی فوق العاده پیچیده ای بود وبرای رسیدن به مرحله ای سوسیالیستی باید مراحل ملی دموکراتیک که از وظایف بورژوازی بود طی می کرد.

 این طی مراحل به هیچ صورت توسط فرمان امکان پذیر نیست و بسیار زمان بر وکُند می باشد.

 این مسئله برای لنین وتروتسکی و رفقای مرکزی روشن بود؛ اما هزاران عضوحزب ودست اندرکاران به آن حد بلوغ و درک نرسیده بودند ودرروستاها متوصل به پرخاش و دست زدن به خشونت می شدند که این حرکت توده های دهقانان را به سوی ضد انقلاب هول می داد.

لنین ورهبری حزب به این معضله سخت با مشکل مواجه بودند. ارتش سفید رانگل وده ها باندگروپ های خارجی و داخلی سلاح و امکانات لوژیستیکی خود را از کمک های دولت انگلیس ومتحدینش بدست می آوردند واز لحاظ نیروهم کم وکسری نداشتند. تروتسکی در رأس ارتش سرخ شب وروزبرای سرکوب ضد انقلاب محل بمحل می جنگیدند.

لنین و ارتش سرخ تا اواخرسال 1920 با شکست ارتش سفید رانگل، نیروهای ضد انقلابی ودخالت گر خارجی همه مغلوب شدند. دولت شوروی باهزینه های دهشتناک مهلت بقا یافته بود.

 لنین گفت:«به توازن رسیده ایم، توازنی بسیار ناپایداراست، اما مسلماً توازن است. آیا دیری می پاید؟ نمیدانم، فکر نمی کنم هیچ کس بتواند به این سوال جواب دهد. درنتیجه باید بیشترین توجه ممکن را نشان دهیم ...»(2)                                                                                                                          لنین، تا این زمان منتظرپیروزی انقلاب کارگری در المان و سایر کشورهای اروپایی بود و توقع داشت که آنها بعد از انقلاب به کمک شوروی بیایند؛ اما برعکس دولت های اروپایی به کمک ضد انقلاب برای شکست و نابودکردن انقلاب روسیه آمدند. دولت انگلیس از طریق ایران در قفقازونواحی آن برضد دولت شوراها می جنگیدند وبه ضد انقلاب کمک های فراوان لوژیستیکی می رسانیدند.

گرچه نیروهای میزاکوچک خان مشهور به سردار جنگل در گیلان و نواحی شمال ایران مانع ورود انگلیس ها بسوی قفقاز می شدند؛ اما نیروی آنان بقدر کافی بازدارنده نمی توانیست باشند ، چون سلاح و تجهیزات و لوژیستیک کافی نداشتند.

قبل از انقلاب اکتوبربیش از دومیلیون کارگرایرانی درقفقاز مشغول کاربودند که اکثریت شان عضوحزب سوسیال دموکراتیک روسیه (حزب بلشویک) بودند، که بعداً در ارتش سرخ برضد انقلاب می جنگیدند. این سپاه عظیم کارگران ایرانی راحزب کمونیست ایران به رهبری سلطان زاده به اثرقحطی ومرگ و میر و اوضاع آشفته ایران نتوانیست مدریت کند وحتی بعد از تأسیس حکومت شورایی گیلان بازهم سلطان زاده به میزاکوچک خان خیانت کرد و باعث سقوط حکومت شورایی گیلان گردید که تفصیل آن درکتاب«سردارجنگل تألیف ابراهیم فخرایی» آمده است.

ولادیمیر ایلیج لنین بعد از شکست ضد انقلاب و ارتش سفید مورد حمایت بریتانیا، فرانسه و جاپان و دیگر شرکای شان، برای سازماندهی اقتصاد وتولیدات کشاورزی وفقرو ویرانی های ناشی از جنگ داخلی، قحطی و بازسازی زیربناهای تولیدی وایجاد شغل و فعالیت های اقتصادی، مسکن، آموزش بهداشت، ترانسپورت وتوسعه وآماده ساختن توده ها برای ادامه انقلاب و رفتن بسوی سوسیالیسم، کار دشواری را پیش رو داشت.

تجارب انقلاب اکتوبر را بهتر است از زبان رهبر انقلاب والادیمیر ایلیج لنین بخوانیم:

چهارمین سالگشت انقلاب اکتوبر:

سخنرانی لنین بمناسبت چهارمین سالگرد انقلاب اکتوبر:

«هرقدراین روز بزرگ از ما دورتر می شود، اهمیت انقلاب پرولتری روسیه روشنتر می گردد وما درباره تجربه عملی مجموع کارخود عمیقترمیاندیشیم.این اهمیت واین تجربه را می توان با اختصارزیاد والبته بسی غیر کامل وغیر دقیق، به نحو زیر بیان داشت:

وظيفه مستقيم و نزديک انقلاب روسيه وظيفه بورژوا- دمکراتيک بود، يعنی برانداختن بقايای نظامات قرون وسطايی و زدودن اين بقايا تا آخر و تصفيه روسيه از وجود اين بربريت، ازاين ننگ و ازاين بزرگترين ترمز هرگونه فرهنگ و هر گونه پيشرفتی در کشور ما.

و ما بحق ميباليم که اين تصفيه را بسی با عزم ‌تر و سريع ‌تر و جسورانه ‌تر و کاميابانه ‌تر و پردامنه ‌تر و از نقطه نظر نفوذ در توده‌های خلق در قشرهای ضخيم آن عميق ‌تر از انقلاب کبير فرانسه، که متجاوز از ١٢٥ سال پيش واقع شد، انجام داده‌ ايم.

هم آنارشيستها و هم دمکراتهای خرده بورژوا (يعنی منشويکها و اس‌آرها، که نمايندگان روسی اين بخش اجتماعی بين‌المللی هستند) بميزان فوق‌العاده زيادی مطالب درهم برهم درباره رابطه بين انقلاب بورژوا- دمکراتيک و انقلاب سوسياليستی(يعنی پرولتری) ميگفتند و ميگويند.

طی‌اين چهار سال صحت استنباط ما از مارکسيسم در اين باره و صحت حساب ما در مورد تجربه انقلابهای گذشته کاملا تأييد گرديد. ما انقلاب بورژوا- دمکراتيک را بهتر از هر کس ديگر بفرجام خود رسانديم.

ما با آگاهی کامل، استوار و بلاانحراف بسوی انقلاب سوسياليستی پيش ميرويم و ميدانيم که اين انقلاب را ديوار چين از انقلاب بورژوا- دمکراتيک جدا نميکند، ميدانيم فقط مبارزه معين خواهد کرد که تا چه حد موفق خواهيم شد (آخرالامر) به پيش برويم و کدام بخش اين وظيفه فوق‌العاده عالی را اجرا خواهيم کرد و کدام بخش از پيروزی‌هايمان را برای خود تحکيم خواهيم نمود. آينده اين موضوع را نشان خواهد داد. ولی همين حالا ميبينيم که در امر اصلاحات سوسياليستی جامعه - برای کشوری ويران، رنج ديده و عقب مانده - بميزان عظيمی کار انجام گرفته است.

 اين نخستين پيروزی هنوز پيروزی نهايی نيست و اين پيروزی را انقلاب اکتبر ما با سختيها و دشواريهای ناديده و رنجهای ناشنيده و يک سلسله ناکاميها و اشتباهات عظيمی که ما مرتکب شده‌ايم، بدست آورده است و اصولا مگر ميشد که يک خلق عقب مانده بتواند بدون ناکامی و بدون اشتباه بر جنگهای امپرياليستی مقتدرترين و کشورهای غربی کره زمين غلبه کند!

ما از اقرار به اشتباهات خود پروا نداريم و هشيارانه به آنها خواهيم نگريست تا شيوه رفع اين اشتباهات را بياموزيم. ولی واقعيت بجای خود باقی است: پس از صدها و هزارها سال برای نخستين بار وعده "پاسخ دادن" به جنگ بين برده‌داران بوسيله انقلاب بردگان عليه همه و هرگونه برده‌داران تا آخر ايفا شده - و علی رغم همه مشکلات ايفا ميگردد، ما اين کار را شروع کرده‌ايم. واما اينکه آيا چه موقع و طی چه مدتی و پرولترهای کدام ملت اين امر را به سرانجام خواهند رساند مسأله اساسی نيست. مسأله اساسی اين است که يخ از جا کنده شده و بحرکت درآمده است، جاده باز شده، راه نشان داده شده است.

آخرين و مهمترين و دشوارترين و ناتمام‌ترين کارهای ما ساختمان اقتصادی و پی‌ريزی اقتصادی برای‌ بنای نوين سوسياليستی بجای بنای منهدم فئودالی و نيمه منهدم سرمايه‌داری است. ما در اين مهمترين و دشوارترين کار خود بيش از همه ناکامی و اشتباه داشته‌ايم. و اصولا مگر ميشود چنين کاری را که در مقياس جهانی تازگی دارد بدون ناکامی و اشتباه انجام داد! ولی ما آن را آغاز کرده‌ايم و در کار اجرای آنيم. اتفاقا همين حالا ما به کمک "سياست اقتصادی نوين" خودمان يک سلسله اشتباهات خودمان را اصلاح ميکنيم و فراميگيريم که چگونه در کشور خرده دهقانی بايد بدون ارتکاب اين اشتباهات ساختمان سوسياليسم را ادامه داد.

دشواريها را حد و حصری نيست. ما به مبارزه با دشواريهای بی حد و حصر خو گرفته‌ايم. بيهوده   نيست که ما را دشمنان ما "سنگ خارا" و نمايندگان "سياست استخوان شکن" ناميده‌اند. ولی ما ايضاً و لااقل تا حدود معينی - هنر ديگری را که در انقلاب ضروری است آموخته‌ايم، که عبارتست از نرمش ، امکان تغيير سريع و آنی تاکتيک خود با در نظر گرفتن شرايط تغيير يافته ابژکتيف و انتخاب راه ديگر نيل به هدف در صورتيکه راه گذشته در دوران معينی از زمان خلاف مصلحت وغير ممکن از آب درآيد.»(3)

درس های از انقلاب اکتوبر:                                                                                               انقلاب اکتوبراولین تجربه عبور ازسرمایه داری امپریالیستی و قیام کارگران بعد از کمون پاریس بود. بسیار طبیعی بود که اشتباهات فراوانی رخ می داد، که داد. این را لنین بارها در بیانات و نوشته های خود تذکر داده است. دشمنان و دوستان دور ازمیدان، انتقادات فراوانی به این انقلاب وارد کردند، اما واقعیت آن است که تیوری و پراتیک درجریان کاربا هم متفاوت است. انقلاب کارگری در یک سرزمین وسیع ودهقانی با فرهنگ های مختلف قرون وسطایی کار دشوارتاریخی بود که بشریت آن را به هر شکلی خواه از دریچه دشمن و یا دوستان شنیدند و دیدند. تجربه نشان داد که این انقلاب با همه دشواری ها درس های برای بشریت مترقی دارد که با استفاده از آن می توان راه رهایی انسان را از استثمارو ستم طبقاتی تسهیل کرد.

به فرموده خود لنین که « یخ از جا کنده شده و راه نشان داده شده است» راه رهایی از ستم طبقاتی.

تجارب و درس های انقلاب اکتوبربسیارعظیم و گسترده است ونمی توان در یک کتاب خلاصه کرد. درین موارد صد ها کتاب و آثاراز دانشمندان علوم انسانی و مبارزین راه رهایی به نشر رسیده است، که به پژوهش های گسترده ای نیاز است. از هزاران مورد چند نمونه تکراراحسن است،که باید هر انقلابی ومبارز راه رهایی آن را هزاربارتکرار کند و به حافظه بسپارد:

* -  یکی از درس های مارکسیسم لنینیسم دوری از ناسیونالیسم ارتجاعی و منفی است.

ناسیونالیسم مثبت یا ملی گرایی مترقی و سالم در برابراستعمار نو و سلطه ای امپریالیسم، یا برای تأمین منافع ملی ورشد  صنایع  ملی و اقتصاد یا رقابت های معقول اقتصادی و یا حساسیت جیوپولتیکی وغیره یکی از سلاح تیوریک و عملی بوده می تواند، که کاربرد دارد.

زمانی که مبارزه طبقاتی مطرح می شود، طبقه کارگر چهره کامل انتر ناسیونالیستی دارد و این قانون دیالکتیک است. چنانچه، در جنگ اول جهانی طبقه کارگراروپا از اشتراک در جنگ امپریالیستی منع گردید. اما، در صفوف کارگران اروپا ریزش آمد  وانقلاب  درآلمان وسایر اروپا صورت نگرفت. درصورتی که انترناسیونالیسم کارگری ایجاب می کرد که حزب های کارگری بر ضد جنگ امپریالیستی اول کنارهمدیگر قرارمی گرفت و برضد حکومت های امپریالیستی خودی دست به قیام و انقلاب کارگری می زدند.

 این اصول انترناسونال درکمون پاریس 1871 به شکل دقیق رعایت شد وکموناردها ازملیت های مختلف وحتی از مهاجرین افریقایی انتخاب شدند. بعد از انقلاب اکتوبر در پنجم جولای 1918 واژه روسیه به نام اتحاد شوروی تغییرنام داد که یک جریان ضد ناسیونالیستی و ماهیت انتر ناسیونالیستی انقلاب بود وبه تمام ملیت ها خود مختاری تا سرحد جدایی پذیرفته شد که در30 سپتامبر 1922 بنام «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» رسمیت جهانی یافت.

 * -  مسئله ای دیگر حق تعیین سرنوشت زنان بود.

اولین باردرجهان بعد از پیروزی انقلاب اکتوبر بود که بلا فاصله زنان حق شهروندی کامل، استقلال اقتصادی، حق کاربا مزد و مزایای مساوی با مردان، حق ازدواج و طلاق به زنان در قانون به ثبت رسید و عملاً مورد اجرا قرار گرفت و اولین زن در کابینه لنین الکساندرواکولونتای بلشویک و ماریا اسپیریدونوا عضو تشکیلات سوسیالیست های انقلابی چپ انتخاب شدند.

این در حالی است که حق رای زنان در امریکا در 1920 ودروویلسون نوزدهمین متمم قانون اساسی آن کشوررابه مجلس سنا رساند که برای اولین بار با مشکل پذیرفته شد که زنان صرف حق رای دادن را دارد ( انتخاب کردن را دارد نه انتخاب شدن را ) . این حق رای با مبارزات بسیار سخت جنبش های زنان از سال 1848 آغاز گردید و همچنان ادامه یافت.

 آلیس پین هریت استنتونبلیچ در سال 1910 این جنبش را رهبری می کرد.

 در بریتانیا از 1866 جنبش زنان که بنام Suffragette یاد می شدبه مبارزات خود آغاز کردند واین جنبش در 1908 درلندن راه پیمایی وتجمع در فضای بازبه اشتراک بیش از 500هزارزن به رهبری امیلین پانکهرست برگزارشد. در سال 1910آلیس پین و هریت استنتون بلیچ درتظاهرات و تجمع زنان بریتانیایی اشتراک نمودند. این پیوند عمیق بین هواخواهان حق رای زنان بریتانیا وجنبش زنان ایالات متحده امریکا ایجاد کرد. برخی مبارزات و راه پیمایی با خشونت همراه بود و چندین کلیسا نابود گردید. سرانجام در 1918 حق رای زنان در پارلمان بریتانیا به رسمیت شناخته شد، اما سن رای را برای زنان سی سالگی تعیین کردند درحالی که سن رای مردان بیست سالگی بود.

 ایتالیا : در ایتالیا سال 1919 نخستین دادخواست زنان ایتالیایی برای حق رای به مجلس ایتالیا ارائه شد ، که به تصویب نرسید وجنبش زنان با شدت بیشتری ادامه یافت که سرانجام در 1925 پارلمان ایتالیا مجورشد که رای زنان را نصف رای مردان قبول کند. ان نصف رای هم با به قدرت رسیدن موسولینی ، زنان از شرکت درانتخابات منع شد .

 پس از پایان جنگ دوم جهانی در سال 1945 زنان ایتالیا حق رای برابر با مردان را کسب کردند.

درفرانسه شارل دوگل درسال 1944 برای نخستین بارحق رای زنان در فرانسه را به رسمیت شناخت. درهند سال 1950، درجاپان 1948 ودر چین 1949 حق رای زنان به رسمیت شناخته شد.

 * -  درسال 1906 ، هفتاد در صد اعضای حزب سوسیال دموکرات روسیه ، کارگران بودند وبعد از انقلاب اکتوبر لنین تاکید می کرد که درهرکمیته حزبی ازهر ده نفر هشت کارگرودوروشنفکرباشند.

 یعنی حزب کارگری بود.

* -  تا سال 1920 با وجود آن که جنگ ارتش سفید با حمایت کشورهای امپریالیستی با شدت ادامه یافت ، دولت شوراها تغیرات اساسی به زندگی وحیات شهروندی پرداخت. توجه به آموزش و دادن عذای گرم به دبیرستان ها و کودکستان ها، حمایت مادران وخانواده وبرنامه ریزی تدارک مسکن وارائه ی خدمات صحی و بهبود وضع معیشتی خانواده های شهری وتأمین آب و برق و سایر خدمات شهری، خدمات حمل ونقل ودیگر موارد زندگی بهتر برای شهروندان بدون کوچکترین تفاوت های مختلف، درامور داخلی. در سطح بین المللی سیاست عدم مداخله در امور کشورها، الغای قرار دادهای استعماری زمان تزار، خارج شدن ازسرزمین های اشغالی زمان تزار از ایران و بخشش تمام قروض و طلب روسیه از ایران و افغانستان وطرح دوستی با این کشورها و سایر کشورهای جهان و عقد صلح (پیمان بریست) با آلمان.

این تجارب و صد ها درس از انقلاب اکتوبرنشان داد که انقلاب کارگری و راه بسوی سوسیالیسم یگانه راه رهایی بشریت از توحش سرمایه داری خبیث در دنیای ما می باشد و بس.

ادامه دارد

_______________________________

1 -  لنین ، چپ روی بچه گانه.

2 -  راب سوئل، کارآیی اندیشه های او( لنین )، برگردان فارسی: بابک کسرایی، مقاله، به مناسبت هشتادومین سالگرد درگذشت والادیمیر ایلیچ لنین، 22جولای 2010.

3 -  و، ای،لنین، سخنرانی لنین به مناسبت چهارمین سال پیروزی انقلاب اکتوبر، برگردان فارسی: مازیاررازی، 14 آبان / عقرب 1389خ ، منتشرشده: «پراودا» شماره 234 مورخ 18اکتوبر 1921، آرشیولنین.

4 -  نگارنده ، دفتر شماره نهم ، 15جنوری 2020 .

مقالات مرتبط

...

«انگلس در نتیجه تحقیقات گسترده خویش در انگلستان، با معرفی اقتصاد بورژ وازی، نتیجه گرفت که فقط با از... ادامه

...

از بیانات فوق چنین بر می آید که سوسیالیزم به مثابه یک نظام اقتصادی نه تنها با دین منافات ندارد، بلکه... ادامه

...

از بیانات فوق چنین بر می آید که سوسیالیزم به مثابه یک نظام اقتصادی نه تنها با دین منافات ندارد، بلکه... ادامه

...

آیا در افغانستان؛ واقعن چیزی به مصداق «کمونیست» و«حکومت کمونیستی» بود و میتوانست باشد؟ ادامه

...

این روزها که بوی خوش انقلاب در سپهر میهن ما فشانده و پراکنده شده است، جا دارد که یک بار دیگر به بازخ... ادامه

...

دراین زمانی که حزب بلشویک به رهبری ولادیمیر ایلیچ لنین مشغول دفاع ازانقلاب دربرابرضد انقلاب ودفع تها... ادامه

...

پیام تبریک گنادی آندریویچ زیوگانوف، صدر کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست، رهبر فراکسیون حزب کمونیست در دومای... ادامه

...

اکنون بشریت بر لب پرتگاه رسیده است. دیگر نمی تواند در برابر بی عدالتی و ستم سرمایه داری تاب بیاورد.... ادامه

...

اگرچه خود مارکس به ”پایه “ و ”روبنا“ فقط در دو اثر خود اشاره کرده است (تا آنجا که من می‌دانم)، ”مسئل... ادامه

...

اخیرا «سایت نقد اقتصاد سیاسی» سلسله گفتار هایی ذیل نام «درس‌های یک قرن» منتشر کرده است که عموماً به... ادامه

...

دراواخر سده نوزدهم میلادی دربرابر سرمایه داری و دولت های بورژوازی استعماری اروپا چالش های زیادی ناشئ... ادامه

...

نوشتۀ زیر فصل نوزدهم از کتاب «کمونیسم کارگری حکمت، جلد اول، بررسی و نقد مسایل بنیادی "یک دنیای بهتر"... ادامه