بخش دهم دردناکترين نقض حقوق بشردرکجاها واقع شد؟؟؟

دردناکترين نقض حقوق بشردرکجاها واقع شد؟؟؟

بخش دهم – پژوهش وکاوش از( استاد صباح )          

« مستنداتي برسه ونيم دهه جنايت وآدمکشي درکشور»

 

غريوي ناله بودو ديده ي تر

 رهي نبود ازين درتا به آن در

 نوايي  گريه وبردن و کشتن 

 همه بي ياوروسرد و مکد ر .

درکشورما سه وينم دهه - جنگ، آدم کشي، بي قانوني، وحشت وبربريت ادامه پيد اکرد . هزاران انسان قرباني هوس وآرزوهاي تعدادی افراد قاتل وتفنگ بدست گرديدند . دشمنان سعادت و آزادی وطن ما در تباني با باداران خونخواربين المللي ، دشمنان منطقوي افغانستان و شيخ های عياش و معامله گر عربي دست به اعمال ناروای زده و آب به آسياب دشمنان مردم و وطن ريختند. و در واقعيت امر با دريافت اسلحه وپول ازکشورهاي متعدد عملآ به آتش جنگ پطرول پاشيدند .  پس از هشت ثور (سيزده هفتادويک  ) که قدرت دولتی به دسته های به اصطلاح مجاهد ین منتقل گردید، درنتیجه مبارزه دسته های مسلح برای تصرف قدرت دولتی، دولت مرکزی عملأ ازبین رفت وبه چند ين مرکز قدرت ( کابل، قندهار، شمال، هرا ت، جلا ل آباد، بامیان ) وشهرکابل به بيش ازده ها حاکميت تبد یل شد. زیربنای مادی ومعنوی نابود گردید وتقریبأ هشتاد درصد بناهای شهر کابل بخاک یکسان شد. درحالیکه ده ها هزار انسان بیگناه بقتل رسیدند، موج تازه مهاجرت تحصیل یافته ها وکارآزموده های کشور وملیون ها نفر دیگر به خارج آغاز گردید .

این موج خیلی سهمگین کوچ دسته جمعی که تقریبأ یک دهه ادامه یافت کشور را عملأ ازوجود افراد مجرب وکارآزموده خالی نمود . باتصرف کابل شقاق ونفا ق وچند دستگي بين تنظيمها نمايا ن ومردم ستمديده پريشان وکشوربه ويرانه مبدل گرديد .دوره زمامداري ربانی را اولاً به ٤٥ روز و سپس تا زمان داير شدن لويه جرگه تمد يد نمود. بعداً با دايرنمودن شوراي حل وعقد در ٣٠ دسامبر ١٩٩٢ که ربانی يگانه کانديد در رياست دولت باقی ماند، بحيث ريس دولت برگزيد شد . درين شورا نمايندگان حکمتيار، حزب اسلامي خالص، محاذ ملي برهبري پيرگيلاني، جنبش و حزب وحدت نه تنها شرکت نداشتند بلکه عملآ جناح رباني باشرکت ندادن آنان دردولت زمينه سازجنگ هاي بعدي نيزگرديد .

قبل ازتدويرشورا، جناح مخالف تهديد نموده بودند که در صورت دائر شدن اين شورا و انتخاب ربانی بحيث رئيس دولت، جنگ ادامه پيدا مينمايد . متعاقباً حکمتيار، خالص، مجددی و گيلانی شديداً شيوه انتخاب ربانی را درين مقام مورد اعتراض قرار داده متذکرشدند که ربانی در انتخاب خويش در مقام رياست دولت جهل کاری وحق تلفي نموده و اين عملکرد وي جنگ ها را در کشور تشديد می نمايد. به اين ترتيب ربانی دوره رياست چهار ماهه خويش را تا زمانی دوام داد که توسط قواي طالبان ازکابل مجبوربه فرارگرديد . زمامداري وی مجموعاً سه و نيم سال يعنی تا د سمبر ١٩٩٦ دوام نمود. طي اين مدت فشاررهبران، نارضايتي مردم وتقاضاهاي مکررسازمان ملل متحد در متقاعد ساختن ربانی برای انتقال قدرت به نمايند گان واقعي ملت به اساس پلان های مطروحه عاجز ماند وبا هرطرح ارايه شده ازجانب نمايند گان سرمنشي ملل متحد، برعکس گروپ کرسي نشينان کابل جنگ تازه اي را سازمان ميدادند . تا زمان سقوط اداره رباني درکابل تنظيم ها واحزاب سياسي درحاشيه قرارگرفتند واخرين روزهاي زمامداري، صرف حکمتيار بعد از جنگ های شد يد با قوای جمعيت وشوراي نظار، بعد از حصول کرسی صد ارت موقتاً تطميع گرديد. ربانی مخصوصاً محکوم به اين بود که با روحيه قومی و منطقوی عمل نوده و نميخواهد حاکميت رااز د ست بدهد، وی باساس قرارداد ها و تعهدات، منافع ايران، تاجکستان و روسيه را تآمين می نمايد.

ازجانب ديگربا چاپ بانکنوتهاي پنج هزاري وده هزار افغانيگي درمسکو عملآ خريد وفروشي اراضي، قوماندانان وجنگجويان رواج پيدا نمود وازجانب ديگرسرازيرشد ن سلاح ومهمات ازروسيه، ايران وتاجيکستان (اسارت اتباع روسي با يک بال طياره انتنوف وده ها تن سلاح ومهمات درقندهار، توزيع سلاح بدون قنداق وداراي شيب مخصوص ساخت ايران واکمالات بدون وقفه ازميدان هوايي کولاب درتاجيکستان ) عملآ جنگ راشد ت بخشيد .. دردوره زمامداري ربانی وضع کابل و ولايات خيلي وخيم وکشوربه چندين مراکزقدرت تقسيم گرديده بود . چوروچپاول، دزدي ورهزني، راه گيري ووند بازي، قتل وقتال، وحشت وبربريت، ظلم وستم، بستن وبردن، بگيروبزن، فيرراکت سکروکلستر، توپ وتانک، رقص مرده و خنده زنده، تيزاب پاشي وميخ کوبي، بريدن شرم جاهاي انسانها وولادت نمودن زنان درپوسته هاي امنيتي ... جزي مصروفيت روزانه نيروهاي امنيتي گرديده بود .

در ماه مارچ ١٩٩٣ رهبران تنظيم ها راهي مدنيه منوره شده و باحضور داشت پادشاه عربستان سعودی و نواز شريف صدراعظم پاکستان تعهد سپرد ند وقسم خوردند که دست ازجنگ کشيده ودرتقسيم قدرت به همه جوانب درگير اقدام نمايند اما بمجرد مواصلت، جنگ وکشتارجديدي آغازگرديد . درين مذاکرات فيصله گرديد بود : رباني درتحويلي قدرت تا هژده ماه اقدام نموده، اسلحه از مردم جمع آوری و هکذا ملکيت ها و دارائی های تاراج شده دوباره به مالکين آن مسترد گردد و حکمتيار بحيث صدراعظم منسوب شود. مولوی خالص از امضای اين معاهده امتناع ورزيد و مجددی در پايان معاهده نوشت که با ملاحظات امضاء شد. اما در ترکيب کابينه بين رهبران تنظيم ها، بعد از مناقشات زياد در جلال آباد توافق به ميان نيامد و يکبارديگرحملات راکتی بالای شهر کابل شد ت بي سابقه کسب نمود .

طى سالهاى ١٩٩٢- ١٩٩٦ تفنگداران قدرت پرست که درداخل شهرکابل سنگرگرفته بودند مرتکب ويرانى شهر کابل وکشتار بيش از شصت هزار نفر مردم غيرنظامى و بالنتيجه مسبب اصلى جنايت عليه بشريت شده اند. بنيادگرايان جنگ سالار طي سالهاي نخستين زمامداري خويش جنگ را تاسطح کوچه هاى کابل، درجمال مينه و چنداول ومنطقه ا فشارو ديگر نقاط شهر گسترش دادند، و در اين فاجعه بيش از چهار هزار انسان بى گناه (ازمليت مصيبت ديده هزاره) را درکابل بوسيله توپ و تانک و بمباردمان بى امان قتل عام کردند که اين شهکاري آنان به ( فاجعه افشار) مسما گرديد . اين جنايت جنگى يکى از شواهد انکار ناپذيرى است که مردم کابل آنرا فراموش نخواهند کرد . کشتار مردم هزا ره و شیعه ي منطقه ا فشار ( در بيست ودو دلو ) لکه ننگی است که تا همیشه بر دامان تفنگداران فاتحه کابل باقی می ماند.

تفنگداران با فروش آثار ارزشمند تاريخی و تخريب آنچه که قابل انتقال نبودند، آغاز کردند، با چور و چپاول دارائی های عامه، از جمله اموال شخصی خانه های مردم تامنابع ذ خيروی وزارتخانه ها، ادارات دولتی، موسسات ملکی و نظامی و حتا حمله و غصب کردن ود ست درازی به مواد امدادی که برای خانواده های مستحق و مرد مان تهی دست مد نظر گرفته شده بود و بالآخره غصب خانه ها و زمينهای تا امروز ادامه داده می شو د . اينها با قاچاق لاجورد و زمرد به سرمايه هنگفت دست يافتند .

اکنون از يکطرف با سو استفاده از شرايط جنگ و دشواری های جاری مملکت و از سوی ديگر با استناد بر اينکه در افغانستان هنوز نيز دولت مرکزی و مسلط بر اوضاع سراسری وجود ندارد، آنها باز هم به همان اشتهای سابقه دارايی عامه را مانند گذ شته حيف و ميل نموده و به حسابهای جاری و پس انداز در بانکهای شرق و غرب افزودند . واضح است چه در همان بحبوحه جنگ و بحران سياسی ونظامی حاکم بر افغانستان و چه در آستانه خروج قوای نظامی شوروي از افغانستان و حتا بعد از آن چندين بار موضوع فروش وقاچاق سنگها ي قيمتي بار بار توسط مطبوعات جهان بشکل علنی مطرح شد اما سودي نبخشيد و غبار مسلط جنگ و ناآرامی های کشور باعث ميشد که کسی نتواند اين موضوع مهم را پيگيری کند.

تاراج گران جمعیت اسلامی وشوراي نظارهمراه با همرزمان و همراهان، در گوشه و کنار میهن کمین گرفتند؛ کشور تاراج شد و مردم به خاک سیاه نشستند. جنگ ویرانگری سراسر کشور ما را فراگرفت، شهر ها تاراج شدند، مال بیت المال غارت گردید، آثار هنری و ثروت های ملی به عنوان مال غنیمت به بازار ها سرازیر شدند. ربانی وشوراي نظاربرای اثبات وفاداری ا ش به سازمان امنیت پاکستان به ارسال تروریست و خرابکار به کشمیر و چچنیا و آسیای میانه پرداخت. انان از جنگجویان بنیاد گرای تاجیک به حمایت پرداخته و به آتش جنگ داخلی در تاجیکستان دامن زد. ربانی از سازمان امنیت پاکستان بعد از آنکه متحدانش اردوی مجهز افغانستان را با قوای هوایی آن نابود کرد، خواست تا به تأسیس اردو و سازمان امنیت افغانستان بپردازد. شورای علمای ربانی در رابطه با حقوق زنان به تدوین دقیقأ همان مواردی پرداخت که بعد ها طالبان با پیگیری آنرا اجرا کردند. با ظهور طالبان، ربانی از نخستین کسانی بود که حمایتش را از این گروه اعلام نمود.وسران شوراي نظارتا ميدان شهربه استقبال آنان شتافت وحتا پول در د سترس آنان قرار داد. زمانیکه مجاهدين هراتی با رشادت و جانبازی تا لشکرگاه پیشروی کردند اينان علیه اسماعیل خان که در حالت مریضی با طالبان می جنگید، دست به کودتا زده و موجب شکست مجاهدين هراتی شد.

 صد ها هراتی بدست طالبان و پاکستانی ها شهید و اسیر شدند. شهر هرات بدست طالبان افتاد و نخستین دژ مقاومت غرب کشورشگاف برداشت. هرات به مستعمره داخلی به پایگاه تجاوز پاکستان مبدل شد. خاطرات ویرانگری های چنگیز و تیمور در این خطه مجددا زنده شد . اکثررهبران تنظيم ها اشخاص فقیری بیش نبود ند صاحب ثروت های افسانوی شد. و از کوخ نشینی نه بدلیل کار وز حمت و ذکاوت، بلکه به دلیل فروش و تاراج دارائی های عامه به کاخ نشینی رسید و صاحب ثروت های افسانوی شد. کاخ های ربانی، همسر و فرزندانش در کابل و امارات متحده همه گواه این مطلب اند. او که در این خاک خود را مصؤون از هر انتقادی میداند و در برابر هر انتقاد اوباشان و اراذلش به تهدید مردم می پردازند، ا ز یاد برده است که اگر امروز در پناه معامله گری هایش از گوانتانامو نجات یافته است، جایگاه دیگری بنام دنهاگ وجود دارد که وی را در درازمدت از آن رهایی نخواهد بود. جمعيت ووهابيون شوراي نظارکه به روشنفکران و وطنپرستان این کشور زبان درازی می کند ا ز یاد برده است که این کرزی بود که تا به حال سپر بلای وی شده است.  خانواده های شهدا، خانواده های زنان به غارت برده شده و صاحبان زمین های غصب شده، قربانیان بی گناهی که بدست دژخیمان وی کشته شده اند، همه در انتظار عدالت اند.

ازجانب ديگرتاراج معادن پنجشيروبدخشان، جنگسالاران با استخراج، قاچاق وفروشي سنگهاي قيمتي مانند لعل ولاجورد بدخشان و زمرد پجشير و ساير احجار کريمه نزديک به سي سال شد که بي شرمانه وخبيثانه به اين دزدي خويش ادامه ميدهند . اينها با قاچاق لاجورد و زمرد به سرمايه هنگفت دست يافتند . اما از آنجايی که هنوز هم هزاران مشکل از فقر اقتصادی تا گرسنگی، تهيدستی، خشکسالی، آوارگی و مهاجرت های درونمرزی و بيرونمرزی موج فزاينده داشته و رنجهای بيکران مردم همچنان ادامه دارد، با تاسف مردم مجال آن را به اين زودی نخواهند يافت تا قاچا قبران اموال عامه ومخصوصاً رهزنان و چپاولگران آثارقيمتي و معادن کشور را به استنطاق بکشند و از آنها حساب بگيرند. اکنون از يکطرف با سو استفاده از شرايط جنگ و دشواری های جاری مملکت و از سوی ديگر با استناد بر اينکه در افغانستان هنوز نيز دولت مرکزی و مسلط بر اوضاع سراسری وجود ندارد، آنها باز هم به همان اشتهای سابقه دارايی عامه را مانند گذ شته حيف و ميل نموده و به حسابهای جاری و پس انداز در بانکهای شرق و غرب افزودند . تعدادي ازمقامات بلند پايه کنوني نمايند گي فروش اين سرمايه ملي را تا چند قبل درکشورهاي غربي بعهده داشته وبا استقراردولت کرزي باديده درايي وبي حيايي صاحب کرسي ومقام گرديدند . وهنوزکه هنوزاست اينها با فکرآرام به اين وظيفه ننگين يعني دزدي وقاچاق سرمايه ملي ادامه ميدهند .

قتل وکشتاريکاولنگ

درانروز لاشخوار طالبی از گردنه ها بلند شده و  همراه با باران گلوله و رعد ويرانی و طنين طبل جنگ از مرگ و تباهی و نسل کشی و زمين سوزی خبر دادند. تاريخ معاصر افغانستان، حوادث خونينی را در سينۀ خود ثبت نموده است ولی آنچه آن روز در يکاولنگ و بر يكاولنگيان گذشت چيزی بود که زبان قلم از تصويرش عاجز است.

قتل عام غیر نظامیان در یکولنگ در روز یکشنبه ۷ جنوری ۲۰۰۱ آغاز شد. اکثر قتل ها در ۸ جنوری صورت گرفت. نیروهای طالبان تا ۲۲ جنوری در محل باقی ماندند و قتل عام های زیادی را انجام دادند. مجموع کشتار که در این دوران صورت گرفته بود حد اقل ۱۷۸ نفر که ۱۷۵ نفر شان غیر نظامی، سه نفر شان نظامی شناسای شده بودند. آمار دقیق افراد ایکه در دستگیری های دسته جمعی دستگیر و بعدآ به قتل رسیده بودند بخاطر نبود منبع قابل اعتبار غیر ممکن بود.

جنايت وانسان کشي قزل آباد

طالبان در تابستان سال (سيزده هفتادوشش - ه.ش ) زمانيکه از سمت شرق ولايت بلخ به شهر مزارشريف حمله نمودند،نخست دهکده قزل آباد را که در حدود دوصدوپنجاه فاميل در آن زند گی ميکنند به تصرف خود در آوردند.

طالبان در هفده اسد همين سال زمانيکه از سمت شرق ولايت بلخ به شهر مزارشريف حمله نمودند، در دهکده قزل آباد که در نوکیلو متری شهر مزارشریف قراردارد ، دست به کشتار جمعی مردم بی گناه زدند.
نیرو های طالب قبل از حمله به مزارشریف ولایات کندزو بغلان را تصرف نمودند و در ولسوالی تاشقرغان بلخ با نیرو های برهان الدین ربانی ،جنرال دوستم و محقق اضافه از یک هفته جنگ کردند وسرانجام خط دفاعی ایتلاف شمال رابتاریخ هفدهم اسد درهم شکسته، وارد اطراف شهر مزارشریف شدند.

کشتار مردم نه تنها در دهکده قزل آباد بلکه بعد از آن در مناطق ديگر ولايت بلخ چون سيد آباد،جوار قبر مزاري و ولسوالي چمتال نيز توسط طالبان صورت گرفته است . اين نسل کشي ها در حالي عملي شده اند که بعد از تصرف مزار شريف والي طالبان ملا نيازي از طريق راديو محلي دولتي پيروان مذهب تشيع را غير مسلمان خوانده و کشتن هزاره ها را جهاد عنوان نموده بود . نه تنها ملا نیازی بل جرگه ملا های طالبان در شهر کابل جنگ با ایران را جهاد اعلام نموده بودند.

قتل وکشتارهرات

قتل عام هرات  در حوت سال سيزده پنجاه وهفت ، در غرب افغانستان وقتل وجنايت هاي بعدي وسيله تورن اسماعيل درغرب کشورهنوزسرزبانهانيست . در بیست و چهارم حوت سال ۱۳۵۷ خورشیدی مردم هرات بر علیه حکومت وقت قیام کردند. مردم خشمگین از سوی نیروهای امنیتی به گلوله بسته شدند. گفته می شود که در این روز هزار ان تن از مردم هرات توسط نیروهای امنیتی کشته شدند. مسوولين دولتي ونظامي انزمان مردم را در نیمه های شب از خانه های شان بیرون کشیده و در دامنه تپه های سید عبدالله مختار و دشت های  کازرگاه شریف و نیز در اطراف فرقه زلمی کوت  هرات بشکل دسته جمعی و بصورت زنده دفن نمودند.

درسنگلاخ چه گذشت؟

شکنجه های که زندانیان مخالف شیخ آصف محسنی وسید حسین انوری در زندانهای سموچی سنگلاخت با آن روبرو می شوند، واقعن وحشتناک ودرد آوراست.  دراین زندانها که در دل کوههای دره سنگلاخت واقع شده اند، در زمان جهاد مخالفین انوری وشیخ آصف، با بد ترین شکنجه ها به قتل می رسیدند، دراین زندانها هر زندانی با ، تجاوز جنسی، فروکردن بوتل نوشابه در مقعد زندانیان، سوختاندن اعضای بدن زندانیان توسط کپسولهای گاز، آویزان کردن آنها با پا و گذاشتن با سر در بیرل های آب وخیلی از جنایت های دیگر روبرو بودند وهستند.  ازجمله ترور نا فرجام سلطانعلی کشتمند نخست وزیر وقت ، ترور غلام نبی مشتاق، صادقی نیلی، ابراهیم محقق، محمد امین وترور محمد عیسی غرجستانی” نویسنده کتاب کله منار ها” که توسط شخص سید حسین انوری انجام شده است نیز، افشا گردید. این افشاگری در حالیکه قبلا فهیمی توسط شیخ آصف محسنی مرتد خوانده شده وبه مرگ محکوم گردیده بود، مشکلات زیادی برای او خلق کرد، تا جایی که برای اختطاف وترورش جایزه تعیین شد.

جنايت در دره علی

تیرباران مردان اسیر در دره علی قتل عام ها محسوب میگردد. نیروهای  طالبان به دره علی در ساعت ده بجه هشت جنوری رسیده

مقالات مرتبط

...

جنبش اسلام نوین، عبارت ازعقاید تعداد زیادی از مسلمانان است، که میخواهند اسلام را با قرن عصر مطابقت د... ادامه

...

افغانستان دربدترين وضعيت امنيتي وسياسي خود بسر ميبرد. شدت حملات جنگجويان طالب؛ ورود ادامه

...

          در این روز ها افزون بر حمله های انتحاری و انفجاری؛ ماین گذاری و انفجار موتر بمب ها و ماین... ادامه

...

ازمدت چهل سال بدينسو، کشور عزيزمان افغانستان، در آتش جنگ خانمانسوز تحميل شده از جانب امپرياليسم جهان... ادامه

...

در تاریکی که با آشوب و انارشی و طوفان نیز توأمان باشد؛ روشنی و روشنگر راهنما و نجات بخشا؛ برترین و م... ادامه

...

در افغانستان کنونی مشکل اساسی مردم، درد و رنج مردم از چیست؟ آیا درد و رنج کنونی انفرادی است یا درد م... ادامه

...

به تاريخ 16 قوس 1380 مطابق 7 دسامبر 2001 حکمروايی پنج ساله امارت سياه طالبان پايان يافت. قندهار، هلم... ادامه

...

در افغانستان مجاهدين به شمول طالبان، حکومت‌های مافیایی ساخته‌اند و مردم را با دیکتاتوری اداره می‌کنن... ادامه

...

     دست نوشته ای از زنده یاد وحید مژده؛ منتشره مورخ ۱۳۹۳/۱۲/۴ وجود دارد که هر انسان را به شاک و حتی... ادامه

...

مردی که خاتم پیامبران بود به عربی سخن می‌گفت اگر چه چندین نسل او در میان عرب زیسته بودند اما خداوند... ادامه

...

انتقال قدرت از مجاهدين به طالبان توسط پاکستان و امريکا و ادامه جنگهای خونين و ويرانی کشور:      ط... ادامه

...

طوری که در بخش قبلی تذکر رفت، شورای رهبری تنظيم های هفت گانه مقيم پيشاورپاکستان در منزل نوازشريف نخس... ادامه