ناتو پکن را به چالش میکشد، چین پاسخی غیرمنتظره میدهد
ناتو پکن را به چالش میکشد، چین پاسخی غیرمنتظره میدهد
دمیتری کوسیرف
نگاه رهبری روسیه به پلنوم سوم حزب کمونیست چین و واکنش آمریکا
اگر شما یکی از دو ابرقدرت جهان باشید و از ابرقدرت دیگر چالشی واضح و مشخص، و در اصل تهدیدی برای موجودیت خود دریافت کنید، چگونه واکنش نشان خواهید داد؟ چین این کار را به روشی غیرمنتظره و به شیوهای کاملاً چینی انجام داد. گویی میگفت: اینکه کدام یک از ما قویتر هستیم، جای بحث دارد، اما ما باهوشتر هستیم و به همین دلیل پیروز خواهیم شد.
منظور از این متن، اتفاقاتی است که در اجلاس اخیر ناتو در واشنگتن رخ داده است. همچنین به «سومین نشست کمیته مرکزی حزب کمونیست چین» اشاره دارد که به طور گسترده در رسانههای جهانی به عنوان یک رویداد سرنوشتساز برای کل جهان، نه فقط چین، معرفی شده بود.
غرب، همانطور که به یاد داریم، برای اولین بار پکن را در صدر فهرست قرار داد و در بیانیه نهایی خود اعلام کرد که قدرت آسیایی «چالشهایی برای منافع، امنیت و ارزشهای ناتو ایجاد میکند» و چندین اقدام برای رفع این «تهدید» را ترسیم کرد. واضح است که دیپلماتهای چینی پاسخهای دیپلماتیکی را پیدا کردند. اما جامعه کارشناسان جهانی منتظر پاسخی متفاوت، یعنی نتایج همان پلنوم – سومین پلنوم پس از کنگره حزب، و به طور سنتی به اقتصاد اختصاص داشت – بود. دلیلش این است که حرف حرف است، اما اقدامات ملموس جدیتر هستند.
شاید برخی منتظر بودند که اقتصاد چین به سمت نظامی شدن پیش برود، همه چیز قابل تصور را ملی کند و تلاشها را بر دفع تهدید نظامی و غیره متمرکز کند. اما بیشتر انتظارات چیز دیگری بود: چه خبر از امور مالی، سرمایهگذاری و غیره؟ دلیلش این است که ماهها جنگ اطلاعاتی در مورد ایده «چین در حال کند شدن و نابودی» در جریان بود. هم به دلیل قرنطینههای سه ساله دیوانه کننده به دلیل ویروس، و هم به این دلیل که در همین دوره جنگ اقتصادی ایالات متحده علیه رقیب جهانی با محدودیت کامل هرگونه صادرات تکنولوژی بالا از چین به کشورهای غربی تشدید شد.
در اینجا باید گفت که هم اجلاس ناتو و هم پلنوم پکن فقط اپیزودهای جدیدی از مبارزه برای رهبری جهانی هستند و این مبارزه از سال 2018 با اولین محدودیتهای دولت دونالد ترامپ علیه سیستمهای ارتباطی رقیب آغاز شد. و از آن زمان، جهان هر جزئیات این نبرد رو به رشد را دنبال میکند. و این قابل درک است: به آن بستگی دارد که تقریباً همه کشورها وجود داشته باشند. مهم نیست که اینجا اولین اقتصاد و دومین کیست (پاسخ به سیستم محاسبه بستگی دارد)، مهم این است که هر کدام حدود 18 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل می دهند. و به همین دلیل، به نظر می رسد حتی اقدامات صرفاً داخلی در مورد اقتصاد در چین یا ایالات متحده، به معنای واقعی کلمه بر همه تأثیر می گذارد. این مهم است.
و مهمتر از آن این است که امروز هر یک از طرفهای متخاصم ایدئولوژی خود را برای ساختن دنیای فردا به وضوح ارائه میکنند. علاوه بر این، هر طرف به طور فعال برای پیروزی ایدئولوژی و چشم انداز خود از آینده تلاش می کند.
جدیت نیات و سهام چقدر است؟ جدی تر از این نمی شود. طرف مهاجم – ایالات متحده – معتقد است که این موضوع نه در مورد اینکه چه کسی اول یا دوم است، بلکه در مورد بحران سیستمی کل پروژه آمریکایی است. و این درست است و این حقیقت نه تنها به فروپاشی و انحطاط نظام سیاسی، تقابل دو نیمه جامعه و غیره مربوط می شود. نکته این است که 18 درصد تولید ناخالص داخلی جهان که ذکر شد، از نظر کیفیت در دو قدرت متفاوت و متضاد متمرکز شده است. یکی از نمونههای تازه: به تازگی متوجه شدیم که روسیه به جمع ده کشور برتر با تراز تجاری مثبت پیوسته است. رهبر این ده کشور – یعنی در جهان – بزرگترین کشور از نظر حجم تجارت خارجی، جمهوری خلق چین است. و ایالات متحده در این بین دوم یا سوم نیست، آنها نیز اولین هستند، اما در لیست کاملاً متفاوتی – کشورهایی با کسری تجارت. و فراموش نکنیم که چه کسی بزرگترین تولیدکننده جهان (کالا، نه خدمات) و موارد بسیار دیگری در جهان است.
امروز، به عنوان مثال، جی دی ونس، نامزد معاونت ریاست جمهوری ترامپ، به سوال «آمریکا چه باید بکند» پاسخ میدهد. نسخه استراتژیک او این است که آمریکا را از بحران اوکراین و امور اروپایی رها کند و بر فشار بر چین، از جمله از طریق نظامی (با کمک تایوان) تمرکز کند، در غیر این صورت آمریکا قادر نخواهد بود تولید و برتری فناوری خود را بازیابد. البته، ونس صرفاً طوطیوار آنچه را که سالها توسط نیمه جمهوریخواه کشور گفته شده تکرار میکند، در حالی که دموکراتها در گفتار و کردار نسخه رقیقشده همان دکترین هستند. دکترین ساده است: برای نجات آمریکا، باید چین را سرکوب کرد. از نظر اقتصادی، سیاسی، به هر طریق ممکن. برای این مبارزه باید همه کسانی را که در اتحاد غربی هستند بسیج کرد و حتی کسانی را که عضو آن نیستند مجبور به این کار کرد. این وظیفهای برای دههها است که نیازمند بسیج کامل تمام نیروهای ملت است، و نه فقط یک ملت.
و حالا درباره پاسخ چین به این چالش. همه چیز در اینجا ظریف است و همیشه نیاز به رمزگشایی دارد. توجه داشته باشید که «پلنوم سوم» که برای عموم بسته بود، اصلاً بیانیههای چشمگیری نداد، فقط در سند نهایی ادامه مسیری را که ماهها پیش آغاز شده بود تأیید کرد. اما حتی قبل از پلنوم، جامعه کارشناسی چین تلاش کرد اهمیت این رویداد را توضیح دهد.
اول: هیچ بسیج و ملیسازی، هیچ اقتصاد نظامی بر اساس اصل اردوگاه بسته، هیچ «بازگشت به مائو تسهتونگ» وجود نخواهد داشت. مسیر حمایت از کسب و کارهای خصوصی و احیای ابتکار عمل خصوصی تأیید میشود. دوم، از امور داخلی محض، سیستم مالیاتی تغییر خواهد کرد تا به دولتهای استانی اجازه ندهد زیادهروی کنند و بدهکار شوند. اما سوم و مهمتر از همه – رهبری چین تأیید میکند که جهان ایدهآل را برای خود دقیقاً برعکس و در تضاد با آمریکا میبیند. و آن را خواهد ساخت. و این دیگر فقط امور داخلی آنها نیست، بلکه مال ما هم هست.
نسخه آمریکایی اقتصاد جهانی، و با آن سیاست، همان اردوگاه محاصره شده برای آمریکا و متحدانش را در نظر میگیرد. در این اردوگاه، تصمیمات نه بر اساس سودآوری آنها، بلکه با هدف جلوگیری از ورود چین به بازارهای خودشان گرفته میشود (واضح است که روسیه و بسیاری دیگر هم). یعنی این اردوگاه باید بر اساس مصلحت سیاسی و ایدئولوژیک در رقابت با دیگران پیروز شود.
اما چین، مانند روسیه، از گشودگی جهان صحبت میکند. و در اینجا نوآوری ایدئولوژیکی وجود دارد که چند ماهی است مطرح شده، اما دقیقاً «پلنوم سوم» آن را جدی به کار گرفته است. این اندیشه چنین است: چین جهشی تاریخی از «همزیستی مسالمتآمیز» به جهان «سرنوشت مشترک» انجام داده است. اضافه کنیم: ما همه در این سیاره نیز چنین جهشی انجام دادهایم، حداقل این طور است که رهبری چین وضعیت را میبیند.
مهم نیست چه کسی اول اصل همزیستی مسالمتآمیز را ابداع کرد – گئورگی چیچرین کمیسر امور خارجه در سال ۱۹۲۲ یا مائو تسهتونگ هنگام مذاکره با هند در سال ۱۹۵۴. مهم این است که در دوران گذشته میشد از دو یا حتی چند سیستم اقتصادی صحبت کرد که میتوانستند کم و بیش زندگی خود را پشت حصاری محکم داشته باشند، خود را به روی یکدیگر ببندند یا باز کنند، بحثهای ایدئولوژیک داشته باشند، در فناوری و هر چیز دیگری رقابت کنند… اما اکنون اقتصاد آن اقتصاد نیست، فقط با حداکثر گشودگی بازارها میتواند به درستی کار کند. زیرا حتی بازاری با یک و نیم میلیارد نفر (هند، چین) دیگر برای بسیاری از کالاها و خدمات جدید کافی نیست، باید حجیمتر باشد.
جهان سرنوشت مشترک جهانی است که به طور آزاد با قوانین یکسان برای همه و بدون تحریم تجارت میکند، در عین حال چندقطبی است، یعنی به تفاوت تمدنها و سیستمهای سیاسی احترام میگذارد، جایی که هیچ کس دیگری را تهدید نمیکند. در واقع، این جهان ماست، و مفهوم چینی «سرنوشت مشترک» در برخی موارد کلمه به کلمه شبیه اسناد روسیه در سیاست خارجی است. که تعجبآور نیست.
و آنچه تعجبآور خواهد بود، روند بعدی رویدادها است، زمانی که بلوک غربی و بقیه جهان هر کدام سرنوشت مشترک یا خصوصی خود را خواهند ساخت. و این رقابت بیش از یک سال طول خواهد کشید.
مقالات مرتبط
در اولین مقاله این شماره از نسخه بین المللی «فرهنگ عمودی و افقی» می نویسد: «امروزه مفهوم سوسیالیسم ادامه
در اولین مقاله این شماره از نسخه بین المللی «فرهنگ عمودی و افقی » می نویسد: «امروزه مفهوم سوسیالیسم... ادامه
اگر شما یکی از دو ابرقدرت جهان باشید و از ابرقدرت دیگر چالشی واضح و مشخص، و در اصل تهدیدی برای موجود... ادامه
بنیاد تحقیقات اقتصادی و اجتماعی لانگوی پکن در سال 2009 با هدف مطالعه بحران تداوم فرهنگی در چین مدرن... ادامه
مستند به نظرات" پریماکوف" 2024" (1)، "یوری اوشاکوف"، دستیار رئیسجمهور روسیه به آمادگی روسیه برای "پ... ادامه
بیش از شش ماه پیش، در پایان گفتوگوهای هشت ساعته در کرملین، رئیسجمهور پوتین و رئیسجمهور شی ادامه
کوبا از حضور گسترده هیأتهای نمایندگی از همه قارهها در اجلاس هاوانا استقبال میکند: دیدگاه مشترکی د... ادامه
چین در بحبوحه تحقیقات رشوه، رئیس نیروی موشکی را جایگزین کرد. ادامه
بيست وسومین نشست سازمان همکاری شانگهای، بتاریخ چهارم جولای 2023 ازطریق ویدیو کنفراس به میز بانی نرند... ادامه
چرا آمریکا در ایجاد اغتشاش در ایران اینقدر عجله دارد؟ و چرا توافق ایران و عربستان ناقوس پایان سلطه د... ادامه
مذاکرات رسمی روسیه و چین به عنوان بخشی از سفر شی جینپینگ به روسیه ۲۱ مارس، در کرملین انجام ش ادامه
ایران و عربستان سعودی ترک مخاصمه کردند و برای برقراری روابط دیپلماتیک به توافق رسیدند. این توافق در... ادامه