عملکرد و چشمانداز سوسیالیسم در چین
عملکرد و چشمانداز سوسیالیسم در چین
بخش سوم
بنیاد لانگوی (修远基金) در اولین مقاله این شماره از نسخه بین المللی «فرهنگ عمودی و افقی» می نویسد: «امروزه مفهوم سوسیالیسم در مرکز نبردهای ایدئولوژیک شدید قرار دارد».«این بحث ها اغلب درسطح ایده ها باقی می مانند […] درحالیکه واقعیت سوسیالیسم را که یک روند تاریخی است که در کنار صنعتی شدن پیشرفت کرده است، نادیده می گیرند.»
بخش دوم
ترجمه مجله هفته
سوسیالیسم ۳.۰: به سوی آینده برای چین، هم تجربه سوسیالیسم ۱.۰ در سه دهه اول پس از انقلاب و هم تجربه سوسیالیسم ۲.۰ در سه دهه بعدی نشان می دهد که چگونه آرمان ها و باورهای سوسیالیستی با واقعیت های کشور ادغام شده اند. این ادغام باعث می شود که برای چین پیگیری هرگونه خروج رادیکال از مسیر سوسیالیستی غیرمنطقی باشد. با این حال، چالشی که چین با آن روبرو است این واقعیت است که هیچ الگوی خارجی برای اصلاح سوسیالیسم ۲.۰ وجود ندارد.
با تکامل چشم انداز سیاسی-اقتصادی بین المللی و تغییر اشکال تولید، هر دو مسیر اروپای غربی سوسیال دموکراسی و مسیر آمریکا برای رد کامل سوسیالیسم به دلیل تناقضات ذاتی خود دچار بحران شده اند.
بنابراین، اصلاح مسیر سوسیالیستی چین باید بر اساس تجربه خود چین باشد. تمرکز بر تجربه خود چین به معنای جدا کردن این کشور از دنیای خارج نیست. برعکس، واقعیت بنیادی چین معاصر، همبستگی عمیق آن با دنیای خارج است. بنابراین، بحث در مورد سوسیالیسم در چین باید با در نظر گرفتن زمینه تغییرات سیاسی و اقتصادی جهانی انجام شود. همانطور که مارکس در اواسط تا اواخر قرن نوزدهم تلاش زیادی برای تجزیه و تحلیل منطق درونی و عملکرد سرمایهداری صنعتی مدرن انجام داد، امروزه لازم است تا منطق درونی و عملکرد شکل معاصر تولید و تحول آن را به طور عمیق تجزیه و تحلیل و درک کرد.
اقدام منطقی تنها می تواند با توجه به جهت این تحول انجام شود و در لحظات و مقاطع حساس ، بر اساس شرایط تاریخی معین، انتخاب های نسبتاً معقولی صورت گیرد. برای چین، سوسیالیسم نمی تواند صرفاً به مانیفست حاکمیت حزب حاکم محدود شود، بلکه باید مفهومی و منبعی عملی برای بازاندیشی مشارکت عمومی و بازسازی یک جامعه سیاسی باشد. در میان چشم انداز جدید جهان و ظهور اشکال جدید تولید، جهت گیری جدید سوسیالیسم باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.
اصول اصلی سوسیالیسم ۱.۰ – اقتصاد برنامه ریزی شده، مالکیت عمومی و توزیع بر اساس کار – از طریق بازتاب و بهبود مدل تولید انبوه ساخته شد. اساس تولید انبوه کار جمعی است: کارگران در یک مکان کار مشترک گرد هم می آیند و با هم کار می کنند تا ابزار تولید را برای مونتاژ و ساخت کالاها به کار گیرند. اصول سوسیالیسم ۱.۰ با هدف توانمندسازی کارگران برای کنترل ابزار تولید بر اساس کار جمعی به منظور رهایی از استثمار بورژوازی و بهبود ساختار کار و شرایط زندگی کارگران بود.
سوسیالیسم ۳.۰ باید رویکردهای جدیدی را برای اصلاح سوءاستفادههای ناشی از موقعیت غالب سرمایهداری در اقتصاد جهانی بررسی کند، با تمرکز بر بهبود شرایط زندگی کارگران و افزایش کنترل آنها بر ابزار تولید، در عین حال ضرورت وجود یک اقتصاد بازار را نیز بپذیرد. در چین، محدود کردن سوءاستفادههای سرمایه و بهبود جایگاه کار در فرآیند تولید، همسو با پویایی صنعتی شدن، و در نهایت، ایجاد الگویی فراگیرتر و عادلانهتر از صنعتی شدن، ضروری است.
بدیهی است که دستیابی به این هدف با تعدیل خودجوش بازار امکان پذیر نیست و دولت باید رهبری خود را در عرصه اقتصادی تضمین و حفظ کند. از آغاز انقلاب، دولت چین ویژگی خاصی از خود نشان داده است و دارای نیروهای اجرایی متعددی است که در اقتصاد، سیاست و جامعه چین نفوذ می کند. حتی پس از اصلاحات اداری در دوران سوسیالیسم ۲.۰، دولت همچنان ابتکار اقتصادی خاصی را نه تنها از نظر سیاست های عمومی خود، بلکه از نظر بنگاه های دولتی و نظام مالکیت زمین دولتی حفظ کرده است.
در حالی که چین چنین وظیفه دشواری را بر عهده می گیرد، باید نسبت به بوروکراتیزه شدن بیشتر ناشی از تلاش برای تنظیم تولید نیز هوشیار باشد. برای ادامه رهبری مردم چین، حزب کمونیست چین باید به طور موثر از قدرت و منابع خود برای بازسازی روابط تولید و پیشبرد منافع طبقه کارگر استفاده کند و بدین ترتیب حمایت مردم را جلب کند.
در دوران سوسیالیسم ۱.۰، حزب کمونیست چین ابزارهای حیاتی تولید – زمین – را بین کشاورزان توزیع کرد و از طریق صنعتی شدن، طبقه کارگر را به وجود آورد. در نتیجه، منافع کلی حزب کمونیست و مردم همسو شد و پایه های اجتماعی حزب محکم بود. با این حال، در دوران سوسیالیسم ۲.۰، حزب کمونیست چین اقتصاد بازار را معرفی و توسعه داد و کارایی را به عنوان اصل اساسی برای هدایت تخصیص منابع قرار داد و افراد را تشویق کرد تا ثروتمند شوند.
این رویکرد به «نیازهای مادی و فرهنگی رو به رشد مردم» (人民群众日益增长的物质文化需求، rénmín qúnzhòng rìyì zēngzhǎng de wùzhì wénhuà xūqiú) پاسخ داد، اما همچنین زمینه را برای یک بحران جدی فراهم کرد. امروز، اگر حزب کمونیست چین به دنبال بازسازی پایه های اجتماعی خود باشد، نمی تواند صرفاً سیاست های رفاه اجتماعی خود را تعدیل کند، بلکه باید با بهبود گسترده شرایط زندگی طبقه کارگر، دستیابی به توزیع متعادل تر درآمد در سراسر کشور و ارتقای جایگاه کار در نظام صنعتی و همچنین محدود کردن سوءاستفاده های سرمایه، پایه طبقاتی خود را بازسازی کند.
علاوه بر حوزه های اقتصادی و اجتماعی، همچنین باید به این نکته توجه داشت که ارزش ها و آرمان های ذاتی در سوسیالیسم، منبع مهمی برای چین به عنوان یک جامعه سیاسی و فرهنگی است. دلیل پذیرش و گسترش سریع ایده های سوسیالیستی در چین مدرن نه تنها به دلیل ارتباط نزدیک آنها با آرمان سنتی چینی «اتحاد بزرگ» است (حتی امروزه، بسیاری از مردم چین درک خود را از سوسیالیسم از این مفهوم فرهنگی به دست می آورند)، بلکه همچنین به دلیل تطبیق موفقیت آمیز روایت سوسیالیستی از مراحل تاریخی توسعه با زمینه چین توسط مائو و دیگران است. دقیقاً در این روایت است که پذیرش سوسیالیسم توسط مردم به وحدت شناخت و باور دست یافته است.
در یک کشور سوسیالیستی، روایت ماتریالیستی تاریخی از توسعه هم آموزنده است و هم روشنگر. می توان گفت که این روایت تاریخی در حفظ ایمان عمومی به نظام سیاسی و مسیر توسعه ملی در کشورهای غیرمذهبی مانند چین، همان نقشی را ایفا می کند که سنت مسیحی در دموکراسی های لیبرال ایالات متحده، اروپا و سایر کشورهای غربی ایفا می کند. برای کشوری بزرگ مانند چین، ضروری است که مجموعه ای مشترک از ارزش ها و آرمان ها را توسعه دهد که در فرآیندهای واقعی سیاسی و اقتصادی منعکس شود، نه صرفاً تبلیغات ایدئولوژیک.
چین با توجه به شرایط تاریخی در حال تغییر، باید سنت ها و آرمان های فرهنگی خود را برای بازسازی و احیای ارزش های مشترک خود به کار گیرد تا بقای کشور را تضمین کند و آن را در مسیر درست هدایت کند.
کتابنامه
دنگ شیائوپینگ. ‹درهر کاری که انجام میدهیم باید از واقعیتهای مرحله اولیه سوسیالیسم آغاز کنیم›. درآثارمنتخب دنگ شیائوپینگ، جلد 3. پکن: انتشارات زبانهای خارجی، 1994.
دنگ شیائوپینگ. ‹ما میتوانیم اقتصاد بازار را تحت سوسیالیسم توسعه دهیم›. در آثار منتخب دنگ شیائوپینگ، جلد 2. پکن: انتشارات زبانهای خارجی، 1994.
مائو تسه تونگ. نقدی بر اقتصاد شوروی. ترجمه ماس رابرتس. نیویورک: انتشارات مانتلی ریویو، 1977.
مائو تسه تونگ. ‹درباره دموکراسی نوین›. در آثار منتخب مائو تسه تونگ، جلد 2. پکن: انتشارات زبانهای خارجی، 1965.
مائو تسه تونگ. ‹انقلاب چین و حزب کمونیست چین›. در آثار منتخب مائو تسه تونگ، جلد 2. پکن: انتشارات زبانهای خارجی، 1965.
مائو تسه تونگ. ‹خط عمومی حزب برای دوره گذار›. در آثار منتخب مائو تسه تونگ، جلد 5. پکن: انتشارات زبانهای خارجی، 1977.
کمیته مرکزی دوازدهم حزب کمونیست چین. ‹تصمیم کمیته مرکزی حزب کمونیست چین درباره اصلاح ساختار اقتصادی›. بیجینگ ریویو 27، شماره 44 (اکتبر 1984).
چین 2098: بخش هونان تاریم – ایستگاه پمپاژ روکیانگ، 2019-2022. اعتبار: فن ونان.
1. «سوسیالیسم با ویژگیهای چینی» اصطلاحی است که اولین بار توسط دنگ شیائوپینگ در سال 1982، در مراحل اولیه اصلاحات و گشایش، مطرح شد و تأکید داشت که سوسیالیسم در چین باید متناسب با شرایط کشور تنظیم شود.
2. پس از اولین جنگ تریاک (1839-1842)، چین به تدریج به وضعیت یک کشور نیمهمستعمره و نیمهفئودالی تحت کنترل قدرتهای خارجی سقوط کرد. دوره بیش از 100 سال از اواسط قرن نوزدهم تا برقراری انقلاب سوسیالیستی در سال 1949 به عنوان «قرن تحقیر» چین شناخته میشود. مجموعه جنبشهای انقلابی در این دوره که علیه تهاجم امپریالیستی و در پی آزادی و استقلال ملی چین مبارزه میکردند، به دلیل اهمیتشان در «نجات» ملت چین زمانی که در آستانه نابودی بود، به طور جمعی به عنوان جنبش نجات ملی شناخته میشوند.
3. «تغییرات بزرگی که در سه هزار سال دیده نشده» عبارتی بود که توسط لی هونگژانگ، یک رهبر سیاسی در اواخر سلسله چینگ که طرفدار مدرنیزاسیون صنعتی و نظامی چین بود، برای توصیف تغییرات ژئوپلیتیکی جهانی در قرن نوزدهم استفاده شد.
4. یادداشت مترجم: ترجمه پینیین نام دکتر سون یات-سن در اینجا گنجانده شده زیرا نام انگلیسی او با نام چینیاش مطابقت ندارد، برخلاف مثلاً یان فو.
5. «وحدت بزرگ» مفهومی آرمانی در فلسفه سنتی چینی است که به زندگی تمام بشریت در یک جامعه هماهنگ مربوط میشود. این اصطلاح به چندین هزار سال پیش برمیگردد و اولین بار در متن کنفوسیوسی باستانی «کتاب آیینها» ظاهر شد و همچنان یک آرمان سیاسی تأثیرگذار باقی مانده است.
6. در اوایل دهه 1920، تحت دستکاری قدرتهای امپریالیستی، چین همچنان در وضعیت جنگسالاری و تجزیه باقی ماند. جنگسالاران در تمام اندازهها مردم را در مناطق تحت حکومت خود غارت و سرکوب میکردند که منجر به رکود اقتصادی و رنج گسترده شد. در پاسخ به آرزوی مشترک مردم چین برای سرنگونی امپریالیسم و پایان دادن به حکومت جنگسالاران، حزب کمونیست چین به طور فعال همکاری با حزب ملیگرای چین یا کومینتانگ را برای ایجاد یک جبهه متحد انقلابی ترویج کرد. پس از تشکیل اولین جبهه متحد بین دو حزب، سرعت انقلاب چین افزایش یافت و جنبشی انقلابی علیه امپریالیسم و جنگسالاران فئودال از سال 1924 تا 1927 به وقوع پیوست که عموماً به عنوان «انقلاب بزرگ» یا «انقلاب ملی» شناخته میشود.
7. مائو تسه تونگ، ‹انقلاب چین و حزب کمونیست چین’، در آثار منتخب مائو تسه تونگ، جلد 2 (پکن: انتشارات زبانهای خارجی، 1965)؛ مائو تسه تونگ، ‹درباره دموکراسی نوین’، در آثار منتخب مائو تسه تونگ، جلد 2 (پکن: انتشارات زبانهای خارجی، 1965).
8. دموکراسی نوین، یا انقلاب دموکراتیک نوین، مفهومی است که توسط مائو تسه تونگ توسعه یافت و به مرحلهای از تحول انقلابی چین اشاره داشت. در این مرحله، حزب کمونیست یک جبهه متحد از طبقه کارگر، دهقانان، خرده بورژوازی و بورژوازی ملی را رهبری میکرد و اجازه توسعه محدود سرمایهداری ملی را برای سرنگونی فئودالیسم و تأمین استقلال ملی میداد.
عملکرد و چشمانداز سوسیالیسم در چین
بخش دوم
بنیاد لانگوی (修远基金) در اولین مقاله این شماره از نسخه بین المللی «فرهنگ عمودی و افقی » می نویسد: «امروزه مفهوم سوسیالیسم در مرکز نبردهای ایدئولوژیک شدید قرار دارد». «این بحث ها اغلب در سطح ایده ها باقی می مانند […] در حالی که واقعیت سوسیالیسم را که یک روند تاریخی است که در کنار صنعتی شدن پیشرفت کرده است، نادیده می گیرند.»
مقدمه در اینجا
بخش اول در اینجا
ترجمه مجله هفته
۱. اقتصاد سیاسی سوسیالیسم ۲.۰: دنگ شیائوپینگ پس از تجربه و مشارکت در ساخت سوسیالیسم ۱.۰، درکی روشن از مشکلات آن داشت.
برخلاف تأکید مائو بر اهداف آرمانگرایانه «مبارزه با خودخواهی و انتقاد از تجدیدنظرطلبی» (斗私批修، dòusī pīxiū)، «عادل و ایثارگر بودن» (大公无私، dàgōng wúsī) و «خدمت به مردم» (为人民服务، wèi rénmín fúwù)، دنگ شیائوپینگ به دلیل مشارکت طولانیمدت در کارهای اقتصادی خط مقدم، بیشتر به رویکردی واقعبینانه تمایل داشت.
این جهتگیری در جلسهای در سال ۱۹۷۹ با مهمانان خارجی به نمایش درآمد، زمانی که دنگ بیان کرد تصور اینکه اقتصاد بازار تنها میتواند در نظام سرمایهداری وجود داشته باشد، اشتباه است و استدلال کرد که سوسیالیسم نیز میتواند یک اقتصاد بازار را اتخاذ کند و چیزهایی را از کشورهای سرمایهداری، مانند روشهای مدیریت کسبوکار، بیاموزد.
استراتژی دنگ این بود که اقتصاد برنامهریزیشده را به تدریج به ابزاری برای تنظیم کلان اقتصادی تبدیل کند، مکانیزم اقتصاد بازار را نصب کند و تلاش کند تا اقتصاد بازار را با مالکیت عمومی و توزیع بر اساس کار سازگار کند. این رویکرد با سوسیالیسم ۱.۰ که در آن اقتصاد برنامهریزیشده یک پایه نهادی در ارتباط با مالکیت عمومی و توزیع بر اساس کار بود، تفاوت قابل توجهی داشت.
در سال ۱۹۸۴، «تصمیم کمیته مرکزی حزب کمونیست چین در مورد اصلاحات ساختار اقتصادی» در سومین نشست علنی کمیته مرکزی دوازدهم حزب کمونیست چین به تصویب رسید که اولین گام برای خروج از بنبست بین اقتصاد برنامهریزیشده و اقتصاد کالایی بود.
دنگ با تمجید از این تصمیم، آن را چارچوبی سیاسی-اقتصادی خواند که اصول اساسی مارکسیسم را با عمل سوسیالیستی چین ترکیب میکرد. تغییرات در نظام اقتصادی پایه کشور به ناچار سؤالاتی را در مورد مفهوم و تفسیر سوسیالیسم مطرح کرد، یعنی عناصر و ویژگیهای کلیدی آن چه بود؟
اگرچه در سطح نظری ضروری بود که مشخص شود این اصلاحات چگونه با سوسیالیسم مطابقت دارند، دنگ پیشنهاد کرد که حزب باید بحثهای نظری را کنار بگذارد و در عوض بر تعیین اهداف خاص و ترسیم مسیر جهتگیری توسعه جدید کشور تمرکز کند. بنابراین، دنگ در راستای ترویج اصلاحات اقتصادی، در نظریه مراحل تاریخی توسعه که در دوره سوسیالیسم ۱.۰ اتخاذ شده بود، تغییراتی ایجاد کرد. در سال ۱۹۸۷، سیزدهمین کنگره ملی حزب کمونیست چین این ایده را مطرح کرد که چین به دلیل توسعه نیافتگی تاریخی در «مرحله ابتدایی سوسیالیسم» (社会主义初级阶段، shèhuì zhǔyì chūjí jiēduàn) قرار دارد که در آن وظیفه اصلی توسعه نیروهای مولد و تعیین یک استراتژی توسعه اقتصادی سه مرحلهای برای دستیابی به یک استاندارد زندگی نسبتاً خوب برای مردم و تحقق مدرنیزاسیون سوسیالیستی تا صدمین سالگرد انقلاب بود.
پس از آن، در سال ۱۹۹۲، چهاردهمین کنگره ملی حزب کمونیست چین اعلام کرد که اصلاحات چین با هدف ایجاد یک نظام اقتصادی بازار سوسیالیستی است، که در واقع تغییری نسبت به مفهوم کلاسیک سوسیالیسم بود، به این ترتیب که دیگر بر لزوم وجود یک اقتصاد کاملاً برنامه ریزی شده برای تضمین مالکیت عمومی و توزیع بر اساس کار اصرار نمی ورزید. تنظیمات مشابهی نیز در نظریه مراحل تاریخی توسعه صورت گرفت و به تدریج مشخص شد که در مرحله ابتدایی سوسیالیسم، ایجاد یک اقتصاد بازار سوسیالیستی ضروری است.
این تحولات نظری با هم، پایه و اساس سوسیالیسم با ویژگی های چینی را تشکیل دادند.
۲. چالش های سوسیالیسم ۲.۰: در دوره اصلاحات و گشایش صنعت چین به دلیل فعال شدن تقاضای داخلی و دسترسی به سرمایه گذاری خارجی با پیوستن به بازار جهانی، به سرعت رشد کرد. با حمایت از گردش اقتصادی داخلی و بین المللی، صنعتی شدن وارد فرآیندی مداوم از توسعه مستقل و رشد پر سرعت شد و از مرحله انباشت صنعتی عبور کرد و وارد مرحله ارتقای صنعتی شد.
به گفته دنگ، در اقتصاد بازار سوسیالیستی، بازار تنها وسیله ای برای تحقق چشم انداز سوسیالیستی برای ایجاد یک «جامعه نسبتاً مرفه» (小康社会، xiǎokāng shèhuì) و رسیدن به «رفاه مشترک» (共同富裕، gòngtóng fùyù) بود. با این حال، با توسعه سریع اقتصاد بازار، این چشم انداز با مشکلات فزاینده ای روبرو شد.
اولاً، چارچوب نظری دنگ فاقد حمایت از یک روایت تاریخی قانع کننده بود، به این معنا که مسیر روشنی را برای پیشرفت توسعه سوسیالیستی چین مشخص نکرد و این موضوع به عنوان یک نقطه ضعف در پارادایم ایدئولوژیک جدید حزب به شمار می رفت. نظریه سوسیالیستی دوران دنگ، بخش جدیدی را به روایت تاریخی که مائو در «در باب دمکراسی نوین» ترسیم کرده بود، اضافه کرد و مرحله ابتدایی سوسیالیسم را در روند پیشنهادی گذار از سوسیالیسم به کمونیسم وارد کرد. با این حال، این فرمول بندی از مرحله ابتدایی سوسیالیسم نتوانست به دو سؤال اساسی پاسخ دهد: آیا مرحله پیشرفته ای از سوسیالیسم پس از مرحله ابتدایی وجود دارد؟ و این مسیر در نهایت چگونه منجر به کمونیسم خواهد شد؟
در آن زمان، حزب نه توانایی و نه منابع لازم برای پاسخ به این سؤالات را نداشت و فقط می توانست با بحث نکردن در مورد آن، موضوع را به تعویق بیندازد.
دوماً، سوسیالیسم ۲.۰ همچنین از نظر نظام اقتصادی پایه با مشکلات جدی روبرو بود. دغدغه اصلی در مورد نظریه اقتصاد بازار سوسیالیستی این بود که آیا اقتصاد بازار و سوسیالیسم می توانند با هم سازگار باشند. سوسیالیسم به عنوان یک شکل از مالکیت، با مالکیت جمعی و عمومی مشخص می شود، در حالی که بازار به طور تئوری منابع را تخصیص می دهد، به طوری که انواع محصولات و مقیاس تولید برای شرکت های مختلف بر اساس سیگنال های قیمتی تعیین شده توسط نیروهای عرضه و تقاضا باشد.
بنابراین، در تئوری، اشکال مختلف مالکیت باید با بازار سازگار باشند. طرفداران اقتصاد بازار سوسیالیستی معتقد بودند که سوسیالیسم می تواند به جای اقتصاد برنامه ریزی شده، یک اقتصاد بازار ایجاد کند، در حالی که دو عنصر اصلی سوسیالیسم: مالکیت عمومی و توزیع بر اساس کار را حفظ کند.
با این حال، در عمل، اقتصاد بازار شروع به تضعیف این دو اصل سوسیالیستی کرد. در اواخر دهه ۱۹۸۰، بخش تجاری چین به تدریج خصوصی شد و پس از ۱۹۹۲، حجم زیادی از سرمایه گذاری خارجی وارد کشور شد و مالکیت خصوصی بر تولید شروع به گسترش کرد. در سال ۱۹۹۷، حزب کمونیست چین سیاست «نگه داشتن موارد بزرگ و رها کردن موارد کوچک» (抓大放小، zhuādà fàngxiǎo) را اتخاذ کرد و بر حفظ کنترل دولت بر بزرگترین و مهمترین شرکت های دولتی (SOE) مانند انرژی و بانکداری تمرکز کرد، در حالی که کنترل بر شرکت های دولتی کوچک و غیر استراتژیک، مانند صنایع سبک را کاهش داد.
اصلاحات تحت این سیاست منجر به خصوصی سازی اساسی شرکت های دولتی در سطح شهرستان، از دست دادن گسترده دارایی های دولتی، قرار گرفتن طبقه کارگر در معرض نیروهای بازار و جدایی حزب از پایگاه طبقاتی آن شد.
همزمان، از اصل توزیع بر اساس کار به توزیع بر اساس عوامل دیگری مانند سرمایه، زمین و فناوری تغییر یافت که به دلیل کمیاب بودن آنها، اغلب موقعیت برترب نسبت به نیروی کار در معاملات بازار داشتند.
اولویت دهی شدید به کارایی اقتصادی، برتری این عوامل دیگر بر نیروی کار را بیشتر و بزرگتر و مورد سوء استفاده قرار داد.
این امر به ناچار سهم مازاد توزیع شده در بین نیروی کار را کاهش می دهد و منجر به جدایی فزاینده بین کارگران و ابزار تولید و همچنین تداوم وخامت اوضاع معیشتی کارگران (که دومی با خدمات عمومی ناکافی تشدید می شود) می شود.
اگر هزینه سی سال اول صنعتی شدن از طریق اراده قدرتمند دولت به طور مساوی در کل جمعیت توزیع می شد، هزینه اصلاحات بازار محور سی سال بعد بیشتر بر عهده مردم عادی بود.
مقالات مرتبط
در اولین مقاله این شماره از نسخه بین المللی «فرهنگ عمودی و افقی» می نویسد: «امروزه مفهوم سوسیالیسم ادامه
در اولین مقاله این شماره از نسخه بین المللی «فرهنگ عمودی و افقی » می نویسد: «امروزه مفهوم سوسیالیسم... ادامه
اگر شما یکی از دو ابرقدرت جهان باشید و از ابرقدرت دیگر چالشی واضح و مشخص، و در اصل تهدیدی برای موجود... ادامه
بنیاد تحقیقات اقتصادی و اجتماعی لانگوی پکن در سال 2009 با هدف مطالعه بحران تداوم فرهنگی در چین مدرن... ادامه
مستند به نظرات" پریماکوف" 2024" (1)، "یوری اوشاکوف"، دستیار رئیسجمهور روسیه به آمادگی روسیه برای "پ... ادامه
بیش از شش ماه پیش، در پایان گفتوگوهای هشت ساعته در کرملین، رئیسجمهور پوتین و رئیسجمهور شی ادامه
کوبا از حضور گسترده هیأتهای نمایندگی از همه قارهها در اجلاس هاوانا استقبال میکند: دیدگاه مشترکی د... ادامه
چین در بحبوحه تحقیقات رشوه، رئیس نیروی موشکی را جایگزین کرد. ادامه
بيست وسومین نشست سازمان همکاری شانگهای، بتاریخ چهارم جولای 2023 ازطریق ویدیو کنفراس به میز بانی نرند... ادامه
چرا آمریکا در ایجاد اغتشاش در ایران اینقدر عجله دارد؟ و چرا توافق ایران و عربستان ناقوس پایان سلطه د... ادامه
مذاکرات رسمی روسیه و چین به عنوان بخشی از سفر شی جینپینگ به روسیه ۲۱ مارس، در کرملین انجام ش ادامه
ایران و عربستان سعودی ترک مخاصمه کردند و برای برقراری روابط دیپلماتیک به توافق رسیدند. این توافق در... ادامه