گذرگاه خطر ناک تاریخ قسمت یازدهم
سيد داوود مصباح
گذرگاه خطر ناک تاریخ
قسمت یازدهم
انگلستان در قرن 17م با حوادث اجتماعی سیاسی، مرض طاعون در 1665 و آتش سوزی بسیار فراگیر درشهر لندن در 1666م مواجه گردید. همچنانی که طاعون کشتارمی کرد ، در 1666 از یک نانوایی در« بودینگ لین» آتش سوزی آغاز شد، که در مدت چهار شبانه روز 13000 منزل و87 کلیسا به خاکستر تبدیل شد. با آن همه تلفات انسانی و مشکلات اقتصادی ، کارهای تولیدی و صنعتی شدن و کشتی رانی و تجارت نخوابید و با شوروشوق ادامه یافت. درسپاه کرومول و جنگ هفت ساله داخلی انگلیس دوحزب مطرح و چپ از داخل سپاه سر برآورد و باعث شگوفایی سیاسی و فرهنگی در انگلستان و اروپا گردید.
حزب« لولرها م و حزب « دیگرها » که جناح چپ اولی بود شوروهیجان زیادی را در جامعه بوجود آورد و منشاء سکولاریسم و مکتب های دیگر فلسفی و سیاسی شد.
فلسفه سیاسی رادیکالهاوکمونیستهای قرن 17 انگلیس:
در این موقع فیلسوف ها و اقتصاد دانها، فزیک دان ها و سیاست مداران زیاد و روشنگر و مطرح در اروپا نقش اساسی در روند مدرنیته و صنعت و بازرگانی و دولت های مدرن، داشت. در انگلستان علاوه بر نقش فیلسوفان پروتستانیسم، نقش«جان لیل برن» (پیشوای حزب لولرها) و«جرار دوینستانلی» (پیشوای حزب دیگرها» نقش اساسی در تنویر وانکشاف اذهان جامعه ایفاء کردند. اندیشه های روشنگرانه و عدالت خواهانه با رونق روزنامه نگاری و انکشاف صنعت چاپ سبب شد که افکار عامه برای اولین بار در سیاست تجلی کند.
از سال 1640- 1661م (زمان پارلمان طولانی) و (تاج گذاری شارل دوم) یعنی مدت 21 سال نشریات چاپی را یک کتاب فروش جمع آوری کرده که این نشریات علمی، فلسفی و سیاسی که اکنون درموزیم ملی انگلیس نگهداری می شود، این مجموعه حاوی بیش از بیست هزارعنوان کتاب و رسالات و نشریه می باشد.
«این روش مناظره بوسیله نشر مجلات؛ اولین تجربه بزرگ در تربیت سیاسی مردم و تعلیمات سیاسی عمومی جهان است که در تاریخ صورت گرفته و خود به منزله یک مدرسه بزرگ سیاسی بوسیله مکاتبه بود» (1)
در میان این مباحثات سیاسی و فلسفی در تنویر افکار عامه و تأثیر گزاری درسیاست دولت ها ی اروپائی نهضت رادیکالیسم دموکراتیک حزب لولرها و دیگرها بسیار تأثیر گذار بود. مباحثاتی که در حزب لولرها بوجود آمد با شدت در جامعه انعکاس دلپذیر داشت. لولرها خواستار تساوی حقوق و تأمین عدالت اجتماعی و دموکراسی مردم سالار بوده و از سلطنت مشروطه حمایت و پارلمان را مظهر اراده عامه میدانیستند و با بخش مذهب روش مدارا گونه ای را قایل بودند.
اما جناح چپ آن حزب « دیگرها » اولین جمعیت طرفدار کمونیسم یوتوپیان ( آیدیالی ) بودند. حزب دیگر ها اصلاحات بین سرمایه داران و مردم فقیر و کارگران را نادرست و ناممکن می دانستند. حزب لولرها فرزندان مردم فقیر و تا حدودی متوسط جامعه بودند که از بدنه ای ارتش کرومول بوجود آمده بودند که بعد ازمدتی جناح چپ آن بنام حزب «دیگرها» از بدنه ای حزب لولر ها انشعاب کردند.
لیدر حزب لولر ها « جان لیل برن» ( 1614 ـ1657م ) مرد صادق و دانشمندی و مدافع پرشور حقوق عامه و انقلاب بود که دوبار به محاکمه کشانیده شد و دوره های زندان و تبعید را گذراند.
این موقع که پارلمان انگلیس نماینده بورژوازی و سلطنت نماینده سرمایه داری و توسعه مستعمرات بودند و کارگران با ساعات طولانی کار و مردم به فقر و امراض، حال و احوالی کمتر ازبرده ها را نداشتند.
مبارزات حزب لولرها و دیگرها انعکاس دهنده ای درد ها و رنج های توده های مردم بودند . کارگاه های کوچک به مجتمع های تولیدی بزرگ تبدیل گردید و نساجی با استفاده ازموتور بخار انکشاف نمود و گروه گروه روستائیان به شهر آمدند و دهقانان به کارگرتبدیل شدند و مزدومزایای ناچیز به کفاف هزینه زندگی را نمی کرد و در حومه شهر لندن زاغه نشینی بوجود آمد و شهر بیش از گذشته کثیف و آلوده گردید و امراض مختلف منجمله مرض سیفلیس شیوع یافت. فقر دامنگیر اکثریت ساکنین و جمعیت شهری گردید. چون مزد کارگر پایین بود، با سرعت سود سرمایه افزایش یافت و بر ثروت سرمایه گذاران افزایش بعمل آمد و هم تولیدات اضافه بر مصرف داخلی بوجود آمد که دولت با اشتراک کمپانی های کشتی رانی برای دریافت بازار و مواد خام صنایع به اکتشافات پرداختند و برای تاسیس مراکز تجارتی به هند و افریقا کاررا آغاز کردند.
این کار رقابت شدیدی را بین پرتغال، هلند، اسپانیا و انگلیس بوجود آورد که باعث اشغال سرزمین های قاره های افریقا و امریکا و هند گردید. سرمایه داری تازه به دوران رسیده در کشورهای اروپا و انگلیس با سرعت بزرگ و بزرگتر می شد و توده های مردم این کشورها بافقرو محرومیت و امراض دست و گریبان بودند. چنانچه در تمام طول حیات سرمایه داری اکثریت جمعیت در فقرو محرومیت به سرمی برند. اکنون در قرن 21 در بزرگترین کشور سرمایه داری جهان چون امریکا پنجاه درصد جمعیت زیرخط فقر از شش یک نفر بیکار و سی میلیون کودک با گرسنگی بسرمی برند و مرض به شدت ساری وکوشنده کوید19 را بجان مردم رهاکرده اند.
به این ترتیب سرمایه داری به روشنی نشان داد ومی دهد، که این سیستم برای زندگی بشریت پاسخ نمی دهد و برای جامعه رفاء نمی آورد و به روزهای دشوار امراض اپیدمی وحوادث طبیعی کار نمی دهد. به این ترتیب، تعجب آور نیست که در اروپا به ویژه انگلیستان قرن هفدهم مردم با شدت از فقرو امراض وستم محافل حاکمه ولاردها و سرمایه داران عذاب
می کشیدند. سرمایه داران نه تنها که به کارگران مزد کم و اندک می دادند، بلکه اختراع یک دانشمند را هم با پول اندک می خریدند.
در این فضای پر شتاب حزب لولرها و دیگرها در انگلستان در دفاع از توده های زحمتکش جامعه به مبارزات پرشوری پرداختند و چهره سرمایه داری و دولت های مدافع منافع سرمایه داری را افشا و به تنویر افکار عامه پرداختند.
حزب دیگرهایا کمونیستهای انگلیس:
منشأ ایدئولوژیک این حزب که جناح چپ لولرها بودند به فلسفه حقوق طبیعت که در اوایل قرن 17 بوسیله آلتوسیوس و گروشیوس و ارمینیوس، اپیس کوپیوس و رنه دیکارت و دیگران طرح و تدوین یافته بود که این ا ندیشه ها گذری از فلسفه سیاسی تئولوژی وعبور از فلسفه رواقیون و فلسفه افلاطون (پلاتونیسم) بر بنیاد فلسفه طبیعت(ناتورالیسم) وفلسفه اصالت عقل و خرد (راسیونالیسم) تدوین یافته بود.
نقش فلسفه ماتریالیستی توماس هابس(1588 ـ 1679) فیلسوف شهیر انگلیس که تحصیل یافته کالچ ماگدالن در اکسفورد و شغل معلم خصوصی را پیشه خود ساخت بسیار تأثیر گذاربوده. هردوجناح، حزب لولرها و دیگرها از اندیشه حقوق طبیعت پیروی می کردند که تنها در تفسیر تفاوت وجود داشت.
لولرها حقوق طبیعت را به آئین حقوق فردیت معنی کرده و حق مالکیت را به رسمیت می شناختند؛ اما حزب دیگرها یا کمونیست ها حقوق طبیعت را به حقوق کمون یعنی حقوق عام معنی کردند که معتقد بودند که زمین و آب خاک حق طبیعی همه افراد جامعه بوده که بصورت جمعی ازآن استفاده وبا کارمشترک به بهره برداری برسانند. چنانچه «وینستانلی» درنامه خود خطاب به «لوردفایرفاکس» می نویسد:
« هیچ کس نباید ارباب یا مالک شخص دیگری باشد و زمین برای تمام پسران و دختران بشر آزاد است ، که آزادانه بر آن زندگی کنند » (2)
«به عقیده حزب«دیگرها» حالت طبیعی انسان عبارت است از تملک عام و حقوق طبیعت چیزی نیست جز حق مشروع آدمی زاد برمنابع طبیعی واستفاده عام ازآن.
«دیگرها» چنین استنباط کردند که اموال شخصی بخودی خود سبب اصلی شرور وفسادو موجب انواع بی ترتیبی ها و بی عدالتی ها و سوء استعمالات و فساد اجتمای است. ریشه همه شرارت ها حرص و آز است که اموال شخصی اولین مولید آن هست. اموال شخصی موجب تفوق فردی بر فرد دیگر وباعث تمام خونریزی ها گشته و موجب شده است که فرد ثروتمند بر عده ای کثیر توده های مردم تفوق یابد وعده کثیری را مجبور کند که برای وی کارکنند و با مزد ناچیز به زور به اصطلاح قانون نیروری کار خود را بفروشند، اورا متمول نمایند و خود بصورت غلامان وی در آیند.
لذا اکثریت بد بختی های اجتماعی و اکثریت شرور و مفاسد بشری را میتوان با الغاء اصل مالکیت خصوصی ، بويژه با الغای مالکیت اراضی ازمیان برداشت.» (3)
خلاصه « جراردوینستانلی» تیوری پرداز حزب « دیگرها» در زمینه مفصل نگاشته. جرارد وینستانلی و کتاب حقوق آزادی:
Law of Freedom
جراردوینستانلی که نویسنده مهم حزب «دیگرها» یا کمونیست های انگلیس درقرن 17
می باشد کتابی نگاشته بنام «حقوق آزادی» که در سال 1652م بچاپ رسید ومخاطب کتاب شخص کرومول است. وی در این کتاب اصول یک جامعه یوتوپیان (آیدالی) را با دقت شرح می دهد و یک حکومت کامنولت را تفسیر می کند. اساس عقیده و فلسفه حکومت کامنولت
«وینستانلی» آن است که « فقر ریشه انواع اسارت و بندگی است» می نویسد:
« چنانچه فردی از افراد بشر غذا برای جسدش نداشته باشد بهتر آنکه اصلاً جسد نداشته باشد ، تا محتاج به غذا گردد. معنی آزادی حقیقی آن است که تمام مردم متساویأ دسترس به استعمال زمین و استفاده از میوه و محصول آن داشته باشند. در وجود آدمی دو خاصیت متضاد نهاده شده (اول) میل با حفظ نژاد یا حفظ عامه که ریشه تشکیل خانواده و ریشه صلح و درستی و راستی است. (دوم) میل با حفظ خویشتن که ریشه حرص و آز و ظلم است حکومت کامنولت با خاصیت اولی مطابقت دارد که درآن سیستم حکومت ضعیف وقوی متساویاً محافظت می شوند. حکومت سلطنتی که حاوی قانون فاتح و معامله غالب و مغلوب است با خاصیت دوم وفق
می دهد. فرق اساسی آن است که حکومت سلطنتی بوسیله ای فن سراسر خدعه وفریب، خرید و فروش (معامله) اداره می شود و عبارت است از حکومت مرد راهزن که اراضی برادر کوچک خود را دزدیده است.
لذا جوهر اصلاحات در منع خریدو فروش بخصوص در منع معامله اراضی نهفته است. مساوات، بدون مساوات در اجناس و اموال مساوات نیست، زیرا که ثروت مولد قدرت است. قدرت یعنی ظلم، علاوه ثروت و تمول را هرگز نتوان با درستی و امانت بدست آورد.
احدی ثروت را بازحمت و کوشش خویش بچنگ نیاورده و نمی آورد، بلکه جمع ثروت نتیجه غضب و ربودن سهام کسانی است که به ثروتمند کمک کرده اند. ثروتمند از تصاحب مال دیگران ثروتمند شده اند. آنها بوجود آورده اند و ثروتمند مال موجود را ربوده است.
لذا میل به آزادی حقیقی مستلزم آن است که زمین مشترک بین همه باشد ومحصول آن در انبارهای مشترک نگاه داری شود و هر کس به قدرلزوم خود از آن برداشت کند.
کلیه اشخاص سالم وغیر علیل باید مجبور باشند که کار کنند، کاری که مولد باشد وموجد محصول و لا اقل تا هنگامی که به سن چهل سال می رسند کار کنند.» (4)
وینستانلی در زمینه های مختلف سیاسی و اجتماعی طرح ها و نظریات مشخص داشت، از جمله در باره مذهب و کلیسا می نویسد:
«کلیساها به مؤسیسات تربیتی و فرهنگی تبدیل شود. کشیشان که اکنون برای خوشنودی دماغ های نا خوش مردم جاهل و برای حفظ ثروت خود وکسب شأن و احترام در میان مردم احمق و مسحورومست و خرف وبرای خرکردن و احمق ساختن مردم به خواندن ادعیه و اذکار مشغولند، باید آموزگاری را پیشه ساخته هفته یک روز در مسائل عامه و امور اجتماعی و تاریخ وصنایع و علوم به مردم تعلیمات دهند. آنچه را که معمولاً الوهیت و روح آسمانی می نامند عبارت است از احساس ضعیف و مریض و دماغ علیل.
آیین روح آسمانی چیزی نیست جز آیین خدعه و فریب. وظیفه مهم تعلیم و تربیت عبارت از تعلیم حرفه ها و صنایع مفید. آنگاه که مردم چشمها را به آسمان دوخته در باب سعادت دوعالم و مسرت ابدی با ترس ازجهنم بعد از مرگ به تفکر مشغولند، در واقع ابصارو افکار ایشان از تفکرمستقیم یعنی تفکر درباب حقوق حقانی خویش یا حق زادوبوم منصرف گشته است.»(4)
در نوشته های وینستانلی حرف های است که به حیات کنونی بشری همخوانی دارد و درس های عظیمی در آن هست که باید مورد دقت لازم قرار گیرد.
مروری از گذشته های دور و نزدیک جهان تکرار رخ دادهای ساده تاریخی نیست، بلکه آموزه های است قابل توجه. منجمله دو حرف این مبارز و روشنگر قرن 17 را طور مثال مورد توجه قرار دهیم که می گوید:
« تفکر در باب حقوق حقانی و حق زادو بوم » این چه معنی دارد؟ ! حقوق حقانی یعنی حقوق مدنی انسان و حق زادوبوم یعنی حقوق شهروندی افراد و به رسمیت شناختن محیط زیست آدمی و یا شهروند . از تاریخ چاپ کتاب « حقوق آزادی » جراردوینستانلی در 1652م تا حال 368 سال می گذرد و هنوز این نسخه به جهان کنونی پاسخ می دهد.
اکنون درجهان کمترحکومتی وجود دارد که حد اقل تنها به این دو موضوع حقوق مدنی و حقوق شهر وندی و محیط زیست و مسائل ملی توجه داشته باشند.
سرمایه داری امپریالیستی، چنان بر مردم جهان عرصه زندگی را تنگ ساخته که در بزرگترین کشور سرمایه داری یعنی ایالات متحده امریکا، سی میلیون کودک گرسنه اند و بیش از نیمی ازجمعیت این کشور در زیر خط فقر بسر می برند.
از لحاظ حقوق مدنی روزگار رنگین پوستان را می بینید که از کمترین حقوق شهروندی برخوردار نیستند و با محیط زیست چنان برخورد می شود که سازمان جهانی محیط زیست اخطار می دهد که با تخریب بی رویه ای محیط زیست، حیات در روی زمین به خطر انقراض مواجه است و جهان ایکولوژی با چنین تخریب با شتاب بسوی نابودی کامل زنده جانها و نباتات می رود.
در خاورمیانه منجمله افغانستان و ایران با حکومت های غیرملی کوچکترین توجه به حقوق شهروندی و مدنی که ندارند، هیچ که حتی به محیط زیست جفا می کنند و جنگل سوزی ها در ایران و آلوده ساختن آب و خشکاندن در یاچه ها مصیبت بار است.
در افغانستان رودخانه ها چنان با کثافت ها الوده می شود که برای ساکنین پایان آب ، این نعمت بزرگ طبیعی غیر قابل نوشیدن و پر از کثافت و آلوده می باشد.
این حکومت های ضد انسانی حتی به ابتدایی ترین ارزش به منابع طبیعی ومحیط زیست قایل نیستند.
در تاریخ آمده است که یکی از بند های فرمان و قانون ( یاسای ) چنگیز« آلوده ساختن آب را جرم و مرتکب را قابل مجازات می دانیست » وهرکسی به رودخانه غسل و آب بازی و یا دست و روی خود را می شست، مجازات تا سرحد مرگ وی می شد ،در حالی، که این حکومت های عصر مدرنیته حتی به اندازه عصر چنگیز هم اعتنایی به امور محیط زیست ندارند.
در افغانستان رود خانه پنجشیر تا وقتی که به گلبهار می رسد قابل شرب نیست و رودخانه های دیگر نیز چنین روز و روزگاری دارد. در افغانستان سالانه هزاران تن بم فاسفوردار توسط اشغال گران پرتاب می شود، کسی نیست که بگوید روی چشم اشغال گران ابروست. وای بحال نسل آینده این کشور که معادن آن غارت می شود و صوف های خالی به آنان میراث شوم امپریالیسم امریکا و حکومت های مزدور و ضد ملی افغانستان است.
نسل جوان امروزه بجای پرداختن به حقوق انسانی و مدنی و شهروندی خود بی اندیشند ، دنباله رو خرهای دجالی چون محقق شپش فروش و خلیلی مرده فروش و سیاف ادم کش چپاولگر و گل بیدین حکمت غار قاتل و سایر جهادگران بی وطن و رهزن اند.
تأسف بحال کسانی، که ، واژه شهروند را که اصل است کنار گذاشته ، به دنبال منافع غارتگرانه سران باندهای اشرار قوم و نژاد و سمت و زبان را مطرح و دنبال می کنند.
ادامه دارد
منابع :
1 - بهاوالدین پازارگاد، تاریخ فلسفه سیاسی، جلددوم، چاپ مسعود، 1334خ، تهران، فصل بست ودوم ، ص 621 .
2 - همان منبع ، ص 647 (3) ص 648 (4) صص 650و 651
5 - لاندلن، شارل دو، تاریخ جهانی، ج2 ، از قرن شانزده تا عصر حاضر، برگردان:
احمد بهمنش، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوازدهم.
مقالات مرتبط
ابراز مخالفت با فروپاشی دیوارها، هر دیواری که موجب جدایی مردم شود، کاری دشوار است. به همین دلیل، دشو... ادامه
هفتاد سال پیش، یوگسلاوی بیطرف با کشورهای ناتو یعنی یونان و ترکیه، پیمان «بالکان» را امضا کرد. ادامه
ویکتور "اوربان" نخست وزیر کشور هنگری یا مجارستان، عضو ناتوووو، که تا چندی پییش سمت رهبری دوره... ادامه
حزب لوپن از دستیابی به نقطه «عطف تاریخی اش» در انتخابات فرانسه باز ماند ادامه
دور دوم انتخابات پارلمانی فرانسه پایان یافت و هیچکدام از احزاب شرکت کننده دراین انتخابات به اکثریت ل... ادامه
۲۴ مارس ۲۰۲۴، بیست و پنجمین سالگرد تجاوز ناتو به یوگسلاوی، به ویژه جمهوری صربستان، است. این اقدام، ک... ادامه
این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه
خبرگزاری فرانسه، روز گذشته از قول صدراعظم آلمان خبر داد که وی، علی رغم تمام مخالفت های جهانی با ادام... ادامه
دور جدید کمک های نظامی ایالات متحده به اوکراین تاثیر محدودی دارد زیرا کشورهای اروپایی از درگیری خسته... ادامه
روز چهارشنبه 12 جولای 2023، نشست سران سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در پایتخت لیتوانی در میان ا... ادامه
پاسخ: تمام مزدوران و احمق های که شما استخدام کرده بودید و کمک مالی می کردید،همه آنها را نابود کردیم... ادامه
سرانجام پس از ماهها کشکمش، دولت به اصطلاح طرفدار «صلح و حقوق بشر» سوئد، به درخواست فاشیستی و تروریس... ادامه