انترناسيونال کارگری

سيد داوود مصباح

جمعه 4 ماه می 2018

انترناسيونال کارگری

کارگر (کارگران بخش های مختلف از کارگر صنعتی تا دهقان ، پیشه ور، کارگران وخدمه های ادارات دولتی و خصوصی، کارمندان ادارات و موسسات بنام کارگران  یقه سفید و روشنگران فرهنگی و سیاسی واجتماعی یعنی اکثریت جوامع بشری) طبقه کارگر یک پدیده ساختگی وقرار دادی نیست، بلکه یک واقعیت عینی و مادی اجتماع بشریست که در دوران انتقالی از یک مرحله تاریخی اجتماعی بشری به مرحله عالی تر جهان بشری می باشد.

در تمام مراحل انتقالی از کمون اولیه به بردگی و بعد به فیودالیسم و از پنج صد سال بدینسو مرحله سرمایه داری است که خود به سه مرحله سوداگری به صنعتی و اکنون به مرحله نهایی خود رسیده که سرمایه مالی امپریالیستی است، که قدم بقدم بشریت را باتجاوزات  مسلحانه و کشتار میلیونها انسان در روی زمین مرحله ای خونین زوال خود را میگذراند. در تمام مراحل تاریخی بشری طبقه ی کارگر بوده که زوال هر فاز تاریخی را به انجام رسانیده و اکنون این طبقه ی کارگر جهانی است که زوال سرمایه داری امپریالیستی را رقم می زند.

 ازاین جهت است که سرمایه داری تمام کشور ها با وحشت تمام در برابر هرحرکت طبقه ی کارگر حساس اند و با چنگ و دندان در مقابل اجتماع کارگران می ایستند ودرکشورهای عقب افتاده و روبه انکشاف، با ارتش و پلیس مسلحانه اجتماع کارگران را به خاک و خون میکشانند.

 بطور نمونه افغانستان کنونی، حکومت مستعجل غنی احمدزی و شرکای وی یک متود سرکوب جنبش های مدنی را از یاران جاهلی( جهادی!) و آی .اس.آی پاکستانی خود آموخته و بکار می برد و آن عبارت از حمله انتحاری درمیان راه پیمانان اعتراضی مدنی و مسالمت آمیز می باشد.

آنان،به مدیریت اتمر در مهمانخانه ویژه و خاص افراد انتحاری را مهمانداری می کنند و در مواقع به خاک و خون کشانیدن یک راه پیمایی و تظاهرات مدنی از آن مهمانان استفاده انتحاری می نمايند.

چنانچه در تظاهرات مسالمت آمیز مدنی بنام « حنبش روشنایی از دو روش سرکوب استفاده کردند: نخست در کنار رهبری جوانان ترقی خواه و میهن دوست برای بد نشان دادن آن چهره منفور وخانینی چون کریم خلیلی( !) را در رأس استاد کردند با این کار آب سردی به جوشش مردمی این حرکت پاشیدند وبه این جنبش لباس قومی و محلی پوشانیدند؛ بعد ازآن انتحاری را فرستادند و تظاهرات مطالباتی و حقوقی مردمی را بخاک و خون کشانیدند.

هفته ای نیست که از آدرس طالب و داعش عمل بزدلانه انتحاری انجام ندهند که داعش و طالب حیران و بیخبر اند. در برگزاری روز کارگری امسال، فرانسه به اصطلاح متمدن و لیبرال دموکراسی غربی از آدرس انارشیسم یک هزار انسان را فرستادند تا دست به خشونت شوند، تا بهانه ای باشد برای سرکوب جنبش کارگری.

 در امریکا آمدن میلیونی کارگران و جوانان در خیابانهای شهرها، خبر آن در رسانه های اطلاعات جمعی اصلاً گزارش نمی شود و انعکاس نمی یابد.

 جنبش های کارگری امسال بسیار گسترده تر از گذشته بود. در یونان کارگران ، جوانان و مردم به خیابان آمدند با شعارهای مشخص ضد جنگ، تجاوز و جنگ افروزی های دولت ضد بشری امریکا، با این شعار ها:

« امریکا بخانه ای خود برگردید !؛ پایگاه های نظامی تان را از بحرو بر خارج سازید ! ؛ جهان تنها خانه و حیاط خلوت شما نیست!

 دولت امریکا به مردم خود برسید که یک سوم جمعیت در امریکا زیرخط فقر بسرمی برند؛ محصلین دانشگاه ها روزانه در صف عذای مجانی جمع شده در رستوران ها می ایستند؛ شرم تان باد !

هشت هزار تن هیرونین تولید افغانستان را بخورد جوانان تان می دهید؛ مایه شرمندگی نیست؟ در سوریه ادعای تان دروغ بر آمد و فلم بازی کردید و به این بهانه 103 موشک بالای مردم سوریه پرتاب کردید بس است؛ از جنایت وتجاوز بخاک سوریه دست بردارید!» در ایران موازی سازی کردند. حواریون دولت بنام خانه کارگر دولتی در خیان آمدند برای شان ساندویج و آب توزیع کردند؛ اما در بهارستان مقابل مجلس به تجمع کارگران واقعی با چماق و باتوم حمله نمودند و عده ای را باز داشت نمودند.

در ترکیه اردوغانی، موسس و حامی گروهای داعش که در آن کشور یک دیکتاتوری فاشیستی تمام عیار بر پا کرده ، از قبل مشخص بود، که به تجمع کارگران و جوانان حمله می کند. هر حرکت دموکراتیک برای اردوغان غیر قابل تحمل است.

 بلی چنانچه تذکر داده شد دانشمندان علوم سیاسی و تاریخ و اقتصاددان های دانشکاه های بزرگ جهان می دانند که سرمایه داری آخرجهان نیست. تاریخ بشریت هم ازلحاظ اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی رو به تکامل و پیشرفت است. پس از سرمایه داری سوسیالیسم و بعد از طی مراحل تاریخی خود سوسیالیسم به فاز کمونیسم می رسد.

 این روند تاریخ بشریت و جهان ما است، ازین سبب است که تجلیل از روز جهانی کارگر و روز هشتم مارچ و دیگر مراسم روند انقلابی گذار تاریخی درتمام کشورهای جهان به اشکال مختلف برگزار میگردد و سران کشورهای که کمی از مسایل روند تاریخی آگاه اند با روند مبارزاتی کارگری و احزاب مترقی و چپ انقلابی برخورد نمی کنند.

اما در کشورهای که مزدوران سرمایه داری امپریالیسم و دنباله رو سرمایه داری و نیولیبرالیسم در قدرت اند؛ چون آگاهی لازم از روند تاریخ ندارند در برابر جنبش های چپ و کارگری و مطالبات صنفی اقشار جامعه حساس اند و واکنش منفی نشان می دهند.

بطور مثال انگلستان را در نظر بگیریم، در انگلستان آرامگاه کارل مارکس است. همه ساله نمایندگان احزاب کمونیست و کارگری به دعوت حزب کمونیست انگلستان درلندن می آیند و بالای آرامگاه کارل مارکس مراسم یاد و بود بر قرار می کنند و اکلیل گل به پای قبر مارکس می گزارند. چون هم مردم به فرهنگ تمدنی و مدنی و شهروندی رسیده و هم دولت بورژوازی و بویژه ملیکه و مقام سلطنت انگلستان می دانند که نمی توان در مقابل روند تاریخ استاد. تنها کاری که سران کشورهای سرمایه داری انجام می دهند اخبار مربوط به جنبش های کارگری و انقلابی چپ را در رسانه های اطلاعات جمعی انعکاس نمی دهند. اما در تمام کشورهای پیشرفته سرمایه داری در زیر پوست شهر مردم گرایش به چپ دارند و کاملا به این آگاهی رسیده اند که زندگی مرفه، در سیستم سرمایه داری برای توده ها خواب و خیالی بیش نیست و زندگی خوب در چنین نظام ها ممکن بوده نمی تواند. از همین سبب است که 45درصد جوانان امریکایی با یک شعار سوسیالیستی« سندرز» رأی دادند. اما "حکومت پنهان" به اصطلاح خود شان « نظم نوین! » (توطئه های ضد بشری در وال استریت) درمقابل « سندرز» استاد.

 در کشورهای عقب گذاشته شده، چون افغانستان، نخست این که حزب طبقه کارگر که حزب دموکراتیک خلق افغانستان از آن نمایندگی می کند با یک مبارزه نوین هم آهنگی شدید و سریع نیازمند است تا به رفع هر گونه پراگندگی با نیرومندی اقدام نمایند و بعد برای آگاهی کارگران و تنویر توده ها کار پر شتاب مطابق زمان و عصر ما به تناسب روند رو به رشد جنبش های چپ منطقه و جهان صورت گیرد.

تا زامانی که طبقه کارگر و توده های مردم به آگاهی لازم نرسد؛ راه بیرون رفت از این منجلاب دست و پاگیر، ممکن نیست؛ با استعمار نوین و اشغال کامل افغانستان و جنگ های نیابتی و بازی های اوپراتیفی غرب ( امریکا، ناتو و متحدین آن) و تبدیل مزارع به کاشت کوکنار و استخراج معادن و غارت آن منجمله معدن اورانیم خانشین هلمند و مجموع رخ داد های ضد بشری در افغانستان کاری را در راستای رهایی توده ها و آزادی کشور از اشغال به پیش برد.

 به فرموده نویسنده استاد اقتصاد در ایران آقای « ما لجو »:« ما چپ ها در بلندای یک کوتل از تاریخ استاده ایم و آن طرف در عقب تاریخ مان را می بینیم و در جلو /پیش رو جهان و آینده را و در گذشته دست آورد ها و اشتباهات بسیار، و...» بلی ما گذشته را با دقت مرور کنیم و بخاطر بیاوریم و از اشتباهات خود درس بگیریم و اشتباهات ما درسی برای آینده ما با شد، نه این که فرکسیون های گذشته را به حزب های جدا از هم اعلام کنیم که در این صورت نا دانسته اهداف استعمارگران امپریالیستی را انجام می دهیم.

پراگندگی به نفع جنبش کارگری و چپ در هیچ کجای دنیا نیست، بویژه در افغانستان که در اشغال استعمارنو است. در این بلندای تاریخی مردم یکجا باما دیروز و امروز را می بینند؛ اما درک توده ها از رخ داد ها پراگنده و مغشوش است. چون ما در کنار مردم خود پراگنده ازهم و با اندیشه های متفاوت استاده ایم؛ این به نفع ما نیست.

 استعمارنوین، امپریالیسم امریکا ازسالهای 1978م با تشکیل باند گروپ های جاهلی ( جهادی) در پاکستان و سرانجام آوردن آنان در قدرت، افغانستان را از لحاظ فرهنگی و افتصادی به صد سال عقب پرتاب نموده است و اکنون فشار اقتصادی وبالای کارگران زراعتی صد برابر گذشته است.

 در گدشته کارگران کشاورزی علاوه بر مالیه تنها به ملای ده شان کمی عشروذکات می دادند؛ اما اکنون باید به باند گروپ های تروریستی قوماندان های جاهلی هم مسکن و غذا و پول بدهند و عشر و ذکات هم به اندازه ای که از طرف گروه ها تعیین می شود پرداخت گردد.

علاوه بر پرداخت های مالی، سرباز و جهادگر هم بدهند و بهره جنسی هم بپردازند.  پس ملاحظه می شود که مشکلات کارگران کشاورزی صد برابر گذشته است و این فشارها را مردم می بیند؛ اما راه بیرون رفت را نمی دانند.

در چنین وضع کسانی با اهداف غارتگری ظریف و فنی در ظاهر خود را رهبر و حلال مشکلات معرفی می کند؛ مانند همان شکارچی ای که گوسفند را از دم گرگ نجات می دهد و خود کارد به گلون گوسفند می کشد و اورا سرمی برد. یعنی همین تکه داران قومی یا همان سران سابق جهالت (جهادی).

 به این صورت وضع کارگران زراعتی بدتر و سخت تر از کارگران صنعتی و صنفی و پیشه وری و مزد بگیر اداری می باشد. این مجموعه عظیم انسانی که تحت ستم های سخت و طاقت فرسا قرار گرفته اند؛ کی رهنمایی و تنویر نماید ؟ بدون تردید نیروهای چپ و مترقی و پیشرو جامعه و حزب طبقه کارگر.

 حزب طبقه کارگری که خود را نتواند متشکل وهم اهنگ سازد به هیچ صورت پیش آهنگ و ناجی توده های عذاب دیده تحت استعمار بوده نمی تواند.

با در نظر داشت وضع موجود افغانستان موضوع نخست این است که چگونه می توان به توافق کلی رسید و از مجموعه پراگنده گذشته حزب پیش آهنگ طبقه ی کارگر افغانستان درزیر یک سقف واحد ( ح.د.خ.ا ) متشکل شد و با رسالت انقلابی به سوی توده های ملیونی کارگران کشاورزی و صنعتی و پیشه وری رفت.

 در افغانستان تعداد دانشگاه ها زیاد گردیده و قشری از جوانانی با احساس، رهایی خواه و ترقی اندیشی بوجود آمده که یک سرمایه بزرگ رهایی خواه اند، که بنا به جو موجود حاکمیت ضد ملی جهال؛ مزدوران استعماری نو؛ آگاهی لازم از جهانینی علمی راه رهایی ندارند.

ازاين رو، مجموع اندیشه ها به سمت و سوی ستم ملی و قوم و قبیله جهت داده می شود که این خود غیر مستقیم مجانی خدمت به استعمار و حکومت مستعجل دست نشانده می باشد. نسل جوان میهن در باتلاق تروریسم وحشت ناک باندهای تروریستی دولتی و بیگانه و جنگ آوران اجیر نیابتی استعمار گران خارجی قرار گرفته اند، که حتی در بسیار مواقع از دانشگاه ها بیرق سیاه داعشی بر افراشته می شود و عده ای از نسل جوان با مشت های گره شده در زیر این چنین بیرق سیاهی علیه خود به راه پیمایی می پردازند.

 این مشکل اساسی ما است؛ مشکل نیروهای چپ و آگاه به جهانبینی علمی . ما نتوانیستیم که با تشکل واحد و بر نامه عمل کاری و مترقی به تنویر افکار این قشر میلیونی نسل جوان در قدم نخست بپردازیم و جوانان همسایه، هم زبان، هم کیش، هم فرهنگ و همشهری خود ما را تنویر نماییم و راه بیرون رفت و رهایی آزادی بخش ملی را برای شان نشان بدهیم تا وقتی که این نسل جوان دانشگاهی به اگاهی علمی نرسیده با شند، رسیدن به توده ها و کارگران کشاورزی و صنعتی بسیار دشوار و غیر قابل دست رس است.

اگر حزب های پراگنده و جدا شده از( ح.د.خ.ا ) بخانه بر نگردند ، راه رهایی آزادی بخش ملی ممکن نخواهد بود. پس لازم است که بخانه بر گردیم و از نازک خیالی های گذشته فرکسیون بازی های گذشته ای ما بگذریم و خود خواهی های لیبرالیستی را کنار گذاریم به یک تفاهم همه جانبه برسیم تا به وحدت کامل دست یافته و راه رهایی آزادی بخش ملی را به صورت اساسی و جهان شمول و انتر نایونالیستی آغاز نماییم . به امید چنین روزی!

زنده باد جنبش های کارگری و رهایی بخش در سراسر جهان !

به پیش بسوی همبستگی کارگری و آزادی بخش خلق افغانستان !

مقالات مرتبط

...

 کميته ی رهبری نوين حزب دموکراتيک خلق افغانستان،(حزب زحمتکشان افغانستان)، صميمانه ترين و گرم ترين شا... ادامه

...

تاریخ مبارزات طبقاتی کارگران ارتباط ناگسستنی با شعار کارگران جهان متحد شوید، دارد. هرگاه با این شعار... ادامه

...

جبهه یا اتحاد چپ مترقی ومارکسیستی یک ضرورت است یا یک آرزو، هوس یا دیکوریشن بورژوازی؟ اکنون بشریت وار... ادامه

...

کميته ی فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان،(حزب زحمتکشان افغانستان) گرم ترين شاد باشهای خويش را به ن... ادامه

...

طبقه کارگر بیش ازصدوسی سال است که درسراسر جهان، اول ماه مه این روزتاریخی را، گرامی می دارد. تظاهر... ادامه

...

راه تو همیشه درخشان باد ای کارگر در نشیب و چرخش و فراز این زندگی ادامه

...

انقلاب ملی دموکراتیک افغانستان (انقلاب هفت ثور 1357خ / 27 اپریل 1978م) را کهنه اندیشان بیروکرات، تکن... ادامه

...

سه هفته از جنایت و آدمکشی وحشیانه جمهوری اسلامی و به رودخانه انداختن کارگران مهاجر افغانستانی توسط م... ادامه

...

غروب پنج‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، اول ماه مه روز جهانی کارگر بیش از پنجاه نفر از کارگران فصلی افغانستا... ادامه

...

دراین قسمت وارد فاز جدیدی از تاریخ بشریت بروی این سخره عظیم حیات می شویم. دراین مرحله است که طبقه اس... ادامه

...

با يك نگاه گذرا به چگونگي شكل گيري ساختارقدرت در افغانستان ميتوان متذكر شد، كه نخستين باردرتاريخ اين... ادامه

...

اخیرأ سران دولت افغانستان، دریک روش کاملآ ستمگرانه، بینواترین بخشی از کارگران وکارمندان نفت وگازشبرغ... ادامه