اعترافات صبغت الله مجددی درمورد اصليت و شخصيتش
عبدالـحسین تلاش
اعترافات صبغت الله مجددی درمورد اصليت و شخصيتش
اخیراً سرو صدا های زیادی در مطبوعات درون مرزی و بیرون مرزی كشور٫ اندر باب سخنان ملا ابلیس جناب صبغت الرٌیا، یا منافق صبغت الله مجددی وبیان « استخاره و اشاره » اوشان، باز تاب یافته است.
یكتن از هموطنان مان خواسته است تابرای دریافت حقیقت وصادقانه یا كاذبانه بودن جلوه های صوفیانه و زاهدانۀ « ملا صبغت » و عروج های بار بار شان به عالــم بالا آنهـم بدون« معراج و براق »، از زبان خودش، چیز های بشنود ؛ كه شنیدگی های خود را در نشریۀ « راز نامه » به نشر رسانیده است .
اینك قسمت های ازین مصاحبه را كه از دست پیك افشاء گرصبا بمـن رسیده است ، خدمت علاقه مندان و مریدان نامراد موصوف وخوانندگان گرامی، تقدیم می دارم.
امید است تا آن را با حوصله مندی مطالعه نمایند.
سوال :
جناب صبغت الله مجددی لطفاً به خوانندگان اصلیت خود را بطور خلاصه معرفی دارید؟
جواب :
من كیـم ؟ ابلیس و ابلیس كیست؟ من !
بایكی طینت در صد ها بدن !
من « به ظاهر واعظ احكام » شدم
« لیك در باطن صفیر و دام » شدم
سوال :
شما كه در ظاهر بیشتر به يک شخص روحانی و نورانی می مانید تا به ابلیس چطور می شود باور كرد كه خدا نا خواسته شما و ابلیس در طینت و سرشت یكی باشید؟
جواب :
ای كـم خوان و كـم دان . مگر تا حال در نیافته یی كه دربارۀ ما گندم نمایان جو فروش بسا گفتند و بسا نوشتند . حال بگذار تا چندی آن را برای باز خوانی تان در ذیل بیان دارم تا طینت ما ، خوبترعیان گردد:
گر بصورت آدمی انسان بودی
احمد و بوجهل خود یكسان بودی
.................................
آتش ارچه سرخ روی است از شرر
تو زفعل او، سیه كاری نگر
برق اگر نوری نماید، در نظر
لیك هست از خاصیت ، دزد بصر
ظاهر نقره ، ار اسپید ست و نو
دست و جامه ٫ می سیه گردد ازو
.................................
ای بسا ابلیس آدم روی هست
پس به هر دستی نشا ید داد دست
صورت وسیرت « صبغت » این چنین
« از بــرون آدم، درون د یو لــعــین »
سوال :
می گویند اسلاف تان از روی ریا ، ادعا می كردند كه از طریق « استخاره ها » از غیب
« اشاراتی » می یافتند و با تمسك بران ، بر ضد نظام ها ی تحول طلب از جمله بر ضد سلطنت شاه امان الله اعلام جهاد
داده اند و همینـطور درازمنه های مختلف شخصیت های ترقی خواه كشوررا تكفیر كرده اند؛ دلیل چنین كردار های ناروا ، آنهـم از طرف آنان كه خود را فقیه های بزرگ دین و زاهدان با تقوا ( ! ) ، وانمود می كردند، در چه بوده است؟
جواب :
برادر! اجداد « استخاره گر» و فقیه های اسلامی ما ، خو ملائیكه نبودند. رسیدن به جاه و منزلت برای آن بیچاره ها و دران مقاطع زمان، بدون یافتن حیله وبافتن دروغ و بدون فتوا و فریب مردم در جامۀ تزویر، یعنی خرقه و ریش ودستار آخندی و روحانی و بدون حقه بازی و افسانه سازی امكان پذیر نبوده ؛ همانطوریكه درحال حاضر نیز، برای من و برادران ره شریك من، ممكن نبوده و نیست. البته نمی توانـم از رهنمایی ها و مشوره های دوست دیرنه و استاد قدیم به جان برابر مان « انگریز» ، بدون شكران ، گذر كنـم.
و اما در مورد ضرورت حیاتی مان به مكر وحیله كافی است تا شما آن را ازكنایه ها و درد های دل برخی چهـره های سر شناس دنیای شعر وادب وعرفان و فرهنگ اسلامی، ذیلاً دریابید كه چون
« میراث فرهنگی (!)» ، از ما مرشدان به سالكان و مریدان دین فروش مان، به ارث مانده است.
راحت دنیا نیابی، تا نسازی با دروغ
شب اگرخوابت نیاید، گوش بر افسانه باش
.................................
تمتع آرزو داری ز چرخ ، از راستی بگذر
كه بی انگشت كج، از كوزه روغن بر نمی آید
.................................
هر كه كج رفتار شد، بر فرق عالـم جا گرفت
دیده باشی دوره های پـيچش دستار را
.................................
زمانه کج روشان را به بر کشد، بیدل
هر آنکه راست بود، خارچشم افلاک است
.................................
نظر بر كجروان از راستان ، بیش است گردون را
كه خاتـم بیشتر در دل نشاند، نقش واژون را
چیزی ضروری دیگری را كه می خواهـم در باره ماهیت ما «گربه های عابد و زاهد» و یكه تازی های ديو نفس امٌاره و لعين مان ، افزود نمایـم ، چكیده ای از گفته ها و درد دل های اشخاص حقیقت بین و سرشناس های جهان اسلام است، آهسته به گوشت می گویم « اما به یك شرط» كه نه « از پرده بیرون افتد راز! » ، چون كه با دریدنِ پرده های راز، راه تحمیق باورمندان ساده لوح بند و درب « رزق و روزی بی حساب » ، ما بسته میگردد.
اظهار داشـتم كه شرط تان « قبول است!» ، ولی با خود گفتم كه شرط(!) نمی شكنم اما بدون اینكه، زبان خود را در افشای آن بجنبانـم، طور خاموشانه ، آنرا به اختیار قلم قرار می دهـم تا بوسیله آن، پرده از راز های این « جامه سپیدان سیه دل » بر كنار گردد.
خوش بودم كه من توانستـم صبغت الریا را تحمیق كنـم و ازاو راز هایـش را « بدزدم » ؛ خوش بودم تاانسان ابلیس زاده ای را تحمیق كـنم ،كه سالها یكجا با ملا لنگ ها، ملا كور ها، ملامزدور ها جمع اسلاف و همزادان و زاهد نمایان شیاد وحیله گردیگرش، با استفاده از احساسات پاك و باورهای دينی هموطنان مان، به فریب آنان، پرداخته بودند و هنوز هـم می پردازند.
جناب صبغت الله دین الله فروش كه از پذیرش شرطش خوشنود بود، خود را اندكی جمع و جور نموده به گفته هایش چنین دوام داد: خوب برادر! حال كه شرط این روبه گك مكار وطن ات را قبول كردی، اینك اندكی از هزاران گفته های نا خواندهء را كه در بارۀ ما بیچاره های هزارو یك چاره بیان و نهاد و سرشت ما عیان گردیده است، صرفاً به توبی خبر بیان می دارم تا« صاحب خبـر شوی»!
زهد زاهد همه را رهبر و خود گمراه است
چون چراغی که بود ،در کف نابینایی
.................................
مقالات مرتبط
جنبش اسلام نوین، عبارت ازعقاید تعداد زیادی از مسلمانان است، که میخواهند اسلام را با قرن عصر مطابقت د... ادامه
افغانستان دربدترين وضعيت امنيتي وسياسي خود بسر ميبرد. شدت حملات جنگجويان طالب؛ ورود ادامه
در این روز ها افزون بر حمله های انتحاری و انفجاری؛ ماین گذاری و انفجار موتر بمب ها و ماین... ادامه
ازمدت چهل سال بدينسو، کشور عزيزمان افغانستان، در آتش جنگ خانمانسوز تحميل شده از جانب امپرياليسم جهان... ادامه
در تاریکی که با آشوب و انارشی و طوفان نیز توأمان باشد؛ روشنی و روشنگر راهنما و نجات بخشا؛ برترین و م... ادامه
در افغانستان کنونی مشکل اساسی مردم، درد و رنج مردم از چیست؟ آیا درد و رنج کنونی انفرادی است یا درد م... ادامه
به تاريخ 16 قوس 1380 مطابق 7 دسامبر 2001 حکمروايی پنج ساله امارت سياه طالبان پايان يافت. قندهار، هلم... ادامه
در افغانستان مجاهدين به شمول طالبان، حکومتهای مافیایی ساختهاند و مردم را با دیکتاتوری اداره میکنن... ادامه
دست نوشته ای از زنده یاد وحید مژده؛ منتشره مورخ ۱۳۹۳/۱۲/۴ وجود دارد که هر انسان را به شاک و حتی... ادامه
مردی که خاتم پیامبران بود به عربی سخن میگفت اگر چه چندین نسل او در میان عرب زیسته بودند اما خداوند... ادامه
انتقال قدرت از مجاهدين به طالبان توسط پاکستان و امريکا و ادامه جنگهای خونين و ويرانی کشور: ط... ادامه
طوری که در بخش قبلی تذکر رفت، شورای رهبری تنظيم های هفت گانه مقيم پيشاورپاکستان در منزل نوازشريف نخس... ادامه