پسمنظر سیاسی- حقوقی مناسبات روسیه- افغانستان و مصئو نیت قضایی نظامیان شوروی و ضمانتهایی که افغانستان میخواست
پسمنظر سیاسی- حقوقی مناسبات روسیه- افغانستان
و مصئو نیت قضایی نظامیان شوروی و ضمانتهایی که افغانستان میخواست
تاریخ مناسبات روسیه و افغانستان سابقهء درازی داشته و به نیمهء سدهء 19 میلادی برمیگردد. به قول سید قاسم رشتیا امیر دوست محمد خان در زمان حکومتش خواست «برای تغییر وضعیت برتانیا از موازنهء سیاسی و رقابت همسایگان کار بگیرد و به این منظور مکتوبهایی به شاه ایران و تزار روس نگاشت». ..« مگر جوابهایی که از ایران و روس به او رسید، کدام قطعیت را حاوی نبوده و صرف همدردی آن ممالک را نشان میدادند.» [1]در درازنای سده 19 چندین فاکتور خارجی باعث گسترش روابط افغانستان با خارجیها شدند. مهمترین آنها آمدن استعمارگران اروپایی در همسایگی افغانستان بود. چنانچه در خاور و در جنوبِ افغانستان، کنترول بریتانیا بر هندوستان قایم شده و در شمال فعالیتهای روسیه گسترش یافت. در این بحبوحه فارس (ایران) و افغانستان عملاً به عرصهء رویایی منافع دو ابرقدرت اروپایی یعنی روسیه تزاری و برتانیا مبدل شدند.
در سدهء 19 سیاست انگلیس در برابر افغانستان برشالودهء تحکیمِ تسلط بر هند برتانوی و جلوگیری از نفوذ بیگانگان در همجواری نزدیکِ هند استوار بود. با این وجود سیاست انگلیسها که شیوهء نفوذ تدریجی در امور افغانستان را پیشه کرده بودند، منظماً در حال دگرگونی بوده و پیشبرد کارهای نفوذی بطور مستقیم یا غیر مستقیم در امور افغانستان مدنظر دایمی انگلیسها بود.
این امر در سال 1838 به جنگ اول افغان- انگلیس انجامید. که باعث خونریزی بیشمار، شکست انگلیس، ارتقای حیثیت امیر دوست محمد خان شده و به خروج بریتانیاییها از افغانستان انجامید. بهمین علت بود که آنها حداکثر میکوشیدند با سرداران و جنگجویان افغانی رویاروی نشده و بکوشند، سیاست دوستانه یی را در برابر آنها پیش گیرند. این کار در سال 1857 به پیروزی انجامیده و افغانستان و بریتانیا معاهده یی را عقد کردند که برمبنای آن حق افغانستان در سیاست خارجی مربوط به دولت انگلیس شده و آزادی امیر افغان فقط در عرصهء سیاست داخلی تضمین میشد. بعبارهء دیگر افغانستان در اواخر قرن 19 به کشور تحت الحمایه (پروتکترات) انگلیس تبدیل شده و عملاً کشور نیمه مستعمره بود.
در سدهء نزدهم روابط بازرگانی روسیه با آسیای میانه (و از طریق آسیای میانه با افغانستان و ایران) گسترش یافته و از نيمهی دوم قرن نزده ميلادی روابط اقتصادی ميان روسيه و آسيایميـانه خصلت ثابت و پايدار کسب کرد. وامبری در مورد توسعهی اين روابط مینويسد: "کافی است به بازار بخارا، خيوه و قارشی نگاه کنيم تا بيبينيم که با چه سرعتی تجارت روسیه گسترش مییابد. بدون مبالغه میشود گفت که هیچ خانه وهیچ دکانی در آسیای میانه وجود ندارد که در آن یک محصول روسی به نظر نخورد، در آسیایمیانه يک خانه هم بدون محصول روسی ديده نمیشود."[2] در ادامه او میافزايد که " کالاهای نامبرده از بخارا و قارشی نه تنها به بقيه بخشهای ترکستان، بلکه به ميمنه، هرات و حتا قندهار و کابل هم انتقال میيافت."[3]
در زمان امیر شیرعلیخان دولت تزاری یک هیأت بریاست افسر جوان بنام ولادیمیر خانیکوف (که زبانهای شرقی منجمله فارسی را میدانست) را به دربار امیر مذکور فرستاد. خانیکوف که خیلی هوادار نزدیکی دولت تزاری و افغانستان (دربرابر انگلیسها) بود، به امیر شیرعلی وعده های بلند بالایی را در مورد عقد عهدنامهء دوکشور داده و به سنت پتربورگ رفت. مگر با استقبال سرد دربار تزاری مواجه شده، طرحهایش در روی کاغذ مانده و خودش به افسردگی روانی مواجه شده در مأموریتش ناکام ماند. در درازنای سده 19 انگلیسها یک مشی فعال جاسوسی و استخباراتی را در آسیا بصورت کل و منجمله افغانستان و آسیای میانه پیش میبردند. چنانچه هنوز در آغاز سدهی نوزدهم ميلادی انگلیسها از طریق مأموران اطلاعاتی خویش به جمعآوری اطلاعات در بارهی راههای میان شهری، منابع اقتصادی، وضعیت بازرگانی، ساختار نظامی و همچنان امکان مقابلهی فعال در برابر روسیه دست زدند.[4]
هیأتهای گوناگونی چون میرزا عزتالله (١٨١٢)، اِم. مورکروفت و دِ. تریبیک ( ١٨٢٥-١٨١٩)، آلکساندر ِبرنس با «میجر لیج» و «میستر میسن» ( ١٨٣٣-١٨٣١)، دِ. وُود ( ١٨٣٧)، وغیره تحت نامهای گوناگون از ترکستان دیدن کردند. اطلاعات جمعآوری شده توسط آنها بخاطر تسهیل اشغال آتی آسیایمیانه بود که بازارهای آنجا بوسیلهی بازرگانان مسلمان بتدریج پر از کالاهای انگلیسی میشدند.[5] در سالهای بعد نيز فرستادگان گوناگون انگلیسی همچنان به خیوه، خوقند و بخارا سفر کردند و به جمعآوری اطلاعات پرداختند.
گماشتگان انگلیس که مشغول تعیین خط سیر هجوم احتمالی شان بودند، حتی دور افتاده ترین مناطق را نیز از نظر دور نداشتند. چنانچه مک گریگور که در سال ١٨٧٥ ميلادی از شهر های شمالشرقی ایران بازدید کرده بود، در بارهی شهر سرخس نوشته بود: "این ناحیه در آینده مورد توجه همه خواهد بود؛ آیا روسیه آنرا برای پیشروی بسوی هرات بکار خواهد گرفت و یا انگلیس از آن بمثابهی نقطهی دفع در برابر چنین تلاشهایی استفاده خواهد کرد." او سپس با طرح اقدام فوری از سوی دولت انگليس چنين ادامه میدهد: "پيش از آنکه دير شود با صدای رساتر تکرار میکنم که: اگر انگلستان از سرخس برای دفاع استفاده نکند، روسیه از آن جهت حمله سود خواهد برد." [6]
در یادداشتهای بیشماری که میان هر دو طرف در سالهای هفتاد سدهی نوزدهم ميلادی مبادله شد، انگلیس بر شناخت خانشینهای آسیایمیانه به مثابهی منطقهی بیطرف از سوی روسیه تأکيد داشت، در حالیکه روسیه متقابلا از انگلیس میخواست تا افغانستان را به مثابهی کشوری بیطرف بشناسد. به گونهای که مارتنس نوشته: «... مناسبات میان روسیه و انگلیس در مورد آسیایمیانه رفته رفته لحن خصمانهتری بخود گرفته و زبان یادداشتهای دیپلماتیک نیز دشمنانهتر شد.»[7]
همهی اینها در کل باعث تحرک سریع روسیه به عمق آسیایمیانه شد. در مدت زمانی نسبتاً کوتاه از سال ١٨٦٥ تا سال ١٨٦٧ روسیه منطقهی بزرگی شامل سه دولت (خانات مستقل): خوقند، بخارا و خیوه را اشغال کرد.
پـیشروی لشکر تزاری به عمق آسیایمیانه باعث نگرانی شدید انگلیسها بود. چنانچه یکی از روزنامههای انگلیس در بارهی بازار آسیایمیانه نوشت: "همهی تلاشها برای انحصار بازارهای آسیایی به نفع نهایی یکی از دو دولت باید توسط کسانی به کار رود که به نفوذ مدنی بازرگانی معتـقدند، و در اين راستا تا حد ممکن باید از بکار بردن زور پرهيز کرد."[8]
محافل حاکم انگلیس برای تحکیم مواضع خویش درترکستان دست به اقدامات معینی زدند. از یک سو آنها تلاش کردند تا اتحادی ضد روسیه از جمع ايران و خانات آسیای میانه تشکیل دهند و از سوی دیگر از راههای دیپلماتیک دست به کار شدند. در سال ١٨٦٥ وزیر خارجهی انگلیس لارد روسل به دولت روسیه رسماً پیشنهاد کرد در بارهی "چگونگی مواضع هردو کشور در آسیایمیانه به تبادلهی نظر بنيشينند".[9] این پیشنهاد از سوی دولت روسیه بیپاسخ ماند. در همان سال ١٨٦٥ ارتش هند برتانوی خود را آمادهی انجام عمليات بزرگ نظامی در خاک افغانستان و حتی در مرزهای آسیایمیانه کرد.[10]
کارل مارکس با ارزیابی جنگهای سالهای ١٨٥٦- ١٨٥٣ ميلادی روسیه در کتاب "خلاصهی کتاب باکونین (دولت و انارشی )"، نوشته بود: "به این ترتیب، راه به اروپا برای امپراتوری بزرگ روسیه، فعلاً مسدود است...، مگر اگر راه به سمت شمالغرب بسته باشد، راه به سوی جنوب، جنوبشرق، بخارا، ايران، افغانستان و بالآخره به قنسططنیه باز است." [11]
همزمان در قرن 19 روسیهء تزاری به تحکیم حیطهء نفوذش به جنوب روسیه در مرز افغانستان (ترکستان شامل فرغانه، خوارزم، ترکمنستان و غیره) ادامه داده و به همسایهء مهم افغانستان تبدیل شد. در عهدنامهء سال 1869 انگلیس و روسیه مناطق زیر نفوذ خویش را در آسیای میانه مشخص ساختند که مطابق آن افغانستان رسماً از «از جستجوی نفوذ آیندهء روس» بیرون قرار گرفت» و مرحلهء اول اطمینان انگلیس از طرف روسیه ختم و با مولفقهء تزار روس به واگذاری واخان و بدخشان به افغانستان در سال 1873این قرار داد شکل ثابت و قطعی اختیار کرد.[12]
در سال 1873 روسیه تزاری و انگلیس بمثابهء دو ابرقدرت برای جلوگیری از تقابل و رویارویی (بدون آگاهی و یا موافقهء امیر شیرعلیخان) ظاهراً موافقه نموده بودند که رودخانهء آمو پیش از علامه گذاری مرزی منقسمِ افغانستان و روسیه بوده و افغانستان ساحهء نفوذ بریتانیا باشد. [13]
همچنان آمدن غیر مترقبهء هیأت روسی تحت ریاست جنرال ستولیتوف بتاریخ ۲۲جولای ۱۸۷۷م که بیشتر جنبهء تشریفاتی و ترساندن انگلیسها را داشته و بدون موافقهء قبلی امیر شیرعلیخان صورت گرفته بود، در تحریک انگلیسها بمداخله در افغانستان و آغاز جنگ دوم افغان و انگلیس بی تأثیر نبود.[14] فرستادهء مذکور برعلاوهء اعتماد نامه اش طرح یک عهدنامه را هم آورده بود، که در آن منجملهء استفادهء خاک افغانستان برای حمله به هند، ساختمان راه آهن، دادن کمککهای لازمی منجمله اسلحه و برگرداندن خاکهای جنوبی امپراتوری احمدشاه درانی به افغانستان غیره تذکر رفته بود، که مورد توجه شاه قرار نگرفت.
زمانیکه روسها تقریباً تمام خاننشینهای آسیای میانه یکی پی دیگر را اشغال نموده وخطوط آهن را دراکثرنقاط آسیایی مرکزی تمدید نمودند، برای بریتانویها دیگر مسأله رسیدن به مارکیتهای آسیایی مرکزی مطرح نبوده بلکه موضوع دفاع از هند و جلوگیری از پیشروی روسها به افغانستان و در نهایت دفاع هند بطور جدی مطرح شد. در اینجا بود که انگلیسها در یک مضیقه جدی قرار گرفته و ناگزیر به تجدید نظر و عمل تشدیدی در سیاست خود منجمله در قبال افغانستان شدند.[15] آنها در سر دوراهی قرار گرفته بودند، که به سند عقب نشینند یا به پیشروی به آسیای میانه (برای رقابت با روسیه تزار) از راه افغانستان و ایران ادامه دهند. آخرالامر هند برتانوی راه مقابله با روسیه را گرفته و تصمیم حمله گسترده به کابل را گرفت. در سال 1876 لارد لیتن وایسرای جدید هند سیاست تهاجمی بر ضد پیشرویهای روسیه و بالنتیجه تضعیف افغانستان را در پیش گرفته، به امیر شیرعلیخان از گسیل یک انگلیسی بحیث نماینده بنزد امیر اطلاع داد. امیر که این تصمیم وایسرای جدید را خلاف تعهدات قبلی دولتین (که فقط مسلمان هندی میتوانست نمایندهء هند برتانوی باشد) میدانست ار قبول این امر خودداری کرد. لارد لیتن بتاریخ ۳۱ اکتوبر۱۸۷۸عنوانی امیر شیرعلیخان التیماتومی صادر کرده و برایش الی ۲۰ نومبر۱۸۷۸م یعنی بیست روز موقع داد که به نمایندگی سیاسی انگلیس (فرد انگلیسی اصیل و غیر مسلمان) موافقت کند. در نتیجه مقدمات جنگ دوم افغان و انگلیس چیده شد.[16]
امیر با اگاهی از لشکرکشی انگلیس بطرف کابل بتاریخ ۱۰دسمبر ۱۸۷۸م در حضور گروهی از نمایندگان مردم اعلام کرد که میخواهد به روسیه سفر نموده و موضوع تجاوز انگلیس را بر افغانستان بمثابهء یک کشور آزاد و مستقل در یک کفرانس بین المللی که در سنت پترزبورگ دایر میشد مطرح نماید. بناً به اثر خواهش مردمِ حاضر در مجلس شهزاده محمد یعقوبخان را از زندان رها و بحیث والی کابل و نائب سلطنت مؤظف کرده و خودش با اعضای خانواده و یک تعداد وزرا بطرف بلخ حرکت کرد تا از آنجا بروسیه برود. مگر روسیه که قبلاً افغانستان را به حیث ساحهء نفوذ بریتانیا برسمیت شناخته بود، از دخول امیر شیرعلیخان طفره رفت. یک دلیل دیگر روسیهء تزار از خودداری کمک به شیرعلیخان این بود که روسیهء میخواست جنگ میان هند برتانوی و افغانستان مشتعل باشد تا هردو طرف تضعیف گردند. در واقعیت تلاشهای روسیه برای گسترش ساحهء نفوذش بجنوب و موقف متزلزل امیر افغانستان در برابر انگلیس در امر آغاز جنگ دوم افغان- انگلیس نیز مؤثر بودند.[17] بویژه ماکاتبات و روابط نیک گورنر- جنرال روسیه تزار در آسیای میانه با امیرشیرعلیخان باعث تحریک انگلیسها و مایهء نگرانی شان بود.
امیر شیرعلیخان که بوعدههای میان تهی روسیهء تزاری امید واهی بسته بود، بالاخره به بیماری صعب العلاج جسمی و روانی دچار شده، در مزار شریف بتاریخ 12 فبروری 1879 بعمر 59 سالگی پدرود حیات گفته و در روضهء مبارک دفن شد.
مؤفقیتهای اولیهء انگلیسها در جنگ دوم افغان- انگلیس با یک قیام عمومی افغانها به شکست انجامید. این امر به اقدامات سرکوبگرانهء انگلیسها و تلاش آنها برای دعوت سردار عبدالرحمان خان که گویا در اوایل خصلت ضد انگلیسی داشت، انجامید. روسیهء تزار نیز از این امر حمایت کرده و به عبدالرحمان خان که حیثیت مهمان سیاسی روسیه در تاشکند را داشت اجازه داد به افغانستان بیاید.[18] به سرادر نامبرده درامر استقرار سلطنتش در کابل از جانب هند برتانوی کمک پیشنهاد شد. با موافقت او انگلیسها در سالهای بعدی کنترول کامل سیاست خارجی افغانستان را بدست گرفتند.
امیر عبدالرحمان خان قادر شد، تا سیاست داخلی را مطابق میل خودش پیش ببرد. سیاست خارجی افغانستان موافق مشی انگلیسها بود که بهر شیوه یی میکوشیدند، نفوذشان را در افغانستان بقوت نگهداشته روسها را از آنجا دور نگه دارند. این امر با رویارویی هایی نیز همراه بود تا اینکه در سال 1907 با عقد معاهدهء دوجانبه میان انگلیس و روسیهء تزاری برای تقسیم ایران و افغانستان همچون ساحه های نفوذ شان، (بدون مشوره با افغانستان ویا ایران)، انجامید. در اواخر قرن 19 انگلیسها عملاً به سرور افغانستان تبدیل شده بودند.
مگر این تسلط فقط شامل سیاست خارجی افغانستان بود. در سیاست داخلی آنها کنترول زیادی نداشته و آنرا نیز نمیخواستند. درسی که آنان در قرن 19 آموخته بودند، این بود که ثبات در افغانستان به بهترین شکلی با کمترین مداخلهء مستقیم و با بیشترین حمایت از شاهی که آماده باشد از ناآرامی جلوگیری کرده و در ادارهء کشور سیستمهای اجتماعی- اقتصادی و منافع مرتبط به آنها را در نظر بگیرد؛- ممکن است. امیر عبدالرحمان خان (1880-1901) در این امر تا حدی مؤفق بود. سیاست اصلاحاتی محدودی که او آنرا پیش میبرد، ساختار اجتماعی- اقتصادی کشور را طور محسوس متضرر نس
مقالات مرتبط
دیدگاهی رایج، نه تنها در غرب بلکه در روسیه نیز وجود دارد مبنی بر اینکه پیروزی دونالد ترامپ ادامه
یک سال و نیم پیش در فوروم بینالمللی ضدفاشیستی در مینسک، ما قاطعانه “نه” به جنگ و واکنش، نئوفاشیسم و... ادامه
رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، اظهار داشت که کشورهای سراسر جهان بیش از پیش بر تأکید هویتهای ادامه
من رومان زلر هستم و امروز مهمان ما چهره آشنا و قدیمی، ژنرال هارالد کویلت، فرمانده سابق ارتش ادامه
یکی از مهمترین سوالاتی که نه تنها دوستان غربی ما را آزار میدهد، بلکه برای مردم عادی روسیه نیز حائز... ادامه
در روز شنبه، سفر سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، به پایان رسید که طی آن در چندین رویداد مرتبط ب... ادامه
دولت روسیه تصمیم دارد تا توافقنامه ی که در قالب "2+4" در 12 سپتامبر 1990 در مسکو ، توسط برندگان جنگ... ادامه
مجلۀ آمریکایی فارین پالیسی مقالهای در بارۀ مدالۀ غرب در روسیه در زمان جنگ داخلی منتشر کرد، که در آن... ادامه
افسر افسانهای اطلاعات شوروی صد ساله شد. فعالیتهای مخفیانۀ او به مدت ۴۵ سال متمادی - در دهها ادامه
در 24 فبروری 2022، هنگام شروع درگیری در اوکراین، شما خطاب به ملت خود کردید و گفتید، که به این نتیجه... ادامه
بیش از شش ماه پیش، در پایان گفتوگوهای هشت ساعته در کرملین، رئیسجمهور پوتین و رئیسجمهور شی ادامه
فیلسوف "الکساندر تسیپکو" اهل شهر اودسا، دارای دکترای فلسفه و محقق ارشد مؤسسه اقتصاد آکادمی علوم روسی... ادامه