سهم تاریخی سوسیالیسم در شکست فاشیسم هیتلری و نظامیگری ژاپن و وظایف کمونیستها در عصر حاضر
سهم تاریخی سوسیالیسم در شکست فاشیسم هیتلری و نظامیگری ژاپن و وظایف کمونیستها در عصر حاضر
گنادی زیوگانوف
ترجمه مجله جنوب جهانی
قسمت اول
رفقای گرامی! شرکتکنندگان در اجلاس!
یک سال و نیم پیش در فوروم بینالمللی ضدفاشیستی در مینسک، ما قاطعانه “نه” به جنگ و واکنش، نئوفاشیسم و ستم گفتیم. ما همراه با همرزمان خود از کشورهای آسیا، آمریکا، آفریقا و اروپا اعلام کردیم: “پرچم سرخ بر فراز ساختمان رایشتاگ در ماه مه 1945 تنها یک رویداد تاریخی نیست. معنای پیروزی بزرگ بر فاشیسم به آینده تعلق دارد. این پیروزی همچون زنگ خطری است که به دل نسلهای جدید میرسد.”
دانستن. فهمیدن. عمل کردن.
دیروز، امروز و همیشه قلبهای ما مملو از افتخار به پیروزی بر فاشیسم هیتلری و نظامیگری ژاپن است. این احساس شریف امروز با نگرانی شدیدی نسبت به آینده بشریت همراه شده است. در ماه مه سال جاری، پلنوم کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه در قطعنامه خود تاکید کرد: «امپریالیسم مدرن بار دیگر «حامله» فاشیسم است. بحران عمیق اجتماعی و اقتصادی در کشورهای غربی، رشد گرایشهای ارتجاعی، تضعیف هنجارهای دموکراتیک و تعرض به حقوق طبقه کارگر را تقویت میکند. جنبشهای راست افراطی قدرت میگیرند. ایدئولوژی و عمل نئونازیسم بار دیگر مورد حمایت دایرههای الیگارشی قرار میگیرد. در برخی کشورها، قهرمانسازی از نازیسم به سطح سیاست دولتی رسیده است. تاریخ جنگ جهانی دوم بازنویسی میشود. جنایات هیتلریسم نادیده گرفته میشود.»
وضعیت روز به روز وخیمتر میشود. الیگارشی جهانی برای خود تصمیمات زیادی گرفته و هر روز بیرحمتر عمل میکند. سرمایهداری بزرگ بدون هیچ شرمی، نئونازیها را به خدمت خود میگیرد. موضوع مبارزه ضدفاشیستی بار دیگر برای کمونیستها بسیار مهم شده است. این موضوع به طور تنگاتنگی با مسائل مبارزه طبقاتی و ملی-آزادیبخش مرتبط است. با درک میزان تهدید، ما نمیتوانیم با یکبار اشاره به این مشکل بسنده کنیم.
به افتخار و نام حزب کمونیست روسیه، ما به طور پیوسته و قاطع با نئونازیسم مبارزه میکنیم. درخواست حزب برای به رسمیت شناختن استقلال جمهوریهای خلق دونتسک و لوگانسک در نهایت توسط دوما دولتی و رئیس جمهور روسیه نیز پشتیبانی شد. این تصمیم راه را برای برگزاری همهپرسی و بازگشت جمهوریهای خلق دونتسک و لوگانسک، مناطق زاپروژیه و خرسون به روسیه هموار کرد.
مبارزه قهرمانانه تودههای مردم دونباس از همان روزهای اول حمایت قاطع ما را به همراه داشت. کار سیاسی، 130 کاروان کمکهای بشردوستانه، برنامه «کودکان روسیه – کودکان دونباس»، شجاعت کمونیستها و کوموسولیها در صفوف مبارزان عملیات ویژه نظامی – همه اینها صفحات نوشته شده توسط حزب در مبارزه مدرن علیه نئوفاشیسم هستند. در پیش رو – دومین فوروم بینالمللی ضدفاشیستی در مینسک. آمادهسازی برای آن با سرعت کامل در جریان است.
فاشیسم پدیده ای است که یک کمونیست ناگزیر از آن متنفر است. ما کار خود را بر پایه مخالفت قاطع و قلبی با شر نازیسم بنا نهادهایم. اما نه تنها این، ما به طور مداوم در حال تحلیل ماهیت این تهدید، ارزیابی دینامیک رویدادها، تعیین رویکردهای خود و برنامهریزی اقدامات مشخص هستیم.
در ماه مه سال گذشته، ششمین اجلاس مشترک کمیته مرکزی و کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری روسیه به طور ویژه به موضوع «وظایف حزب کمونیست فدراسیون روسیه در مبارزه با فاشیسم و تربیت میهنپرستانه نسل جوان» پرداخت. یک سال بعد، نهمین اجلاس به موضوع «وظایف حزب کمونیست فدراسیون روسیه در متحد کردن نیروهای ضدفاشیستی در مبارزه با امپریالیسم، واکنش و تهدید نظامی» اختصاص یافت.
ما به طور بسیار دقیق به بررسی آناتومی کاپیتالیسم و زاده آن، یعنی نازیسم، پرداختهایم. ما این کار را در کنگرههای حزب انجام دادهایم. این مسائل در کانون توجه روزنامههای «پراودا»، «روسیه سوویتسکی» و سایر رسانههای حزبی قرار دارد. در آثار من مانند «جهانیشدن و سرنوشت بشریت»، «جهان روسیه بر دو محور»، «لنین. استالین. پیروزی» میتوانید در این باره بخوانید. همرزمان ما این سوالات را در هنگام بحث در مورد یک کتاب درسی واحد تاریخ مطرح میکنند. حزب موفق شد ارزیابی دقیقی از جشن سوم سپتامبر به عنوان روز پیروزی بر ژاپن نظامیگرا و پایان جنگ جهانی دوم ارائه دهد.
امروزه، وظایف مبارزه ضدفاشیستی دوباره در کانون توجه ما قرار دارد. دلایل زیادی برای این امر وجود دارد. متأسفانه، با وجود تجربه تلخ جنگ جهانی دوم، همه درسها گرفته نشده است. ما باید رگ اصلی لحظه تاریخی را به خوبی تشخیص دهیم و ماهیت تهدید را به طور کامل درک کنیم. هیچ چیز کوچک و بیاهمیتی وجود ندارد. نتیجهگیریهای دقیق در همه چیز مورد نیاز است: از ارزیابی روندهای جهانی تا شناسایی نواقص خطرناک در سیاست بودجهای دولت روسیه یا مشکلات در سیستم آموزش و پرورش.
پیروزی بر واکنش، فاشیسم و نئوکولونیالیسم و رفع تهدیدات نظامی تنها با تغییر پیوسته توازن قدرت در جهان امکانپذیر است. فعالیت بریکس، شانگهای و برخی سازمانهای بینالمللی دیگر در حل این مسئله بسیار مهم است. این فعالیتها شایسته حمایت ما در کارهای پارلمانی، اطلاعرسانی و سایر فعالیتهای سیاسی است.
در سالهای اخیر، روابط روسیه با کشورهایی که اتحاد جماهیر شوروی روابط محکمی با آنها برقرار کرده بود، از جمله چین، ویتنام، کره شمالی، آفریقای جنوبی، صربستان، لائوس، کوبا، ونزوئلا، نیکاراگوئه، سوریه، آنگولا و سایر کشورها، فعالتر شده است. تلاشهای زیادی برای ادغام در فضای سابق اتحاد جماهیر شوروی صورت میگیرد. حزب کمونیست فدراسیون روسیه همیشه بر این موضوع اصرار داشته است. ما حتی در سختترین سالهای خیانت یلتسین نیز برای حفظ دوستی با متحدان سنتی خود تلاش مستمری داشتیم.
در هر مبارزه بزرگ، پیچیده و چندلایه، توانایی «فریب دادن دشمن» بسیار مهم است. ولادیمیر ایلیچ لنین نه تنها با شجاعت ارتش سرخ را ایجاد کرد، بلکه با تسلط بر اقتصاد، پیچیدگیهای دیپلماسی، برنامهریزی ماهرانه عملیات نظامی و مهارت مدیریتی در همه امور، بر هیولای چندسر مداخلهگران غلبه کرد. برای پیروزی وطن شوروی ما که در اقلیت بود، رهبری آن به درک عمیقی از اقتصاد، تسلط بر ظرافتهای دیپلماسی، برنامهریزی ماهرانه عملیات نظامی و مهارت مدیریتی در همه امور نیاز داشت. پیش از پیروزیهای ما در جبهههای کار و جنگ، کار فکری برجستهای انجام شد.
روسیه مدرن بزرگترین نقص خود را دقیقاً در همین کار نشان میدهد. قدرتی که به طور جدی خواستار «پرورش مصرفکننده حرفهای» از آموزش روسیه بود، اکنون اسیر این نگرش شده است. چنین جهتگیریهایی کاملاً با نیازهای یک جامعه باسواد، اخلاقی و معنوی غنی در تضاد است.
توجیه مصرفگرایی فردی، رفتاری ناپسند است و ترویج آن به عنوان یک الگوی مقدس برای کل ملت، جرم محسوب میشود. هر ملتی که چنین ارزشهایی را بپذیرد، تضعیف شده و قدرت در کشورش رو به زوال میرود. دولت دیگر نمیتواند افرادی را برای تصدی پستهای مدیریتی جذب کند که قادر به اتخاذ تصمیمات بزرگ، دقیق و پیروزمندانه باشند.
پس از آغاز عملیات ویژه نظامی، با توافق اعضای هیئت رئیسه کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه، سندی با عنوان «تجربه زدایی نازیسم از آلمان و سایر کشورهای اروپایی پس از جنگ جهانی دوم» برای اعضای شورای امنیت، دولت و روسای مناطق ارسال شد. از یک سو، ما از میخائیل میشوستین، والنتینا ماتویینکو، سرگئی لاوروف، سرگئی ناریشکین و دیگران بازخوردهای مثبتی دریافت کردیم. از سوی دیگر، مشخص شد که «ساختار قدرت» به طور کلی درک بسیار کلی از چگونگی حل مسئله زدایی نازیسم از اوکراین دارد. تجربه تاریخی توسط آنها مطالعه نشده است، هیچ هدف مشخصی تعیین نشده است و آنها ارتباط بین ناسیونالیسم اوکراینی و پایههای سیاسی و اقتصادی خاص آن را نمیبینند. در چنین شرایطی، فریب دادن دشمن خطرناک و پیروزی بر او بسیار دشوار است.
حتی با این مثال، به خوبی مشخص میشود که نیروهای سازنده جامعه روسیه چه کار عظیمی در پیش دارند. مهمترین وظیفه دولت، پیشبینی است. نتیجهگیریهای صحیح در مورد آینده با شناخت حقایق تاریخی، صداقت و عمق ارزیابی آنها تعیین میشود. تنها به این ترتیب میتوان با اطمینان و کارآمدی عمل کرد. بدون این کار، گم شدن در تاریکی تضمین شده است. در سطح فردی، این اغلب به جهل شخصی منجر میشود. اما وقتی صحبت از یک ملت کامل میشود، این مربوط به انتخاب مسیر، سرنوشت و گاهی حتی حق آن بر آینده است.
حزب کمونیست فدراسیون روسیه به عنوان یک نیروی مخالف اصلی، حزبی با پایه نظری قوی و تاریخ ضدفاشیستی غنی است.
یک ضربالمثل هندی میگوید: «کسی که حقیقت را میداند و سکوت کند، مانند دروغگویی است.» و شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، در سال 2011 در کنگره هجدهم حزب کمونیست چین هنگام تصدی پست دبیر کل، این فکر را به طور مداوم تکرار کرد: «نادیده گرفتن تاریخ اتحاد جماهیر شوروی و حزب کمونیست شوروی، نادیده گرفتن لنین و استالین، نادیده گرفتن همه چیز دیگر برابر است با نیهیلیسم تاریخی.»
حزب کمونیست روسیه حافظ سنت بزرگ و مفاهیم اصلی پیروزیهای بزرگ است. ماموریت خاصی بر عهده ماست. ما باید حقیقت خود را با اطمینان و شایستگی منتقل کنیم. به همین دلیل، امروز دوباره به موضوع مبارزه با نازیسم میپردازیم.
ستون فقرات نبرد جهانی
آستانه قرن نوزدهم و بیستم نقطه عطفی در تاریخ طولانی سرمایه داری بود. در آغاز قرن گذشته، جهان بین بریتانیا، فرانسه، آلمان، بلژیک، پرتغال و ایالات متحده به مستعمرات تقسیم شده بود. رقابت آزاد جای خود را به سلطه انحصارها داد.
تمرکز تولید و سرمایه رو به افزایش بود. شرکتها منابع اصلی جامعه را در دست گرفتند و بر ستم بر کارگران افزودند. سرمایه در تلاش برای تأثیرگذاری کامل بر مردم، روشهایی برای دستکاری ذهن جستجو میکرد و کنترل خود را بر ایدئولوژی و اطلاعات افزایش میداد.
ولادیمیر ایلیچ لنین نتیجهگیری اساسی در مورد گذار «سرمایه داری توسعه یافته به امپریالیسم» ارائه کرد. او تأکید کرد که بزرگان سرمایه مالی، دستگاه دولت بورژوایی را تحت کنترل خود درآوردهاند و اهرمهای تسلط را در همه حوزههای اقتصاد و سیاست در دست دارند. قدرت مطلق الیگارشی از گروهی از پیشرفتهترین کشورها فراتر از مرزهای ملی گسترش یافت. یک شبکه بینالمللی از روابط سرمایه مالی ایجاد شد.
خشونت همیشه پایه و اساس گسترش سرمایهداری بوده است. تصرف و نگهداری منابع انجام میشد. در قرن بیستم، دیکتاتوری قدرت فراگیر شد. اولاً، پیشرفت علمی و فنی، انواع جدیدی از سلاحهای مرگبار را در اختیار بورژوازی قرار داد. ثانیاً، ابزارهای قدرتمند انتشار اطلاعات در دست سرمایه قرار گرفت که به تأثیرگذاری بر آگاهی تودهها کمک میکرد. الکساندر بلوک در شعر «انتقام» به زیبایی به این موضوع اشاره کرده است:
قرن نوزدهم، آهنین،
واقعاً قرن بیرحمی!
تو بیخیال در تاریکی شب، ستارهبیفروغ
انسان را رها کردی!
قرن ثروت بورژوایی
(رشد نامرئی شر)!
در زیر علامت برابری و برادری
کارهای تاریک در اینجا رشد کردند…
قرن بیستم… هنوز بیخانمانتر،
تاریکی زندگی حتی ترسناکتر
(سیاهتر و عظیمتر
سایه بالهای لوسیفر)…
و غرش بیوقفه ماشین،
روز و شب مرگ را میکوبد…
با باد کردن رگها به ما وعده میدهد،
با تخریب همه مرزها،
تغییرات بیسابقه،
شورشهای بیسابقه…
قسمت دوم
کاپیتالیسم، خود را به زره تکنولوژی مجهز کرد و به نبرد بر سر قلمروها، بازارها و منابع اولیه پرداخت. به قول لنین، سیاست بینالملل به «مبارزه قدرتهای بزرگ برای تقسیم اقتصادی و سیاسی جهان» تبدیل شد.
همزمان، همانطور که آرنولد توینبی نوشت، غرب دولتی را پدید آورد که «توانایی شیطانی در تسخیر روحها» داشت و «هیولاها تمام اعصار و اقوام میتوانستند به آن غبطه بخورند.» تاریخنگار بریتانیایی اشاره میکند که «میزان پستی اخلاقی و انحطاط انسان مدرن به طور کامل در صفحات روزنامههای زرد قابل مشاهده است.» در انحراف این روزنامهها، تلاش برای نگه داشتن توده مردم در «پایینترین سطح معنویت» دیده میشود.
گذار به امپریالیسم، دو روند را تسریع کرد. بحران عمومی کاپیتالیسم وارد «مرحله نهایی» شد. لنین، امپریالیسم را کاپیتالیسم انحصاری، انگلی و در حال مرگ توصیف کرد که شروع به کند کردن پیشرفت کرده بود. با این حال، انحصار به ملی شدن اقتصاد، ایجاد شبکههای عظیم تولید، تجارت و مالی منجر میشود. امپریالیسم به آستانه گذار به سوسیالیسم تبدیل میشود.
تاریخ قرن بیستم این موضوع را تأیید کرد. انقلاب بزرگ سوسیالیستی اکتبر، فصل جدیدی را در زندگی بشریت گشود. همانطور که ولادیمیر مایاکوفسکی نوشت:
ما –صدای ارادهی پایینها،
کارگران پایین تمام جهان.
زنده باد حزب، سازندهی کمونیسم!
زنده باد شورش؛
برای قدرت شوراها!
مثال کارگران و دهقانان روسیه شوروی، تودههای ستمدیده سراسر جهان را الهام بخشید. میلیونها کارگر چینی، ویتنامی، کوبایی راه سوسیالیسم را در پیش گرفتند. مردم هند، اندونزی، مالزی و کشورهای آفریقایی، یوغ استعماری را از دوش خود برداشتند. سرمایه ضربه شدیدی دریافت کرد. سوسیالیسم به شکل اصلی پیشرفت اجتماعی تبدیل شد.
اما بورژوازی با شدت برای حفظ سلطه خود مبارزه میکند. هنگامی که به شدت تحت فشار قرار میگیرد، سرمایه عقبنشینی میکند، خود را استتار میکند، سود خود را تقسیم میکند، به ایجاد «دولت رفاه» روی میآورد، نظریههای همگرایی را تبلیغ میکند یا از مکانیسمهای دیگر برای حفظ قدرت، از جمله فاشیسم آشکار، استفاده میکند.
در طول جنگ جهانی دوم، رژیمهای فاشیستی شکست خوردند و اعتبار خود را از دست دادند. موفقیتهای نظام جهانی سوسیالیسم، سرمایه را مجبور به دادن امتیازاتی کرد. اما تا دهه 1980، الیگارشی جسور شد و تصمیم به انتقام گرفت. موج نئولیبرالیسم غرب را فرا گرفت. رونالد ریگان و مارگرت تاچر به صحنه آمدند. «پسران شیکاگو» با دکترینهای بیرحمانه خود، کشورها و سرنوشت میلیونها نفر را به زانو درآوردند. بعدها، نمایندگان این «قاتلان اقتصادی»، «اعترافات» خود را درباره اعمال شنیعشان نوشتند.
نئولیبرالیسم و واکنش جدید
نئولیبرالیسم به عنوان پیشگویی واکنش جدید ظاهر شده است. از نظر ماهیت، این پدیده مشابه آنچه است که پس از جنگ جهانی اول رخ داد. ظهور اتحاد جماهیر شوروی و قدرت رو به رشد آن، «بحران بزرگ» و دیگر رویدادها، نشانههای بیماری مزمن سرمایهداری بودند. این وضعیت باعث شد که بورژوازی به ساخت «مخلوط سمی فاشیسم» روی آورد. هدف آنها سوزاندن دشمنان سرمایه با آهن داغ بود، که از کمونیستها آغاز میشد.
امروز ما شاهد روندهای مشابهی هستیم. جهان سرمایهداری دوباره در حال بحران است. دمای این بیمار با توسعه سریع چین، ویتنام و دیگر کشورهای سوسیالیستی افزایش مییابد. موفقیتهای نیروهای چپ در کشورهای دیگر آسیا و آمریکای لاتین نیز مشهود است. کارگران جهان دیگر نمیخواهند به سادگی ضربات چکشی اصلاحات نئولیبرالی را تحمل کنند. جنبشهای اعتصابی در حال گسترش هستند و اعتصابات گستردهای در ایالات متحده، فرانسه و بریتانیا رخ داده است.
در چنین شرایطی، بورژوازی بزرگ به روشهای قدیمی و زشت خود متوسل میشود. آنها نظریههای کسنوفوبیک و شونیستی را از کمدهای دور خود بیرون میآورند. انواع مختلف فاشیسم به کار گرفته میشود. تهدید جنگ بزرگ جدید به طور قابل توجهی افزایش یافته است. سرمایهداری غربی در حال طراحی درگیری نظامی در اوکراین، خونریزی در سوریه، فلسطین و لبنان، تشدید تنشها در اطراف ایران و بازیهای خطرناک حول تایوان است. هر روز بیشتر از قبل صحبتهایی درباره استفاده از سلاحهای هستهای شنیده میشود. این روندها برای بشریت خطرناک هستند.
شرایط جهانی ایجاب میکند که «سرمایهداری را دور بیندازیم». تنها به این طریق ملتهای جهان میتوانند با بحرانهای حاد ناشی از این سیستم غیرانسانی و منسوخ شده مقابله کنند.
تجربه تاریخی نشان میدهد که تنها حامیان متعهد و متحد سوسیالیسم میتوانند وظایف مبارزه با امپریالیسم را به وضوح بیان کرده و حل کنند. هر کمونیستی باید به این نکته توجه داشته باشد، صرف نظر از شرایط ملی مبارزه سیاسی. حزب کمونیست فدراسیون روسیه بر اساس این اصل فعالیت میکند.
دیکتاتوری سرمایه مالی
رفقای عزیز! همکاران!
توسعه بشریت دوباره در یک دوراهی قرار دارد. تودههای مردم به دنبال توسعه صلحآمیز، عدالت اجتماعی و آزادی از دیکتاتوری الیگارشی هستند. در عین حال، سرمایهداران تلاش میکنند هژمونی خود را تقویت کنند و واکنش سیاسی را تشدید کنند. این شرایطی است که کمونیستها در آن فعالیت میکنند.
تاکتیک دقیق مبارزه یک وظیفه حیاتی برای حزب است. به همین دلیل، امروز جلسه کمیته مرکزی ادامه تحلیل وظایف را در شرایط افزایش خطر جدی برای حرکت ما و کل بشریت انجام میدهد. این تهدید با وضوح و اختصار نامیده میشود: فاشیسم!
تلاشهای ایدئولوگهای غربی برای ارائه فاشیسم به عنوان «کجراه» تاریخ و انحراف شناخته شده است. اما نازیسم نتیجهای منطقی از تکامل سرمایهداری است. ظهور فاشیسم نتیجه یک بحران همهجانبه جامعه بورژوایی است. امپریالیسم آن را در شکم خود حمل میکند و زمانی که نیاز به سرکوب نیروهای انقلابی ایجاد شود، آن را بیرون میریزد. در آن زمان، بورژوازی از روشهای خشنترین استفاده نمیکند و لباسهای قهوهای و پیراهنهای سیاه بر تن میکند.
تعریف فاشیسم که در جلسه سیزدهم کمیته اجرایی کمینترن و هفتمین کنگره جهانی کمونیستی در سال 1935 ارائه شده همچنان معتبر است. جرج دیمیتروف فاشیسم را به عنوان دیکتاتوری تروریستی آشکار «عناصر بسیار واکنشگرا، شونیستیک و امپریالیستی سرمایه مالی» ارزیابی کرد و افزود: «فاشیسم نه قدرت فرادست طبقاتی است و نه قدرت بورژوازی کوچک یا لوپن پرولتاریا بر سرمایه مالی. فاشیسم قدرت خود سرمایه مالی است. این سازماندهی ترور علیه طبقه کارگر و بخش انقلابی دهقانان و روشنفکران است. فاشیسم در سیاست خارجی شونیسم به خشنترین شکل خود است که نفرت جانوری علیه ملتهای دیگر را پرورش میدهد.»
دیمیتروف همچنین تأکید کرد که «فاشیسم آلمانی به عنوان مشت آهنین ضدانقلاب بینالمللی عمل میکند، به عنوان آتشافروز اصلی جنگ امپریالیستی، به عنوان آغازگر جنگ صلیبی علیه اتحاد جماهیر شوروی، وطن بزرگ کارگران جهان.»
برای ما، ارتباط ذاتی فاشیسم با سرمایهداری نتیجه مستقیم زیر را دارد: مبارزه مؤثر ضد فاشیستی تنها از عهده سازمانهای چپگرا برمیآید. دموکراتهای بورژوا که احساس تهدید نازیسم برای خود کردهاند، تنها قادرند در بهترین حالت انتشار «بیماری» را کند کنند. اما با کنترل علائم، آنها بیماری را درمان نمیکنند. کمونیستها خوب میدانند که برای ریشهکن کردن علف هرز سمی باید آن را از ریشه بیرون کشید؛ تاریخی که قرن بیستم نشان داده است.
تنها اتحاد جماهیر شوروی همراه با مقاومت کمونیستی کشورهای دیگر توانست نازیسم آلمان را شکست دهد. در چین نیز مبارزه برای آزادی وطن از دست نظامیان ژاپنی بر عهده حزب کمونیست بود. اما نیروهای بورژوا هم در غرب و هم در شرق موضع سازشکارانهای اتخاذ کردند. آنها اجازه دادند تا فاشیستها و نظامیان نیروهای خود را جمع کنند، قدرت را به دست بگیرند و میلیونها زندگی را نابود کنند.
پیروزیهای دیکتاتوریهای فاشیستی از ایتالیا آغاز شد. جنگ جهانی اول آسیب بزرگی به ایتالیا وارد کرد. در سال 1920 کشور وارد بحران شدیدی شد. ایدههای چپ به سرعت گسترش یافتند؛ حزب سوسیالیست بزرگترین حزب پارلمانی شد؛ کنفدراسیون عمومی کارگران قدرت گرفت؛ بر موج اعتصابات شوراهای کارخانهای شکل گرفتند. سرمایهداران شروع به تعطیلی کارخانهها کردند اما کارگران شمال ایتالیا با این وضعیت کنار نیامدند؛ آنها شروع به اشغال کارخانهها کردند، تولید را راهاندازی کردند و گارد سرخ ایجاد کردند؛ نقش مهمی در اینجا جناح چپ سوسیالیستها تحت رهبری آنتونیو گرامشی بود.
رهبری حزب سوسیالیست و کنفدراسیون عمومی کارگران از گسترش حرکت انقلابی خودداری کردند؛ هزینه این تصمیم بسیار بالا بود. سرمایه بزرگ حمله کرد و روی فاشیستها شرطبندی کرد؛ جوانان راست ترور علیه فعالان کارگری و حزب کمونیست ایتالیا (که در سال 1921 تأسیس شده بود) راه انداختند.
در پاییز 1922، پیراهن سیاهها «راهپیمایی بر رم» را ترتیب دادند؛ نتیجه آن بنیتو موسولینی بود که مقام نخستوزیری را دریافت کرد؛ تمامی احزاب بورژوایی به دولت او رأی اعتماد دادند؛ علاوه بر این، نمایندگان لیبرالها و حزب مردم محافظهکار نیز وارد کابینه او شدند؛ صاحبان بزرگ نیز تأسیس حکومت جدید را خوشامد گفتند.
با وجود شعارهای «ضد بورژوایی»، فاشیستها رژیم «بیشترین تسهیلات» برای کسب وکارها برقرار کردند؛ اعتصابات در ایتالیا ممنوع شد؛ مالیات شرکتها کاهش یافت اما مالیات کارگران افزایش یافت؛ دستمزدها کاهش یافت.
کشورهای غربی نیز رژیم فاشیستی را یاری کردند؛ همانطور که پژوهشگر لایلون ویین جوردن اشاره کرده است: «از 1922 تا 1935 روابط بین ایالات متحده و ایتالیا بسیار دوستانه بود.» این ارتباطات بعداً نیز ادامه داشت؛ در ژوئن 1939 بانک صادرات-واردات ایالات متحده بیش از 1.5 میلیون دلار اعتبار به ایتالیا اعطا کرد؛ بسیاری از قرضها همچنین برای تسلیح مجدد ارتش ایتالیا مصرف شد.
مقالات مرتبط
دیدگاهی رایج، نه تنها در غرب بلکه در روسیه نیز وجود دارد مبنی بر اینکه پیروزی دونالد ترامپ ادامه
یک سال و نیم پیش در فوروم بینالمللی ضدفاشیستی در مینسک، ما قاطعانه “نه” به جنگ و واکنش، نئوفاشیسم و... ادامه
رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، اظهار داشت که کشورهای سراسر جهان بیش از پیش بر تأکید هویتهای ادامه
من رومان زلر هستم و امروز مهمان ما چهره آشنا و قدیمی، ژنرال هارالد کویلت، فرمانده سابق ارتش ادامه
یکی از مهمترین سوالاتی که نه تنها دوستان غربی ما را آزار میدهد، بلکه برای مردم عادی روسیه نیز حائز... ادامه
در روز شنبه، سفر سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، به پایان رسید که طی آن در چندین رویداد مرتبط ب... ادامه
دولت روسیه تصمیم دارد تا توافقنامه ی که در قالب "2+4" در 12 سپتامبر 1990 در مسکو ، توسط برندگان جنگ... ادامه
مجلۀ آمریکایی فارین پالیسی مقالهای در بارۀ مدالۀ غرب در روسیه در زمان جنگ داخلی منتشر کرد، که در آن... ادامه
افسر افسانهای اطلاعات شوروی صد ساله شد. فعالیتهای مخفیانۀ او به مدت ۴۵ سال متمادی - در دهها ادامه
در 24 فبروری 2022، هنگام شروع درگیری در اوکراین، شما خطاب به ملت خود کردید و گفتید، که به این نتیجه... ادامه
بیش از شش ماه پیش، در پایان گفتوگوهای هشت ساعته در کرملین، رئیسجمهور پوتین و رئیسجمهور شی ادامه
فیلسوف "الکساندر تسیپکو" اهل شهر اودسا، دارای دکترای فلسفه و محقق ارشد مؤسسه اقتصاد آکادمی علوم روسی... ادامه