گفتگوی فرمانده سابق ارتش آلمان درباره تهدید روسیه، وضعیت اوکراین، نقش ایران و...
گفتگوی فرمانده سابق ارتش آلمان درباره تهدید روسیه، وضعیت اوکراین، نقش ایران و...
Bild: WOJTEK
RADWANSKI / AFP via Getty Images
ترجمه مجله هفته
سلام و درود گرم به شما بینندگان عزیز. در برنامهی ویژه امروز «Weltwoche daily»، من رومان زلر هستم و امروز مهمان ما چهره آشنا و قدیمی، ژنرال هارالد کویلت، فرمانده سابق ارتش آلمان و عضو سابق فرماندهی ناتو است. از شما بسیار سپاسگزاریم که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید.
در ماههای اخیر مطالب زیادی درباره جنگ اوکراین خواندهایم، اما در این مورد خیلی صحبت نکردهایم، به خصوص با ژنرال کویات که مدتی است با او گفتگو نکردهایم.
بنابراین، خواهش میکنیم ما را در مورد وضعیت بسیار پیچیده و نامشخص کنونی اوکراین مطلع سازید. شما وضعیت جنگ در جبههها را چگونه ارزیابی میکنید؟ جناب زلر، نظر شما در مورد وضعیت کنونی چیست؟
….
حال به وضعیت اوکراین بپردازیم. چیزی که میبینیم این است که وضعیت نظامی اوکراین با گذشت زمان به طور فزایندهای وخیم شده است. تهاجم به منطقه کورسک، یعنی خاک روسیه، در واقع به این وضعیت بدتر کمک کرده است. باید در این مورد بیشتر صحبت کنیم. اما وضعیت بحرانی است و باید تأکید کنیم که اوکراین از روز اول جنگ، حمایت گستردهای از غرب دریافت کرده است؛ حمایت مالی، انسانی و مهمتر از همه، تحویل تسلیحات مدرن. این تحویل تسلیحات از نظر کیفیت به طور مداوم افزایش یافته است. ابتدا توپخانه، سپس هواپیماهای جنگنده و هر بار کارشناسان میگفتند که این یک نقطه عطف است و وضعیت استراتژیک را تغییر خواهد داد، اما هیچکدام از این اتفاقات رخ نداد. وضعیت همچنان وخیمتر شده است. این به چه معناست؟ این بدان معناست که اگر جنگ در شرایط فعلی ادامه یابد و ما همچنان به ارسال سلاح ادامه دهیم، در نهایت با وجود تلاشهای گسترده غرب، اوکراین شکست نظامی خواهد خورد و من معتقدم که تعداد بیشتری از مردم به این موضوع پی میبرند، از جمله خود اوکراینیها.
رهبری اوکراین به این موضوع پی خواهد برد و به همین دلیل دو روند موازی در حال رخ دادن است. یکی از آنها تلاش برای دستیابی به نوعی نتیجه در عرصه نظامی است؛ یعنی تغییر جهت جنگ و وضعیت استراتژیک به نفع اوکراین. حمله غافلگیرانه اوکراین به منطقه کورسک گواهی بر این مدعاست. این حمله برای همه بسیار غافلگیرکننده بود، اما در واقع نباید چنین میبود. زیرا اوکراین واحدهایی از چندین تیپ مختلف را گرد هم آورده بود؛ واحدهای جنگی قدرتمندی که با سیستمهای پدافند هوایی برای مقابله با هواپیماهای دشمن، جنگ الکترونیک و اطلاعاتی تقویت شده بودند.
در ابتدا، این یک گروه جنگی نسبتاً کوچک متشکل از حدود … نفر بود که سپس با موفقیت فزایندهای تقویت شد. این امر نباید از چشم اطلاعاتی روسیه پنهان میماند و مطمئناً هم پنهان نمانده بود.
اما این حمله در منطقهای انجام شد که توسط واحدهای جنگی قوی روسی محافظت نمیشد، بلکه تنها توسط سربازان وظیفه که طبق قوانین روسیه نمیتوانستند در خاک خارجی مستقر شوند، محافظت میشد. بنابراین، آنها برای حفاظت از مرز مستقر شده بودند، آموزش مختصری دیده بودند و سلاحهای سبک داشتند. علاوه بر این، مشکلات هماهنگی نیز وجود داشت. در دو هفته بعد، این واحد تهاجمی تقویت شد، اما نکته دیگری نیز وجود دارد. روند عملیاتها نشان میدهد که پس از نفوذ کوتاهمدت به خاک روسیه، نیروهای اوکراینی توانستند حمله خود را به سمت شمال و جنوب گسترش دهند. این نشان میدهد که آنها از اطلاعات شناسایی بسیار خوبی برخوردار بودند.
من نمیخواهم در این مورد قضاوت کنم، فقط این موضوع را مطرح میکنم. در این میان، بحثی در غرب به ویژه در مورد هدف اصلی این عملیات به وجود آمد و طرف اوکراینی نیز گزینههای جدیدی را مطرح کرد.
مثلاً اشغال خاک روسیه و سپس مبادله آن با خاک اوکراینی که توسط روسیه اشغال شده بود. اما به نظر میرسد که هدف اصلی رسیدن به نیروگاه هستهای کورسک در نزدیکی کورسک بوده است که این هدف محقق نشد. و همانطور که در سه یا چهار روز گذشته مشخص شده است، کل عملیات با شکست مواجه شده است، زیرا روسها به ضد حمله پرداختند و اکنون در حال بیرون راندن نیروهای اوکراینی از خاک خود هستند. اما نتیجه این است که اوکراین ذخایر اصلی خود را که برای پر کردن شکافها یا تقویت دفاع در برابر حملات روسیه در جبهه دونباس مورد نیاز بود، در اینجا مصرف کرده است، زیرا تلفات اوکراین بسیار زیاد بوده است.
یعنی خط دفاعی اوکراین که از قبل نیز ضعیف شده بود، بیشتر تضعیف شد و این باعث شد که روسها به ویژه در منطقه دونباس و به سمت شهر پوکروفسک که شهری با حدود … نفر جمعیت بود (اکنون بسیاری از آنها تخلیه شدهاند) پیشروی کنند. پوکروفسک موقعیت استراتژیکی دارد و در تقاطع چندین خط ارتباطی قرار دارد که برای نیروهای اوکراینی بسیار مهم هستند. اگر پوکروفسک به دست روسها بیفتد، نه تنها یک هدف استراتژیک میانی را به دست میآورند، بلکه امکان پیشروی بیشتر در منطقه دونباس تا مرزهای اداری سابق این مناطق را نیز پیدا میکنند. این به این معنی است که روسیه به آرامی اما پیوسته در حال پیشروی است و من معتقدم که به زودی، به ویژه در شمال دونباس، روسها به اهداف خود دست خواهند یافت.
این به این معنی است که نمیخواهم بگویم که وحشت ایجاد شده است، اما نگرانیهای جدی در ایالات متحده، اروپا و حتی دولت اوکراین وجود دارد که این جنگ ممکن است با پیروزی نظامی روسیه به پایان برسد.
از این رو، دو رویکرد وجود دارد. رویکرد اول که قبلاً نیز به آن اشاره کردم، تلاش برای تغییر وضعیت استراتژیک به نفع اوکراین است. امروز، روز بسیار مهمی است زیرا نخستوزیر بریتانیا به واشنگتن سفر میکند و با رئیسجمهور بایدن دیدار خواهد کرد تا در مورد درخواست اوکراین برای دریافت سیستمهای تسلیحاتی دوربرد تصمیمگیری کنند. رویکرد دوم تلاش برای یافتن راه حلی دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ است. در روزهای اخیر، گفتگوی خصوصی بین صدراعظم آلمان و رئیسجمهور اوکراین انجام شده است که در آن صدراعظم آلمان عبارت جالبی به کار برد و گفت که اکنون زمان آن است که به چنین مسائلی فکر کنیم. این نشان میدهد که او وضعیت بحرانی اوکراین را درک کرده است.
اگر بخواهم به طور خلاصه به عملیات اوکراین بازگردم، باید بگویم که اگرچه اطلاعاتگیری اوکراینیها قابل تحسین است و آنها توانستند دشمن را غافلگیر کنند، اما در نهایت به دام افتادند و روسها اکنون در حال پیشروی هستند.
برخی معتقدند که روسیه این حمله را تحریک کرده است، اما من این موضوع را بعید میدانم. این حمله قطعاً تأثیر سیاسی زیادی داشت، اما از نظر نظامی، وضعیت اوکراین را بدتر کرد. اوکراینیها با این کار، خود را در موقعیت دفاعی بسیار دشوارتری قرار دادند.
در مورد وضعیت بحرانی، منظور من این است که اوکراین در شرایط بسیار سختی قرار دارد و احتمال پیروزی نظامی روسیه بسیار زیاد است. شکست حمله اوکراین به کورسک، این احتمال را تقویت کرده است.
این حمله برای پیروزی نظامی روسیه ضروری نیست، اما باعث شده است که پیشروی روسیه سریعتر شود. ما باید به عقب برگردیم و به حمله بزرگ سال گذشته نگاه کنیم که با شکست مواجه شد. آمریکاییها به اوکراینیها توصیه کردند که به دفاع استراتژیک روی بیاورند و از حملههای بزرگ خودداری کنند تا جبهه تثبیت شود و امکان مذاکرات صلح فراهم شود. اما اکنون این توصیه امکانپذیر نیست، زیرا اوکراینیها نتوانستهاند خط دفاعی قوی ایجاد کنند و حمله به منطقه کورسک آنها را بیشتر تضعیف کرده است.
جبهه اوکراین بسیار گسترده است و نیروهای اوکراینی از نظر نیروی انسانی با کمبود مواجه هستند. روحیه سربازان اوکراینی نیز بسیار پایین آمده است و تعداد زیادی از آنها فرار میکنند. اخیراً گزارش شده است که در چهار ماه اول سال جاری، هزاران سرباز اوکراینی به دلیل فرار تحت پیگرد قانونی قرار گرفتهاند. این تعداد بسیار زیاد است و نشان میدهد که اوکراین با مشکل جدی روبرو است. سال گذشته، پس از شکست حمله، فرمانده کل نیروهای مسلح اوکراین خواستار بسیج صدها هزار نفر شده بود تا خطوط دفاعی را حفظ کنند، اما تعداد بسیار کمتری از این افراد بسیج شدند.
وضعیت اوکراین بسیار وخیم است و زمان برای اوکراین در حال اتمام است. حمایت آمریکا از اوکراین تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر ادامه خواهد داشت، اما پس از آن ممکن است تغییر کند. همچنین، آمریکا سعی دارد مسئولیت حمایت از اوکراین را به کشورهای اروپایی منتقل کند.
اکنون باید دید که دیدار بین بایدن و نخستوزیر بریتانیا چه نتیجهای خواهد داشت. این ممکن است آخرین فرصت برای تغییر وضعیت به نفع اوکراین باشد، اما احتمال موفقیت آن بسیار کم است.
انتخاب دونالد ترامپ میتواند تأثیر بسیار زیادی بر روند این جنگ داشته باشد. آیا انتخاب او برای این جنگ یا برای این درگیری و برای جهان خوب خواهد بود یا یک فاجعه خواهد بود؟
من و بسیاری از اروپاییها طرفدار ترامپ نیستیم، اما در این مورد خاص، تغییر وضعیت بسیار چشمگیر خواهد بود. نه تنها برای خود اوکراین، بلکه اگر تصمیم ترامپ منجر به پایان جنگ از طریق مذاکره شود، تأثیرات گستردهای بر اروپا و امنیت آن خواهد داشت. زیرا از گسترش جنگ جلوگیری میکند و امکان ایجاد یک نظم امنیتی و صلحآمیز در اروپا را فراهم میکند که در آن هم اوکراین و هم روسیه جایگاه خود را داشته باشند. بنابراین، این انتخابات برای اروپا نیز یک انتخابات سرنوشتساز است.
ترامپ احتمالاً به اوکراین خواهد گفت که به شرط آمادگی برای مذاکره با روسها، به حمایت از آنها ادامه خواهد داد. در غیر این صورت، حمایت خود را قطع خواهد کرد. در این صورت، اروپاییها با این سوال مواجه خواهند شد که آیا همچنان به رویکرد فعلی خود ادامه دهند یا اینکه از سیاستهای آمریکا پیروی کنند.
در مورد نیروهای مسلح روسیه، آنها اکنون نسبت به قبل از جنگ بسیار قویتر شدهاند. روسیه توانسته است تولید تسلیحات خود را افزایش دهد و همچنین تعدادی از تسلیحات را برای مقابله با تهدیدات احتمالی از سوی ناتو نگه داشته است.
رابطه بین روسیه و چین بسیار نزدیک است و همکاریهای گستردهای در زمینههای اقتصادی، فناوری و نظامی بین این دو کشور وجود دارد. اگرچه شواهدی مبنی بر ارسال مستقیم تسلیحات از سوی چین به روسیه وجود ندارد، اما نمیتوان این احتمال را نیز رد کرد.
سلاحهای دوربردی که در مورد آنها صحبت میشود، شامل موشکهایی است که میتوانند اهدافی را در عمق خاک روسیه هدف قرار دهند. این سلاحها میتوانند به اوکراین کمک کنند تا در جنگ موثرتتر عمل کند، اما استفاده از آنها ممکن است به افزایش تنشها با روسیه و گسترش جنگ منجر شود.
سؤال کلیدی این است که آیا توافقی که امروز بین بایدن و استارمر به دست خواهد آمد به این معنی است که نخستوزیر بریتانیا به نوعی تأیید بایدن را دریافت میکند تا موشکهای کروز بریتانیایی و فرانسوی مانند «استورمشدو» و «اسکالپ» در روسیه استفاده شوند؟ یا اینکه موضوع شامل استفاده از سیستمهای دوربرد آمریکایی نیز میشود؟
بر اساس اطلاعات فعلی، به نظر میرسد که هدف اصلی ایجاد یک همگرایی استراتژیک بین آمریکا، بریتانیا و فرانسه است، نه این که مجوز استفاده از تسلیحات دوربرد آمریکایی در روسیه صادر شود. این نکته مهم است، زیرا آمریکا تاکنون به درخواستهای اوکراین برای ارائه تسلیحات بهطور مرحلهای پاسخ داده و رئیسجمهور آمریکا به شدت مراقب بوده تا از تشدید تنشها و تقابل مستقیم بین آمریکا و روسیه جلوگیری کند. بایدن حتی در گذشته گفته بود که برخی تصمیمات را با هدف جلوگیری از شروع جنگ جهانی سوم گرفته است.
آخرین تصمیم آمریکا مبنی بر اجازه استفاده از سیستمهای دوربرد در خاک روسیه محدود به منطقه خارکیف بود، زیرا این شهر در خطر بود و فقط در یک منطقه مشخص و محدود اجازه استفاده داده شد. حالا با موشکهای «اسکالپ» و «استورمشدو» یک گام جدید برداشته شده، اما همچنان به نظر نمیرسد که تسلیحات آمریکایی در این مرحله آزاد شوند.
سؤال اصلی این است که اهداف این موشکها چه خواهند بود و استراتژی اوکراین برای استفاده از آنها چیست؟ آیا فقط اهداف نظامی مانند هواپیماها یا پایگاههای هوایی مورد هدف قرار خواهند گرفت، یا اینکه زیرساختهای غیرنظامی مانند پالایشگاهها و نیروگاهها نیز هدف قرار میگیرند؟ زیرا تا حدی این نوع حملات با پهپادها انجام شده است.
بزرگترین تهدید حال حاضر برای اوکراین از طرف نیروی هوایی روسیه است که از بمبهای هدایتشونده استفاده میکند. این بمبها میتوانند از فاصلهای حدود 80 کیلومتر از مرز اوکراین رها شوند و بهطور خودکار به سمت اهداف حرکت کنند. برای مقابله با این تهدید، اوکراین باید پایگاههایی را که این هواپیماها از آنها بلند میشوند هدف قرار دهد، یا هواپیماهای روسی را قبل از اینکه بتوانند بمبهای خود را رها کنند، ساقط کند.
اما این کار بسیار دشوار است، زیرا روسیه این هواپیماها را به عمق خاک خود و خارج از محدوده این موشکها منتقل کرده است. بنابراین، این هدف نمیتواند تحقق یابد. گزینه دیگر استفاده از جنگندههای F-16 است، اما اوکراین تعداد محدودی از این هواپیماها دارد و خلبانان آن نیز به اندازه کافی آموزش ندیدهاند. پیشنهادی هم وجود دارد که خلبانان بازنشسته آمریکایی این هواپیماها را به پرواز درآورند که این خود میتواند به شدت به تشدید تنشها منجر شود، اما در حال حاضر چنین اتفاقی نیفتاده است.
با این حال، این مشکل با این تصمیم اخیر قابل حل نیست و باید دید آیا در آینده نزدیک آمریکا حاضر خواهد بود تسلیحات دوربرد خود را در اختیار اوکراین قرار دهد. این سؤال بزرگی است که اکنون با آن روبرو هستیم.
آیا بایدن که همیشه گفته از جنگ جهانی سوم جلوگیری میکند، اکنون آماده است که از این خط عبور کند؟ اگر موشکهای کروز مانند «استورمشدو» و «اسکالپ» مجوز استفاده بگیرند، تأثیر آنها بر جنگ اوکراین چه خواهد بود؟ باید گفت که تهدید اصلی ناشی از هواپیماهای روسی با این تصمیم نمیتواند مهار شود، زیرا روسها از قبل تدابیری برای مقابله با این نوع حملات اتخاذ کردهاند.
آنها میتوانند اهدافی را تا فاصله حداکثر 500 کیلومتر مورد حمله قرار دهند و بیشتر از این محدوده قابل انجام نیست. بنابراین سؤال اساسی این است که دقیقاً چه اهدافی با این تسلیحات مورد حمله قرار میگیرند؟ سپس باید پرسید که این مسئله چه تأثیری بر روند جنگ در مناطق زمینی، بهویژه در دونباس خواهد داشت؟ پاسخ این است که هیچ تأثیری نخواهد داشت. اما بهطور واضح یک تشدید بزرگ است و روسیه نیز واکنش نشان داده است. حتی رئیسجمهور روسیه نیز بهصورت صریح واکنش نشان داده و گفته است که این سیستمهای تسلیحاتی نمیتوانند بدون پشتیبانی غرب مورد استفاده قرار گیرند و این به معنای ورود مستقیم غرب به جنگ با روسیه است. دقیقاً، او گفته است که این اقدام طبیعت جنگ را بهطور اساسی تغییر خواهد داد و ناتو مستقیماً وارد جنگ با روسیه خواهد شد.
درست است، او دقیقاً اینطور گفته است و این موضوع را اینگونه توضیح داده که تنها با آزادسازی این تسلیحات، اوکراینیها نمیتوانند به چیزی دست یابند. آنها بهطور واضح به پشتیبانی از طریق سیستمهای ماهوارهای و سیستمهای ناوبری نیاز دارند و همچنین به پشتیبانی فنی دیگر. این همان چیزی است که او بیان میکند. اکنون این سؤال مطرح است که آیا این بهعنوان یک پاسخ واقعی، اگرچه نمیتوان آن را تهدید نامید، تلقی میشود؟ زیرا تاکنون اغلب اینگونه بوده است و ایالات متحده نیز بارها این موضوع را تأیید کرده است که روسیه گفته این را نمیپذیریم.
در ابتدا، این مسئله در مورد تحویل سیستمهای موشکی هیمارس و تسلیحات مشابه بود، اما در واقعیت هیچ اتفاق اساسی رخ نداد. بنابراین، این باور وجود دارد که این اقدام نیز واکنش بزرگی را به همراه نخواهد داشت. اوکراینیها حتی معتقدند که واکنش روسیه به تهاجم به منطقه کورسک آرام و منطقی بوده است و این نشاندهنده این است که تمام این خطوط قرمز قبلی یک بلوف بودهاند.
این موضوعی است که باید درک شود و بسیاری احتمالاً آن را دستکم میگیرند. استراتژیهای تشدید در غرب، بهویژه از سوی ایالات متحده و روسیه، کاملاً متفاوت است. آمریکاییها بهتدریج و در گامهای کوچک تشدید میکنند و همیشه منتظر واکنش طرف مقابل هستند. اگر واکنشی مشاهده نکنند یا واکنش کافی نباشد، گام بعدی را برمیدارند.
این روند را نیز در جریان جنگ اوکراین دیدهایم، هر روز قدم به قدم جلوتر میروند. اما روسها آستانه تحمل بالاتری دارند؛ آنها به هر قدمی که طرف مقابل برمیدارد پاسخ نمیدهند. با این حال، وقتی احساس کنند که وجودشان واقعاً به خطر افتاده، بهشدت و بیرحمانه پاسخ میدهند.
سؤال این است که چه زمانی برای روسها این نقطه فرا میرسد؟ هیچکس نمیداند. این بدان معناست که تشدیدهای غرب، درواقع تشدیدهایی به سوی مقصد نامشخص هستند. ما نمیدانیم که روسها چه زمانی و چگونه واکنش نشان خواهند داد، حتی اگر اکنون پوتین بهصورت دقیق درباره آن صحبت کرده باشد. ما نمیتوانیم بدانیم. بنابراین، این بهنوعی یک بازی ریسکدار است. البته در جنگ باید ریسکهایی را پذیرفت، اما سؤال این است که آیا منطقی است که ریسکهایی پذیرفته شود که قادر به دستیابی به اهداف مورد نظر نیستند؟
به عبارت دیگر، آیا این ریسکها فقط به تشدید بیشتر منجر میشوند بدون اینکه به تغییر استراتژیک مورد نظر اوکراین کمک کنند؟
در این مورد، ما یک ریسک را پذیرفتهایم درحالیکه میدانیم نمیتوانیم به هدفی که در پی آن هستیم دست یابیم. البته گزارشهایی نیز وجود دارد که نشان میدهد آمریکاییها نگران هستند، آیا روسها واکنش نشان خواهند داد یا خیر، و اینکه آیا این اتفاق به وقوع خواهد پیوست یا نه.
در گذشته، پوتین گفته بود که ما نیز میتوانیم بهطور غیرمستقیم واکنش نشان دهیم، یعنی یک استراتژی غیرمستقیم را دنبال کنیم؛ به این معنی که نه بهطور مستقیم در اوکراین، بلکه از طریق یک متحد واکنش نشان دهیم. در این مورد، گمانهزنیهایی وجود دارد، حتی گزارشهای مشخصی، که روسیه ممکن است واکنش نشان دهد با قرار دادن ایران در موقعیتی که بتواند نیروهای آمریکایی را، که به تعداد زیاد همراه با ناوهای هواپیمابر و کشتیها در خاورمیانه حضور دارند، مورد حمله قرار دهد. این برای ایالات متحده خطر بزرگی خواهد بود. اگر این اتفاق بیفتد، این یک خطر بزرگ برای ایالات متحده خواهد بود.
پوتین قبلاً نیز به این موضوع اشاره کرده بود، همانطور که شما گفتید، تحریکات مرحلهای غرب و آمریکاییها به صورت گامبهگام پیش میرود. آنها همواره بیشتر و بیشتر فشار وارد میکنند. پوتین بارها با تهدید به خط قرمز هشدار داده است؛ به یاد دارم در بحث تانکها نیز او گفته بود تا اینجا و نه بیشتر، اما در نهایت اتفاقی نیفتاد. چرا اکنون باید بیشتر نگران باشیم؟ چرا این خطر تشدید بیشتر است؟ آیا واقعاً خطر تشدید بیشتر شده است؟ در مواجهه با بحثهایی که درباره موشکهای کروز مطرح میشود، چه احساسی دارید؟
احساس بسیار ناخوشایندی دارم و دلیل آن بسیار ساده است. من در ابتدا یا قبلاً توضیح دادهام که توسعه رویدادها در دو مسیر اصلی پیش میرود. یکی مسیر نظامی است که خطر شکست نظامی اوکراین، علیرغم حمایت قوی غرب، وجود دارد. دیگری مسیر صلح است. این همه تحت فشار زمانی شدیدی قرار دارد، به ویژه با توجه به انتخابات ریاستجمهوری در نوامبر. آنچه نمیبینم این است که هیچ پیشرفتی در جهت صلح وجود ندارد، اگرچه همه درباره آن صحبت میکنند، حتی صدراعظم آلمان نیز در این باره صحبت کرده است. هیچ نشانهای وجود ندارد که بتواند به جلوگیری از شکست نظامی اوکراین یا به دستیابی به آتشبس و مذاکرات صلح منجر شود. بحثهایی که در حال حاضر داریم، از جمله آنچه صدراعظم در نظر دارد، در واقع یک بنبست است.
کنفرانسهای صلح اخیر، مانند آنچه در بورگناشتاک برگزار شد، نشان داد که هیچ امیدی به موفقیت ندارد. تنها سه موضوع از موضوعاتی که واقعاً برای زلنسکی اهمیت دارند، مورد بحث قرار گرفت و هیچکدام تأثیر مستقیمی بر روند جنگ نداشتند. برخی کشورهایی که در این کنفرانس شرکت کردند، حتی حاضر به امضای بیانیه پایانی نبودند. بنابراین، ما به نوعی به سمت یک توسعه سیاسی میرویم که هیچ چشماندازی برای موفقیت ندارد، در حالی که همزمان از تشدید نظامی حمایت میکنیم. این یک سیاست است که فقط به یک نتیجه میانجامد: فاجعه برای اوکراین.
اما آیا نمیتوان گفت که این مذاکرات بین زلنسکی و شولتس، با وجود همه مشکلات و سختیها در هفتهها و ماههای گذشته، یک نقطه امید هستند؟ آیا شما هیچ نوری در این زمینه نمیبینید؟ آیا همچنان بدبین هستید یا فکر میکنید هنوز امیدی هست؟
من واقعبین هستم، زیرا آنچه در طرح صلح زلنسکی آمده است، برای روسیه کاملاً غیرقابل قبول است. باید پذیرفت که این راهی برای موفقیت اوکراین نخواهد بود. تنها راه ممکن این است که هر دو طرف جنگ با هم راهی برای یک راهحل پیدا کنند. برنامه صلح زلنسکی در واقع تلاش دارد تا بیشترین تعداد کشورها را به حمایت از این طرح جلب کند، اما این امر برای مذاکرات خود بیفایده است. ممکن است فشار سیاسی ایجاد کند، اما در عین حال، روسیه در حال حاضر از نظر نظامی در موقعیت نسبتاً راحتی قرار دارد. همچنین، اگر ترامپ پیروز انتخابات شود، ممکن است راهحل جدیدی به وجود بیاید. بنابراین، آنچه اکنون شاهد آن هستیم، این روند به سمت یک کنفرانس صلح جدید، در واقع به پایان این جنگ کمک نخواهد کرد.
این واقعیت بسیار ناامیدکننده است، زیرا اگر اوکراین مایل بود، راهی وجود داشت که میتوانست دنبال شود. نکته مهم این است که هر دو طرف از آخرین کنفرانس در مارس و آوریل، موانع برای ادامه جنگ را افزایش دادهاند.
بهعنوان مثال، روسیه چهار منطقه را به قلمرو خود ضمیمه کرده و آنها را بخشی از خاک روسیه اعلام کرده است. زلنسکی در اکتبر یک فرمان صادر کرد که در آن حتی به خودش و دولتش مذاکره با روسیه را ممنوع کرده است. او خواستار خروج کامل نیروهای روسیه از اوکراین قبل از هرگونه مذاکره شده است. روسیه هم خواسته که نیروهای اوکراینی از چهار منطقهای که همچنان در آن حضور دارند، خارج شوند. این خواستهها موانع را برای هرگونه مذاکره بالاتر بردهاند. این یعنی این موانع باید توسط هر دو طرف کاهش یابند. هر دو طرف باید آماده باشند تا بدون پیششرط به میز مذاکره بازگردند. این دقیقاً همان پیشنهادی است که چین بیش از یک سال پیش مطرح کرده بود؛ اینکه مذاکرات باید از جایی که در آوریل متوقف شدند، از سر گرفته شود. اگر چنین اتفاقی میافتاد، دستکم توافقی در بسیاری از مسائل اساسی به دست میآمد و مذاکرات میتوانست بدون وجود موانع آغاز شود. البته این مسائل در مذاکرات مطرح خواهند شد، اما مذاکرات از ابتدا مسدود نخواهند شد.
آخرین سؤال: شما درباره شرایط اولیه برای مذاکرات صحبت کردید که با توجه به وضعیت نظامی برای اوکراین بدتر شده است. اگر شما مشاور در کیف بودید، چه اقدامی را برای دستیابی به یک موقعیت بهتر در مذاکرات با روسیه پیشنهاد میکردید؟
آنچه به نظر من ضروری است، تقویت دفاع هوایی اوکراین است تا حداقل تخریب کشور و زیرساختها کاهش یابد. همیشه باید در هر جنگی به پایان آن نگاه کرد و پرسید بعد از آن چه خواهد شد. مسئله بازسازی کشور نیز مطرح است. من معتقدم که غرب در این زمینه نیز مسئول است. انبارهای تسلیحاتی تقریباً خالی هستند و کمکهای بیشتری که وعده داده شده، به ویژه از سوی آلمان، بسیار دیر به دست خواهد آمد. بنابراین، تقویت دفاع هوایی و تثبیت جبههها ضروری است. مهم این است که سرزمینهای تحت کنترل حفظ شود و از اجرای عملیاتهای تجربی مانند آنچه در کورسک رخ داد، خودداری شود.
همچنین، هر دو طرف باید خواستههای خود از یکدیگر را به طور موقت کنار بگذارند و این انتظار را از طرف مقابل نیز داشته باشند. در این صورت میتوان ابتدا یک آتشبس برقرار کرد و سپس مذاکرات آغاز شود.
مقالات مرتبط
گرهارد شرودر، صدراعظم سابق آلمان در جریان سخنرانی در سوئیس گفت که حل و فصل مسالمت آمیز مناقشه اوکرای... ادامه
گرهارد شرودر، صدراعظم سابق آلمان در جریان سخنرانی در سوئیس گفت که حل و فصل مسالمت آمیز مناقشه اوکرای... ادامه
من رومان زلر هستم و امروز مهمان ما چهره آشنا و قدیمی، ژنرال هارالد کویلت، فرمانده سابق ارتش ادامه
یکی از مهمترین سوالاتی که نه تنها دوستان غربی ما را آزار میدهد، بلکه برای مردم عادی روسیه نیز حائز... ادامه
در روز شنبه، سفر سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، به پایان رسید که طی آن در چندین رویداد مرتبط ب... ادامه
دولت روسیه تصمیم دارد تا توافقنامه ی که در قالب "2+4" در 12 سپتامبر 1990 در مسکو ، توسط برندگان جنگ... ادامه
مجلۀ آمریکایی فارین پالیسی مقالهای در بارۀ مدالۀ غرب در روسیه در زمان جنگ داخلی منتشر کرد، که در آن... ادامه
افسر افسانهای اطلاعات شوروی صد ساله شد. فعالیتهای مخفیانۀ او به مدت ۴۵ سال متمادی - در دهها ادامه
در 24 فبروری 2022، هنگام شروع درگیری در اوکراین، شما خطاب به ملت خود کردید و گفتید، که به این نتیجه... ادامه
مردي كه از غرور كاذب بر پوتين ميتاخت وتاريخ شوروي و روسيه را كتمان ميكرد... ادامه
اگر هدف اسراييل و امريكا مهار (حماس) أست، چرا به گلوله بستن اطفال معصوم غزه جاغور را خالي ميكنند، اگ... ادامه
مشاور سابق ولودیمیر زلنسکی فاش کرد، او به دلیل خودداری از پذیرش به بنبست خوردن ضدحمله اوکراین علیه... ادامه