رخدادهای خونبار دو سدۀ اخير را چی نام گذاشت؟ پادشاه گردشی ها، شورشهای مذهبی، کودتاها، قيامهای مسلحانه و يا انقلاب های آزاديبخش ( بخش نهم ) آغ

عبدالواحد فیضی

 

رخدادهای خونبار دو سدۀ اخير را چی نام گذاشت؟

پادشاه گردشی ها، شورشهای مذهبی، کودتاها، قيامهای مسلحانه و يا انقلاب های آزاديبخش

( بخش نهم )

آغاززند گی نوين برای حزب دموکراتيک خلق ومردم فغانستان پس ازششم جدی 1358

( قسمت دوم )

 

    طوری که دربخش هشتم و قسمت اول بخش نهم اين نبشته تذکار بعمل آمد، رژيم خون آشام حفيظ الله امين درنتيجۀ مقاومت شجاعانۀ مردم آزاديخواه افغانستان، بويژه قيامهای رويارويی ضد ديکتاتوری طرازفاشيستی، بوسيلۀ هردو جناح حزب دموکراتيک خلق افغانستان ( پرچم و خلق ) و حمايت نظامی اتحادشوروی، سرنگون گرديد و درعوض، يک دولت تقريباً وسيع البنياد با شرکت هردو جناح حزب و شماری از روشنفکران تحول طلب، شخصيتهای ملی و دانشمندان مسلکی حکومتهای پيشين وغيرحزبی، تحت زعامت ببرک کارمل تشکيل گرديد.

     حزب و دولت جديد با وجود مواجه شدن با مشکلات ناشی از حضور قوای نظامی خارجی درکشور وبرُوز امراض خُرد و کوچک جناحی؛ شکل گيری فرکسيونهای جديد به هدف خرابکاری و تضعيف روند مبارزۀ حزبی وايجاد عمدی دشواری ها وکارشکنی ها درفعاليتهای سياسی و سر زدن بعضی حرکات وگرايشهای مغايروحدت ويکپارچگی حزبی؛ تا نيمه های دهۀ شصت خورشيدی با صفوف فشرده ومنظم و ثبات نسبی، با جلب همکاری بخشهای وسيع از مردم در مرکز و محلات ، با انرژی و توانايی بيشتر به حيات خود ادامه داد. دراين مدت کار های چشمگير و قابل لمس درراستای ارتقاء سطح زندگی توده ها صورت پذيرفت و درعرصه های سياسی- اقتصادی وفرهنگی وتحکيم پايه های حاکميت، تشکيل يک قوای مسلح نيرومند ورزمی، موفقيتهای غيرقابل انکاربدست آمد.

    علی رغم اين که « نقش رهبران و شخصيتها درست درهمينجا نمايان ميگردد که آنها با استعداد سازماندهی و توانايی فرماندهی و قدرت رهبری خود ميتوانند درچگونگی تشکل توده ها، درثمربخشی مبارزۀ توده های مردم و سيمای مشخص محصول مبارزۀ طبقاتی مؤثر واقع شوند ودراين رابطه ميتوانند سيرحوادث را کُندتر يا تُندترکنند؛ نهضت را زودتر بشاهراه برسانند يا به کوره راه بغلطانند؛ نيل بهدف را آسانترکنند يا مشکلترسازند» (1) ازاهميت ويژه ای برخوردار می باشد؛ وليک با درنظرداشت احکام ذکرشدۀ جامعه شناسی علمی، بايست با صراحت کامل اذعان نمود که تمام ابتکارات، قهرمانی ها، ايثار و فداکاری های که منجر به  دستاوردها ی چشمگيرو غير قابل انکارآن که نصيب حزب، دولت و جامعۀ افغانستان گرديده ، توأم بااشتباهات و لغزشهايی که طی اين دوره صورت گرفته است ، منحصر به يک فرد ويا اشخاص مشخص نبوده ؛ بلکه متعلق به کليه اعضای حزب و تمامی شخصيت های ملی و مسلکی شامل در دولت می باشد، که همه سوار دريک کشتی ، بخاطررسيدن به ساحل و نجات وطن و مردم افغانستان ازامواج پرتلاطم زندگی برانداز اين برهۀ تاريخ ، تلاش و جان فشانی می کردند. زيرا جريان رويدادها، تجارب زندگی و چشم ديدهای مان براين حقيقت غيرقابل انکار مُهرتاييد می گذارد ، که عناصربادانش و کم دانش، وطنپرست و ضعيف النفس، صادق و خائن، انقلابی و ارتجاعی، با ايمان و سست عنصر، راديکال و محافظه کار، ايثارگر و معامله گر، رسالتمند واپورتونيست ، ناسيوناليست و انترناسيوناليست... درهردوجناح حزب و غير حزبی های ذکر شده وجود داشته است، که هريک را ميتوان بوسيلۀ اعمال، حرکات، پندار و موضعگيريهای شان درجريان کار و ميدان  مبارزه؛ بادرنظرداشت مقام، صلاحيت، قدرت و توانمندی آنان ، درهنگام بروز حوادث و رخداد های تاريخ، ازهمدگرتفکيک و تشخيص نمود.

     بنابران هرگاه جريان زندگی فراز و فرود ح. د. خ. ا را از سال تأسيس آن تا ايندم با عينک روشن و بدون دخيل ساختن تعصبات جناحی، ديدگاههای فرکسيونی، رقابت های سياسی و انگيزه های قومی، سمتی و قبيله يی ببينيم؛ موضعگيری های هريک ازرهبران، کادرها و صفوف جناح های حزب را در برابرحوادث و رخدادهای سرنوشت ساز تاريخ و درمقابل اعمال و برخوردهای حکومتها، نيروها و قدرتهای مطلقۀ جبار وستمگر داخلی و خارجی؛ طی چهاردهۀ اخير، بويژه درشرايط اشغال کشورمان توسط امپرياليستهای جهانخوار و پيمان تجاوزگر ناتو، مروری نقادانه نماييم؛ آنگاه وجدان بيدارمان بمثابۀ قاضی و ناظر بر اعمال ما اين گونه حکم را صادر خواهد نمود :

     بايد بالای پندارهای خام دوره های پيشين مبنی براين که اعضای فلان جناح حزب ويا سازمان همه دارای صفات مثبت و نيکو بوده و اعضای جناحهای ديگری دارای صفات زشت و منفی ذکر شده می باشند، خط بطلان کشيد و آن خط کشی های ديروزی ( پرچمی ـ خلقی ـ گروه کار... ) مربوط به خانوادۀ بزرگ ح.د. خ. ا، را به زباله دان تاريخ سپرد.

     بايست در داوری های امروزی خويش صفحۀ نوينی را برمبنای اصول رئاليسم گشود و درجريان مبارزه خط فاصل را ميان وطنپرستان انقلابی ايثارگر و اپورتونيستهای ارتجاعی معامله گر و... با رنگ قرمز کشيد وعناصری را که به حزب ، نهضت و وطن مرتکب خيانت شده اند و هم اکنون درحالت کُرنش و سازش و مذاکره با امپرياليسم جهانخوار و مزدوران داخلی آنان قراردارند؛ به نسل جوان کشور معرفی نمود تااين نسل بالنده، فريب اين مبلغان " گلوباليسم ـ جامعۀ جهانی ـ اقتصاد بازار آزاد و دموکراسی سر و دُم بريدۀ امريکايی و انگليسی را نخورند. 

     ازمجموع دستاوردهای اين دوره ميتوان موارد آتی رابگونۀ نمونه برشمرد:

    «1ـ اصول اساسی ج. د. ا بمثابۀ قانون اساسی مؤقت کشور در 68 ماده تصويب و نافذ شد که برمبنای آن اساسات حقوقی نظام سياسی و اقتصادی مملکت تثبيت، حقوق- وجايب و آزادی های شهروندان اعلام گرديد و افغانستان را درعرصۀ بين المللی، يک دولت صلحدوست، پيروسياست عدم انسلاک و پشتيبان راستين همزيستی مسالمت آميزبه جهانيان معرفی نمود .

     بتأسی از احکام مندرج دراصول اساسی ج. د. ا ، گامهای استواری در راه تسريع رشد اقتصادی، ارتقاء سطح زندگی و رفاه مادی و معنوی مردم، تحکيم قانونيت دموکراتيک، تضمين ملکيتهای عامه و شهروندان، توسعۀ خدمات اجتماعی، رشد علم، هنر وفرهنگ و دفاع ازحقوق و آزادی های مردم برداشته شد.

     2- با وجود تداوم جنگ اعلام ناشده برضد وطن و مردم ما و گسترش دامنۀ مداخلۀ بيگانگان در امور داخلی افغانستان، کارهای سود مندی درعرصه های زيرين صورت پذيرفت:

     - تحقق پلانهای رشد اقتصادی در مناطق تحت امن؛

     - رونق بازرگانی و مناسبات تجارتی؛

     - اصلاح و بهبود سيستم مالياتی و خدمات بانکی؛

     - اعمار ساختمانهای رهايشی و مدنی؛

     - بهبود کشاورزی و سيستم های آبياری؛

     - سرمايه گذاری دربخشهای صنايع، معادن و انرژی؛

     - اصلاح و نوسازی سيستم مخابرات و مواصلات ( اعمار دستگاه مرکزی مخابرات و بکارگيری سامان آلات تخنيکی مدرن و احداث شاهراههای جديد و ترميم راهها و سرک های سابق و ايجاد موسسات ترانسپورت هوايی و زمينی) ؛

               - انجام خدمات اجتماعی:

·           تهيۀ کالاهای مورد نياز اوليه؛

·           تدارک اقلام مواد کوپونی به قيمت های ثابت و خيلی ها نازل برای کارمندان و کارکنان دولت و سرانجام توزيع رايگان آنها؛

·            تأسيس پرورشگاه وطن؛

·           گسترش شبکۀ شيرخوارگاهها و کودکستانها در محلات کار دولتی و درشماری از محلات زيست ؛

·           ارتقاء سطح آموزش و پرورش و فراهم ساختن زمينۀ تحصيلات عالی  دراخل و خارج کشور؛

·           اعمار بيمارستان ها و کلنيک های صحی، دواخانه ها و بهبود عرصۀ خدمات صحی؛

·           ارتقاء کيفيت و کميت نشرات راديو تلويزين و ساير خدمات علمی، هنری و فرهنگی به شمول طبع و توريد کتب....

               3-  درپرتو احکام اصول اساسی ج. د. ا سازمانهای اجتماعی آتی الذکر، يکی پی ديگرايجاد و فعال گرديدند:

     -  کوپراتيف های دهقانی؛

     - اتحاديۀ معلمان ؛

     - اتحاديۀ پزشکان و کارمندان طبی؛

     - شورای عالی علماء و روحانيون؛

     - شورای مشورتی اقتصادی؛

     - اتحاديۀ ژورناليستان؛

     - اتحاديۀ هنرمندان؛

     - اتحاديۀ نويسندگان؛

     - اتحاديه های صنفی؛

     - سازمان صلح، همبستگی و دوستی؛

     4- تأسيس جبهۀ ملی پدروطن با شرکت و عضويت سازمانهای اجتماعی ذکرشده وشموليت ح.د.خ.ا، سازمان دموکراتيک زنان و جوانان افغانستان درآن....» (2)

     واما با تأسف ، همگام با کار وپيکاروطنپرستانه وتلاشهای صادقانۀ اعضای شرافتمند حزب که هدفی جز خدمت به وطن و مردم نداشتند، درمرحلۀ دوم حاکميت نيزشماری ازعناصرناسالم درمقام های کليدی حزبی و دولتی، با استفاده از مشاورين ( ملکی و نظامی ) فساد پيشۀ روسی ، به هدف رسيدن به اميال شوم خويش ، ح. د. خ. ا را دامنگيربيماری های مزمن ساختند ودرکارزارويران گرانۀ خود، از تداوم جنگ اعلام  ناشدۀ ارتجاع جهانی وامپرياليسم برضد کشورمان، دست درازی ومداخلۀ مستقيم دول همسايه درامور سرنوشت سازمردم افغانستان، حضورقوای بيگانه وشدت رقابت ابرقدرتها درپروسۀ جنگ سرد، سودجستند که مواردی از آن را برمی گزينيم:

     بعد ازسرکوب باند تبهکار حفيظ الله امين ، ازجناح خلق تمام اعضای هيأت رهبری و کادرهای آن ( باستثنای عبدالکريم ميثاق که بعداً درموردش صحبت خواهيم نمود)، که عليه اعمال جنايتبار امين بصورت علنی ويا مخفی قرارگرفته بودند، متناسب با موضعگيری های شان، درپروسۀ تعيينات جايگاه هرکدام در ارگانهای حزبی و دولتی مشخص گرديد و بصورت نسبی تا حدودی عدالت رعايت شد؛ وليک درجناح پرچم ح. د. خ. ا، اين چنين اقدامات درجادۀ عمل پياده نگرديد.

     به گونۀ مثال: پس از تبعيد اکثريت رهبری اين جناح و زندانی شدن متباقی ، بشمول کادرهای مشهورآن بوسيلۀ امين ؛ سازمان مخفی ح. د. خ. ا، ازميان کادرهای جوان، با انرژی، پرتحرک، جسور و متعهد به آرمانهای والا و انسانی حزب، تشکيل گرديد و پرچم حزب رابرافراشت و اين جادۀ پيکار را تا سرحد سقوط اين باند سفاک، علی رغم دادن قربانی های بيشمار و تحمل شرايط دشوار مرگ و زندگی و بجا گذاشتن هزاران شهيد، قهرمانانه پيمود و رسالتش را بحيث يک سازمان واقعاً انقلابی، مبتکر و شجاع درپيشگاه جامعۀ افغانستان و جهان ، چنان تثبيت نمود که مقامات آن وقت اتحاد شوروی دربرابراين رزم و پيکارآنان اين گونه اعتراف کردند:

     « گروه پرچمی ها در اختفاء کاربزرگی را برای متحد ساختن تمام نيرو های ترقيخواه بشمول حاميان تره کی از گروه قبلی " خلق " انجام داده بودند ».

...
عبدالواحد فیضی

تعداد مقالات در سپیده دم 98

نمایش تمام مقالات عبدالواحد فیضی

مقالات مرتبط

...

آقايان جورج دبليو بوش و زلمی خليلزاد، که گردانندگان اصلی چرخ تاريخ پر ازخون و حقارت و زندگی اسارت با... ادامه

...

(درانتخابات رياست جمهوری و پارلمانی جعل و تقلب بحدی صورت گرفت که حامد کرزی درحالی که در جايگاه چهارم... ادامه

...

حادثۀ فاجعه بار 11 سپتامبر 2001 بر مرکز تجارت جهانی در نيويارک، اثرات مخرب پايه داری برتحولات سياسی... ادامه

...

رويداد 11 سپتامبر2001 دوره تسليمی قدرت را از ارتجاع سياه، به غارتگر سپيد به نمايش گذاشت. ادامه

...

به تاريخ 16 قوس 1380 مطابق 7 دسامبر 2001 حکمروايی پنج ساله امارت سياه طالبان پايان يافت. قندهار، هلم... ادامه

...

انتقال قدرت از مجاهدين به طالبان توسط پاکستان و امريکا و ادامه جنگهای خونين و ويرانی کشور:      ط... ادامه

...

طوری که در بخش قبلی تذکر رفت، شورای رهبری تنظيم های هفت گانه مقيم پيشاورپاکستان در منزل نوازشريف نخس... ادامه

...

قبل ازآمدن مجددی به کابل، گلبدين حکمتيار با تصميم تنظيم های جهادی پاکستان، مبنی بر تشکيل شورای انت... ادامه

...

کودتای 14 ثور 1365 ـ نقش عوامل داخلی در راه اندازی آن: کودتا چگونه صورت گرفت؟ چرا تصميم دو جنرال... ادامه

...

جنگ قدرت در درون حاکميت؛ عروج خونبار و سقوط مرگبار حفيظ الله امين و باند جنايتکارش ( از 25 سنبله... ادامه

...

روز نهم ماه می 1946 برابر با 19 ثور 1325 خبر استعفای محمد هاشم خان صدراعطم بنابرخرابی وضع صحی وی از... ادامه